پرونده ای علیه یک اقلیت

نویسنده

‎‎ بساطش‎ ‎آماده شد. یک پرونده دیگر دارد علیه یک اقلیت در ایران بافته می شود. پرونده ای که ظاهرا، نویسندگان ‏بخش پاورقی روزنامه کیهان مدت ها‎ ‎بودند برایش طرح می ریختند و نقشه ها در سر داشتند.

‏‎ ‎

قضیه خیلی ساده است. یک حسینیه مربوط به یک موسسه که ضد هر چیزی غیر از قرائت خودش از شیعه‎ ‎بوده و ‏از جمله، با اهل سنت و وهابیت و بهاییت هم دشمنی می ورزیده منفجر شده‎ ‎است. در این میان وقتی دست متهم ‏کنندگان به عاملین اصلی قضیه نمی رسد رو‎ ‎به کوتاه ترین دیوارمی آورند. دیواری که بعد از انقلاب کاملا به ‏حاشیه کشیده شده است. کوچکترین مورد دخالت‎ ‎مستقیم یا غیر مستقیم جامعه بهایی- و نه افراد بهایی- در سیاست ‏دست کم بعد‎ ‎از انقلاب اسلامی دیده نمی شود. بهاییان در طی این سال ها نه تنها از حقوق‎ ‎انسانی خود بی بهره ‏بوده اند، بلکه از حقوق فردی مندرج در قانون اساسی نظیر‎ ‎حق تحصیل و اشتغال نیز به نحو عجیبی محروم شده ‏اند.‏‎ ‎

در‎ ‎ابتدا خیلی صحبتی از بهاییت نمی شود. خبرگزاری تندرو فارس اسمی از بهایی‎ ‎ستیز بودن این موسسه نمی ‏آورد.” بچه مسلمان” های رجانیوز اما گل میک ارند. آنها در یک اقدام برنامه ریزی شده یکی از متون ضدبهایی ‏نوشته شده توسط‎ ‎کانون رهپویان وصال شیراز را برجسته می کنند. خواننده ای که رجانیوز را نشناسد از‎ ‎این اقدام ‏غیرحرفه ای تعجب می کند. با این حال این موسسه روی ضدوهابی بودن‎ ‎این سازمان خیلی اصرار نمی ورزد. ‏انگار از قبل قرار بوده برنامه ریزی شود. خبر بعدی رجانیوز اما رسما انگشت اتهام به سمت بهاییان نشانه می ‏گیرد. اشاره‎ ‎می کند که بهاییان قبلا موسسه رهپویان را تهدید کرده اند. مسئله وهابیت‎ ‎کاملا فراموش شده است‎. ‎

پرونده سازی هایی که قبلا نیز برای خیلی از فعالین سیاسی ایران انجام شده‎ ‎بود این بار بر علیه گروهی آغاز ‏میگردد که هیچ تریبون دفاعی ندارند. جالب‎ ‎اینجاست که رجانیوز در خبر منتشر شده با عنوان “جرییات جدید از ‏انفجار‎ ‎حسینیه سیدالشهدا در تبریز” جزییاتی را میگوید که چندان هم جدید نیستند. در‎ ‎خبر قبلی مربوط به حادثه ‏نیز رجانیوز با انتشار یک نامه در مورد بهاییان، غیر مستقیم گوشی را دست خوانندگان داده بود. خواننده ای که ‏فرزند‎ ‎مجازی کیهان را بشناسد بعد از خواندن آن خبر همه چیز گیرش می آید‎.‎

‎ ‎چند‎ ‎سوال اما بی جواب می ماند: نخست آنکه برای اتهام وارده به بخشی از مردم‎ ‎ایران چه اسنادی ارائه می ‏شود؟ دوم آنکه: آیا بهاییان باید برای‎ ‎این انفجار دارای ریشه های مبهم مجازات جمعی شوند؟ و سوم اینکه: اگر ‏فردا علت “اصلی” انفجار شیراز شناخته شد، آیا کسی به شکایت بهاییانی که مورد اتهام قرار گرفته اند ترتیب اثر ‏خواهد داد؟