اوی! مثل پپه ها نگاه نکن!

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

مرحله جدید طرح امنیت اجتماعی شروع شد. عکس های آن را دیدیم. جالب بود. تعدادی خانم بی ریخت تعدادی خانم جذاب را گرفته بودند، تعدادی آقای محترم هم مثل اینکه دارند توی پارک قدم می زنند، یا دارند تلویزیون نگاه می کنند، بروبر به آنها نگاه می کردند یا سرشان را بالا کرده بودند و داشتند توی آسمان دنبال چیزی می گشتند. سیمین بهبهانی در همین مورد شعری سرود، اما سردار رادان با یک شعر نوی ناب و جدیدی زد روی دست سیمین بهبهانی و گفت: « از امروز گروههای منحرف جنسی و شیطان پرست را دستگیر می کنیم.» گاهی اوقات آدم وقتی عکس دستگیری خانم ها و مردانی که در عکس با چشمانی بدون حالت نگاه می کنند، می بیند خجالت می کشد، یعنی واقعا ما ایرانی ها این جوری هستیم؟ یکی عاشق خواهرمان می شود و خواهرمان عاشق او می شود و می خواهند ازدواج کنند، شکم شان را جر می دهیم، ولی جلوی چشم مان هر کسی هر توهینی به خواهر خودمان یا خواهر مردم می کند، مثل گاو فقط نگاهش می کنیم. حداقل برو از جلوی دوربین کنار، ریختت را کسی نبیند.

اعتراف گیری ملی

تروریسم فقط به معنی کشتن یک آدم به روش غیرقانونی نیست، تروریسم یعنی ایجاد وحشت ملی. به نظرم دارند همین کار را می کنند. قبلا گفته بودم که این شش ماه را باید طاقت آورد، ولی شرایط دارد ترسناک می شود. اعدام کردن که دو سال قبل یک حادثه عجیب بود، دارد تبدیل به یک اتفاق طبیعی می شود. البته درست است که رئیس قوه قضائیه در همان روزی که شانزده نفر اعدام می شوند، یک اعدامی را عفو می کند، ولی در هر حال شانزده نفر، شانزده برابر یک نفر است. از طرفی شوخی شوخی 25 دانشجو در زندان هستند و گفته می شود که تعدادی از آنها زیر فشار برای اعتراف گیری هستند. شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده را هم دیروز به دادگاه انقلاب احضار کرده اند و کیهان به شیرین عبادی اتهام زده است که او هم در « براندازی نرم» دست دارد. یک روزنامه و یک خبرگزاری در همین ده روز گذشته توقیف شده و چهل نماینده مجلس هم نسبت به این موضوع اعتراض کرده اند. از طرف دیگر رئیس اداره آگاهی پلیس اعلام کرده است که در همین مدت « سرقت از بانکها افزایش قابل توجهی داشته است.» یکی از متولیان مسائل اجتماعی هم گفته است که در ماههای اخیر سن فرار دختران از 16 سال به 14 سال رسیده است. البته در خانواده ها هم همه چیز به شکل منطقی پیش می رود و براساس آمارهای اعلام شده دیروز« آمار طلاق 12 درصد رشد و آمار ازدواج 22 درصد رشد منفی داشته است.»

به نظر من جامعه به طرف انحطاط شدید و ایجاد حس ناامیدی و وحشت پیش می رود. این حرف رمضان زاده را دست کم نگیریم که گفته است از طریق ایجاد فشار طرح امنیت اجتماعی و اعدام اراذل و اوباش و فشار به زنان می خواهند همه را بترسانند. قضیه اعتراف چهار تا آدم نیست، می خواهند ملت به غلط کردن بیفتد. وضع ترسناکی است. خزعلی گفت: « دور دوم رقیبی برای احمدی نژاد نیست.» من فکر می کنم خیلی هم بیراه نمی گوید، احتمال دارد که حتی رای دهنده ای هم وجود نداشته نباشد که به احمدی نژاد رای بدهد.

