نقدی بر فیلم “بیتابی بیتا” ساخته مهرداد فرید
آبروداری پس از تابو شکنی!
کسری رحیمی
کارگردان: مهرداد فرید، بازیگران: حامد بهداد، الهه حصاری، فریبا کوثری، مجید مشیری، ذبیح افشار، مانا عمویی، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: علی مردانه، دستیار دوم کارگردان: علی رضا فولادشکن، منشی صحنه: الهام راد، گروه نویسندگان فیلمنامه: مهرداد فرید و مرجان علیزاده (بر اساس طرحی از مهرداد فرید)، مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری، دستیار اول: فرهاد خمسه، گروه فیلمبرداری: عبدالله غفوری، آرش سیفی، مهدی شیردل، حمید مرادی، تدوینگر: ابراهیم سعیدی، جلوههای ویژه رایانه: محمد استاد، صدابرداری، صداگذاری و ترکیب صداها: بهمن اردلان، دستیار صدابردار: مهدی یگانه، طراح چهرهپردازی: محسن ملکی، مجریان گریم: سولماز صدرالاشرافی، مهرداد حیدر خانی و صبا فرید، دستیار صحنه: محسن یزدان دوست.
خلاصهی فیلم: بیتا دختر جوانی که به عنوان منشی در یک مطب دندانپزشکی کار میکند، سالی میشود که پدرش را از دست داده و به همراه مادرش که کارگر یک کارخانهی صنعتی است در مشکلات معمول اقتصادی، زندگی میکند. در مطب دندانپزشکی سرقتی اتفاق میافتد و پول مسروقه از کیف بتا بیرون میآید. او سعی میکند خودش را از این اتهام تبرئه کند…
نخستین چیزی که در بیتابی بیتا توجه مخاطب را به خودش جلب میکند، عدم انسجام دراماتیک روایت است. کسی نمیداند که خردهداستانهایی که در لابهلای روایت اصلی فیلم آورده شدهاند، چه کمکی به ماجرای فیلم میکنند و وحدت دراماتیک این پارهها کجاست؟ آیا خط اصلی درام، اثبات بیگناهی بیتاست یا کشف رابطهی مرموز مادر بیتا با مرد همسایه؟ آیا امیر (حامد بهداد) که شخصیتش واقعن چیزی برای عرضه ندارد و بازی تکراری، خستهکننده و اغراقآمیز بهداد هم مزید بر علتهای دیگر شده است، کاراکتر محوری است یا بیتا یا بهاره؟
به لحاظ منطقی، مقدمهچینی فیلم به آغاز بحرانی میانجامد که تا اواسط فیلم ادامه دارد؛ آیا بیتا که سخت درگیر مشکلات اقتصادی است، دست به دزدی زده است؟ این جریان، گرهی دراماتیک ایجاد میکند و مخاطب را دنبال خود میکشاند، اما چه میشود که به ناگهان ابرها کنار میروند و خورشید حقیقت نورش را بر امیر میاندازد؟ پس ادامهی فیلم چه میشود؟ داستانی تازه؛ بیتا متوجه میشود که مادرش با ناصر، مرد همسایه رابطه دارد. این مسئله به مذاق او خوش نمیآید و از خانه فرار میکند و جالب است که به جای اینکه به دوستش پناه ببرد، عدل میرود سراغ امیر! با این اوصاف، آیا بهتر نبود فیلم اپیزودیک باشد و برای هر اپیزودی عنوانی انتخاب شود، یا راه حل بهتر اینکه فیلم به شکلی سریالی برای شبکهی دو ساخته شود تا لااقل بودجهی صرفشده بازگشتی داشته باشد…
اصولن نمیتوان مرزی میان شخصیتپردازی و پیشرفت درام مشخص کرد. در واقع پرسوناژها با کنش و واکنشی که از خود نشان میدهند و با تمایلات درونی و پنهانداشتههاشان، پیکرهی اصلی درام را شکل میدهند و آن را پیش میبرند. آنها با اهدف و خواستههاشان رابطهای علّی در مرکز درام میسازند و با این کار همچنان که حضور خودشان را توجیه میکنند، نقش اساسی را در محاکات هنرمند از زندگی واقعی و در نهایت، همذاتپنداری مخاطب با اثر بازی میکنند. برای نمونه کاراکتر امیر از کجا آمده است؟ پسری جنوب شهری که در خانهای محقر زندگی میکند، اما ناگهان عاشق دختری میشود که … امیر یک تیپ تمام عیار است که از دل فیلمفارسیهای پیش از انقلاب بیرون آمده است و با نمونههای واقعیاش در زندگی امروز بسیار تفاوت دارد. حقیقت این است که حضور او در فیلم، آن هم با بازی بهداد، تنها به هدف جذب مشتری صورت گرفته است و پوستر بیربط فیلم هم این گمانهزنی را قوت میبخشد. پرداخت اشتباه شخصیت امیر به اینجا ختم میشود که تماشاگر از همان دقایق اولیهی شروع بحران میفهمد که تمام آتشها از گور امیر بلند میشود! و این نشان میدهد که فرم بسیار ضعیف است.
به نظر نگارنده اصلن نیاز به فریب تماشاگر نیست؛ نمیارزد که به قیمت فروپاشی ساختمان درام، از رابطهای تابو در فیلم سخن بگویی و بعد برای ماستمالی کردناش و آبروداری، در پایان اخلاقی فیلم، آن را شرعی و اسلامی به پایان ببری. آیا این چهره میتواند بازنمایی دقیق و صادقانهای از زندگی اجتماعی ما باشد؟ آیا در جامعهای که در هر ساعتش نوزده طلاق ثبت میشود و بخش اعظم آن به خاطر مسائل اخلاقی است، میتوان رابطهی مضحک مادر بیتا با مرد همسایه را پذیرفت؟ و نکته این است؛ حال که مجال و فضای بازگویی آن بخش صریحش را نداری، چرا از احساسات مخاطب سوء استفاده میکنی و طرحی خام و ناپخته را در ذهن او به جا میگذاری؟
و اما تولید فیلمهایی چون بیتابی بیتا، نشاندهندهی این مسئله است که فیلمسازان ما حال به تأسی از فرهادی یا جز آن، به درامهای تعلیقی-اجتماعی روی آوردهاند و احساس نیاز کردهاند به واکاوی مشکلات خانوادگی و جاری زندگی در ایران معاصر. و این خودش نکتهی بسیار حائز اهمیتی است و امید میرود که بیش از پیش و بهتر از گذشته به آن پرداخته شود.