آقای لاریجانی سفسطه تا به کی؟

بیژن صف سری
بیژن صف سری

ایکاش می دانستیم دراین آشفته بازار جز درد الیم بر پیکرمان مطاعی نمی فروشند و هرروز باشنیدن هیاهوی فروشندگان دشنه و تیغ، بر زخم عمیق این پیکر فرسوده می افزایند. و چه ساده اندیش اند آنانیکه نان سیاست می خورند و گمان باطل می برند که با فریب و سفسطه، می توان بر مردم جان به لب رسیده از ظلم حکومت کرد..

بی اغراق محمد جواد لاریجانی مردیست زیرک و دانا وازنعمت علم و دانش برخوردارست و از زمره اهل فضلی است که همه دانش خود را نه در جهت آسایش هم نوع بلکه در جهت کسب قدرت بر علیه هم وطنان خویش هزینه می کند.

یکی از خصوصیات بارزاین ریاضیدان و دانش آموخته دانشگاه برکلی آمریکا، سفسطه گری است که همواره با تیز هوشی در مباحث سیاسی از آن بهره می جوید آنچنانکه عوام آرا وکلام وی را بر پایه منطق و استدلال استوار می بینند.شاید ازسر چنین تصور باطلی است که حاکمیت در مقابله با نهاد بین الملی حقوق بشر، او را بر مسند نهاد مشابهی با پسوند اسلامی گمارده است تا با سفسطه توجیه گر همه بی عدالتی های نظام در نقض حقوق ملت ایران باشد. به دیگر سخن هر گاه حرف از بی عدالتی حاکمیت به میان آید، آنکه برای تطهیر نظام و ایضا قوه قضائیه سینه سپر می سازد، این نظریه پرداز و منطق دان نظام است که از قضا در ماجرای اخیر جنگ لفظی علی مطهری نماینده مجلس با دادستان عمومی تهران، تحت عنوان دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه به میدان آمد و با اظهارات مشعشانه خود نه تنها گفته های داماد خود (علی مطهری) را خبط بزرگ خواند بلکه با رد گفته های مطهری درباره بدرفتاری با زندانیان سیاسی گفت: “این اتهامی است که دشمنان نظام از آمریکا و اسرائیل گرفته تا ضد انقلاب داخل و خارج از جمله منافقین و تروریست ها از روز پیروزی انقلاب آن را مدام تکرار می کنند.”

لاریجانی در بخش دیگری ازگفته های جانبدارنه اش از نظام به صراحت توام با وقاحت تمام اعلام می کند: “در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد و اگر درباره بازداشت شدگان و زندانیان «فتنه ۸۸» این سخنان را (مطهری ) بیان کرده، آنانکه در یک کودتای تمام عیار علیه جمهوریت و اصل نظام وارد شده بودند.”

 لاریجانی با این گفته قصد دارد دستگیر شدگان وقایع پس از انتخابات را به دور از « مصداق زندانی سیاسی » بداند چرا که به نظر این عالم بی عمل « زندانی سیاسی یعنی کسی که در چارچوب قوانین، فعالیت سیاسی کرده باشد اما او را به ناحق به زندان انداخته باشند » و براساس چنین تعریف سفسطه گونه، هیچ زندانی سیاسی در ایران وجود ندارد و این چنین است که از نظر عوام هرچند گفته های او را خلاف واقع می دانند اما به لحاظ تعریفی که از جرم سیاسی می دهد (بخوانید سفسطه) به نظر حرفی است منطقی و غیر قابل دفاع.