یک فروند هواپیما برای مالکی

یک فروند هواپیمای نظامی در خراسان سقوط کرد. البته من فکر می کنم سقوط کرد، چون تا آنجا که می دانم، اسم حالتی که یک هواپیما به جای اینکه روی زمین بنشیند، با زمین برخورد می کند، تا همین هفته قبل سقوط بود. معاون امنیتی استانداری خراسان گفت: « بحث سقوط مطرح نبود، بلکه هواپیما دچار سانحه شد.» خبرگزاری ها گزارش کردند که « این هواپیما در یک منطقه غیر مسکونی نشست.» به نظر شما یک هواپیما چگونه می تواند در یک منطقه غیر مسکونی بنشیند؟ احتمالا راهش این است که خلبان هواپیما با مهارت، هواپیمایی را که دچار سانحه شده است، روی زمین معمولی بنشاند. ولی واقعه ای که رخ داد این نبود. چون خبرگزاری ها گفتند: « دو خلبان هواپیما قبل از اصابت هواپیما به زمین، بیرون پریده و آسیبی ندیدند.» حالات زیر را می شود فرض کرد:

اول: هواپیما دچار سانحه شده و خلبانانش آن را با موفقیت روی زمین نشانده و در هواپیما را باز کرده و خیلی راحت مثل این که از دوچرخه پائین می پرند، پریدند بیرون و همه چیز به خیر و خوشی گذشت.

دوم: هواپیما دچار سانحه شده و خلبانان با چتر از آن بیرون پریده و هواپیما به زمین اصابت کرده و خلبان ها سالم ماندند، ولی با وجود اینکه هواپیما به زمین اصابت کرد، ولی سقوط نکرد.

سوم: هواپیما هیچ مشکلی نداشت و احتمالا برای تمرین چتربازی پرواز کرده بود، به همین دلیل در هنگامی که داشت در یک منطقه غیرمسکونی خیلی راحت پرواز می کرد، چتربازان پائین پریدند، بعد یک دفعه چتربازان که دو نفر بودند، یادشان افتاد که باید یکی شان می پرید پائین نه هر دوتاشان، چون جز آن دو نفر کسی در هواپیما نبود. به همین دلیل هواپیما اصابت مختصری به زمین کرد، ولی اسمش سقوط نبود.

نتیجه گیری ادبی: هواپیما اصولا بهتر است اگر سقوط کرد، دچار سانحه شود.

ادامه اخبار: در هفته گذشته اعلام شد که ایران یک فروند هواپیما به عراق اهدا کرد.

فرضیه محتمل: احتمالا رئیس جمهور به مسوولان سازمان هواپیمایی کشوری گفته است که اگر چیز به درد نخوری دارید که خودمان لازمش نداریم، بدهید که ما بدهیم به عراقی ها، آنها هم گفته اند که یک هواپیما داریم. رئیس جمهور پرسیده: به درد نمی خورد؟ مسوولان مربوطه گفته اند: چرا، هم سالم است، هم نو است، هم خوب است، ولی در هر حال ماه بعد می خواهد سقوط کند، بدهیمش به عراقی ها حداقل منت یک هدیه را سرشان می گذاریم.


دور اول، دور دوم، دور سوم، دور چهارم….

دور اول مذاکرات ایران و آمریکا مدتی قبل برگزار شد. در این دیدار نماینده ایران گفت: سلام. نماینده آمریکا هم گفت: سلام، خوبین؟

دور دوم مذاکرات بعد از چند ماه دیروز برگزار شد، نماینده ایران به نماینده آمریکا گفت: شما عراق را اشغال کردید، نماینده آمریکا هم به نماینده ایران گفت: شما هم به تروریست ها کمک کردید. نماینده ایران گفت: همین رو می خواستم بگم، بقیه اش باشه بعدا، نماینده آمریکا هم گفت: منم جواب تو دادم، بعدا بیا باز هم بازی کنیم.

دور سوم مذاکرات دو ماه دیگر برگزار می شود. نماینده ایرانی ها می گوید: شما باید زندانی های ایرانی ما را آزاد کنید، چون خیلی نامردید. نماینده آمریکا هم می گوید: شما هم باید زندانی های ایرانی ما را آزاد کنید، چون شما هم خیلی نامردید. نماینده ایران می گوید: دیگه فعلا حرفی نداریم، فعلا ما می ریم، بعدا اگه اجازه دادند می آئیم. نماینده آمریکایی ها هم می گوید: حسن! می خوای به مامان انگلیس ام بگم اجازه تو از مامانت بگیره زودتر بیایی؟

دور چهارم مذاکرات چهار ماه دیگر برگزار می شود…..

فرزاد حسنی و سردار رادان

من که این فرزاد حسنی را نمی شناسم، ولی دستش درد نکند.