اوضاع سیراب شیردونه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

در راستای اینکه دکتر محمود خان، رئیس جمهور محترم مملکت اخیرا اعلام کرده که از طریق قصاب محل در جریان مسائل اقتصادی کشور قرار می گیرد، برخی آگاهان از یک مکالمه میان رئیس جمهور و قصاب محل پرده برداشتند.

دکتر محمود: اوس ممد! اوضاع ملت چطوره؟ خبر تازه ای ازشون داری؟

قصاب محل: بعله حاج آقا! یه عده شون حسابی پروارن، یه عده شون هنوز باهاس پرواربندی بشن، بعضی ها که پیش ما می آن، راسته و پستا حساب کنی نصف شون استخونه، یه ده درصدی هم ماهیچه درست و حسابی ندارن، ولی فقط دنبه دارن!

دکتر محمود: اوضاع اقتصادی چطوره؟

قصاب محل: اون که هیچی! بعضی ها کارد به استخون شون رسیده، ولی خرت و خرت می کنن، بعضی ها هم موشاءالله تو این دو سالی که شما هستین خوب چریدن و به چشم خریدار دیگه وقت مصرف شونه. یه عده ای هم در تموم این سالها یه پوست و استخون بودن، حیف چاقو! نه به درد قربونی می خورن، نه می شه دوشیدشون، سی ساله همه اش دوشیدن شون، از وقتی هم که شوما تشیف آوردین بعضی ها شیرشون خشک شده.

دکتر محمود: ملت مخ شون کار می کنه که بتونیم پیشرفت علمی داشته باشیم؟

قصاب محل: والله الآنه بازار مغز خوب نیست. مدتی یه که خریدار بیشتر دنبال پاچه است، واسه فرار، کسی دنبال مغز نمی آد، برای همین هم مغزهای ما مونده توی یخچال و فاسد شده، کلا کسی به کله کاری نداره، ولی بازار پاچه بد نیست، خیلی هام دنبال گوشت بی سگ می گردن که الآن از وقتی بگیر و ببند زیاد شده، گوشت هم قاچاقی شده. هر چی هم گوشت ببینی سگ دنبالشه.

دکتر محمود: اوضاع اجتماعی چطوره؟

قصاب محل: از وقتی شوما فرمودین که نیروی انتظامی جلوی این گوشت ها رو بگیره، کسی دیگه جیگر و دنبلان مصرف نمی کنه، یعنی کسی نه جیگرشو داره، نه دنبلانش رو، منتهاش تا دلت بخواد بز گر داریم که اگه یکی طرف یه سفارتخونه حمله کنه، هزار تا دیگه مثل بز گر دنبالش راه می افتن و حمله می کنن. عجیبه که هرچی نره، شاخ شده واسه ملت. الآن گوشت ماده تو بازار نیست، تو خونه نیگرشون داشتن و شخصی کشتار می کنن.

دکتر محمود: اوضاع شمال شهر چطوره؟

قصاب محل: بالای شهر گوشت بیشتر گیر می آد، ولی نرخ بالاست. گوشت خارجی هم که الآن اصلا حرفشو نزن. یه موقعی گوشت خارجی هم بود، الآن گوشت می ره دبی. شمال شهر ملت پروارن، ولی خیلی ها چشم شون ترسیده، زهره ترک شدن، دیگه برای مصرف هم خوب نیستن. اون بالا قبلا زبون و مغز و چشم و بناگوش هم مصرفش بالا بود، اما الآن دیگه کسی نه به زبون کسی گوش می ده، نه دنبال مغز می ره، نه چشم به جایی می دوزه، نه وقت شو واسه بناگوش و لب و لوچه می گذاره. قبلا بالای شهر، ملت خرخره همدیگه رو هم می جویدن، ولی الآن که دولت خرخره ملت رو می جوه دیگه کسی دنبلان نداره، دنبال این کارها بره.

دکتر محمود: اوضاع رژیم چطوره؟ ملت رژیم رو دوست دارن؟

قصاب محل: ما که از کار این ملت سردرنمی آریم، خیلی هاشون رژیم رو دوست دارن، ولی نمی تونن بگیرنش، خیلی ها بدون اینکه کاری به رژیم داشته باشن، دائم دارن وزن کم می کنن. تقریبا همه ملت بخصوص خانوم ها با رژیم مساله دارن، بعضی ها چون می خوان زندگی شون سالم باشه دنبال یه رژیم خوب هستند، بعضی ها هم چون زندگی شون روبراهه سعی می کنن رژیم شون رو حفظ کنن. البته خیلی از ملت می شن طرفدار رژیم، ولی یه هفته بعدش رژیم چنان بلایی سرشون می آره که از گشنگی وامی رن، واسه همین رژیم رو ول می کنن.

دکتر محمود: اوضاع جنوب شهر و مردم فقیر چطوره؟

قصاب محل: اوضاع اونها که شَُشه، یعنی به زبون قصابی سه اس، تو جنوب شهر بعضی هاشون از اون سگ سیرابی ها ی چش دریده هستن، ولی بعضی بدبخت هاشون بدبخت ان و سیراب شیردون، وقتی یارو می آد تو مغازه نیم کیلو گوشت بخره، موقع پول دادن حسابی پوزکسیونش به چپ راهنما می زنه. یکی شون هفته پیش زیمین و زمان رو دوخت به هم که نداریم و این حرف ها، کلی ناراحت بود، مام گفتیم خیلی ناراحتی برو رضایت شاکی تو بگیر. البته گاهی هم بعضی از نرگدا دولتی ها می آن که تو شیش ماه هفت مدل ترقی کردن، یه سفارش هایی می دن که بلانسبت به سایز گوزشون نمی خوره. شیش ماهه می بینی شیکم شون نیم ساعت جلو رفته، باسن شون بیست دقیقه عقب مونده، معلومه حسابی تو کار دولتی غلت زدن. ولی تو یافت آباد و مفت آباد، اوضاع سیراب شیردونه.

دکتر محمود: اوس ممد! ما چکار کنیم که رضایت مردم رو جلب کنیم؟

قصاب محل: ببین شاکی ات کیه، برو رضایت شو بگیر. زت زیاد.