ابتدا برای چنین اظهارات سفسطه آمیزی باید به همان شیوه سفسطه آمیز از این نظریه پرداز نظام پرسید:

۱- بر مبنای کدام تعریف قانونمند، چنین برداشتی از جرم سیاسی القا می کند؟آیا در قوانین جمهوری اسلامی جرم سیاسی وجود خارجی دارد؟ و اگر نیست که به واقع هم، چنین تعریفی ازجرمی سیاسی تا کنون در قوانین نظام معطل مانده، بر پایه کدام منطق باید تعریف شما از جرم سیاسی، ملاک عمل قرار گیرد؟

۲- اگربه واقع میزان تعریف جرم سیاسی است، بنا بر نظر و آرای بسیاری از حقوقدانان، جرایم سیاسی به عرصه مبارزات سیاسی وابسته اند. یعنی یک جرم را آنگاه می توان “جرم سیاسی” نامید که در پس زمینه آن یک “هدف سیاسی” وجود داشته باشد. آیا پس زمینه اعتراضات تقلب انتخاباتی سال ۸۸ را اگر سیاسی ندانیم چه عنوانی می توان به حق بر آن نهاد؟

۳- یکی از اصول معطل قانون اساسی، اصل یکصد و شصت و هشتم آن است. براساس این اصل، تعریف جرم سیاسی بر عهده قانونگذار گذ اشته شده است تا به موجب قانون جداگانه جرم سیاسی را تعریف نماید، در حالی که هم اکنون با گذشت۳۳ سال از تاریخ تصویب قانون اساسی، هنوز جرم سیاسی تعریف ندارد و این در حالی است که افرادی بدلیل برخی فعا لیتهای سیاسی در زندانهای کشور در حال تحمل کیفر بوده و این امر خلاف قانون اساسی و خلاف یکی از اصول پر اهمیت حقوق جزا یعنی اصل قانونی بودن جرایم و مجازات هاست.

اما صرف نظر از بحث حقوقی جرم سیاسی، انکار وجود زندانی سیاسی در زندان های عدیده نظام که هر روز بر تعداد آنها اضافه می شود، آن هم به صرف معطل ماندن تعریف جرم سیاسی، حکم انکار آفتاب را می ماند که جز از جاهلان بر نمیاید.

نقل است از مرحوم آیت الله حاج آقا رضا زنجانی که گفته در آن ایامی که در زندان قزل قلعه محبوس بودیم ( سال های پس از کودتای ۲۸ مرداد ) روزی دیدم یکی از نگهبانان زندان فریادش بلند است، پرسیدم چه شده؟ گفت، من به این آقایان زندانی پیشنهاد کردم هر کدام یک خاطره در دفتر خاطراتم بنویسند تا در زندگی بکارم آید اما هیچکدام حاضر نشدند مطلبی در دفترم بنویسند.حاج آقا رضا زنجانی گفت به آن زندانبان گفتم، دفتر و قلم راحا ضر کن تا من بنویسم، زندانبان با خوشحالی رفت و دفتر و قلم را آورد و ما در دفتر خاطرات او چنین نوشتیم :

چنانچه اگر محقق و یا جامعه شناسی وارد کشوری شود و بخواهد از اوضاع اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی آن کشور و عملکرد حکومتش اطلاع دقیقی به دست آورد، به نظر من بهترین راهی که برای او وجود دارد این است که به زندانهای آن کشور برود و زندانیها را ببیند، اگر زندانیها همه از افراد بد ولا ابالی تبهکار بودند حتما پی خواهد برد که حکومت آن جامعه صالح و سالم است، اما اگر قضیه را برعکس دید، یعنی مشاهده کرد زندانیها همه انسان های صالح وشریف و وارسته ای هستند، پی خواهد برد که وضع حکومت خیلی بد است که این افراد را نتوانسته تحمل کند وآنها را به زندان انداخته است و متاسفانه من از لحظه آی که پا به زندان شما نهادم زندانیها را از نوع دوم دیدم.

اقای لاریجانی نظام مطلوب شما چه با تعریف جرم سیاسی و چه بدون آن و یا حتی با سفسطه های شما، از نوع دوم حکومتی است که در حکایت مرحوم حاج آقا رضا زنجانی، همان همرزم و هم عصر پدر شما، نقل شده است، و اگر ذره ای از خون پدرتان در رگهایتان جاریست، با حق باشید و نه بر حق، و این ره که میروید به کفرستان است.