عبدالرضا تاجیک برای سومین بار در طول یک سال گذشته بازداشت شد که بی گمان بعد از عماد بهاور که برای چهارمین بار بازداشت شده است تاجیک دومین نفر در میان روزنامه نگاران و فعالان جنبش سبز است که سه بار بازداشت شده است.
در جنبش سبز سه نفر دارای ویژگی سالاری و گذشت بی منت هستند. مهدی محمودیان که افشاگر کهریزک است . رسول بداغی که کارگر معلمی سخت کوش و ایثار گر برای همه معلمان ایران است. اما عبدالرضا تاجیک روزنامه نگاری است که با وجود گرایش سیاسی –فکری مشخص که ملی مذهبی است به شهادت همگان یک روزنامه نگار حرفه ای تمام عیار است. تاجیک که همانند نامش خبره در کار خویش است کمتر در حد تلاش خود شناخته شده است. چون بیشتر همانند آینه عمل می کند تا دیگران خود را در آن ببینند. تاجیک اهل زیرآب زدن نیست. در دنیای حرفه و کار این خصلت پسندیده است. این ویژگی ستودنی را باید در کنار روزنامه نگاری گذاشت که به علت ملی مذهبی بودن از بسیاری از امکانات رزنامه نگاران دیگر محروم است. اما همین تاجیک به دلیل باورهایش تمایل به مهاجرت از ایران ندارد و از سویی می خواهد در سخت ترین شرایط روزنامه نگار باقی بماند. جدای از این ویژگی های شغلی و حرفه ای خصایص فردی تاجیک قابل اعتناست . نامش عبدالرضا است. یعنی بنده راضی که بی گمان این رضایت در او مناعت طبع ایجاد کرده و در دنیای او پول و مادیت جایی ندارد. هر بار که بخواهی حق الزحمه او را بدهی تمایل چندانی به دریافتش ندارد در حالی که می دانیم او از وضع مالی خوبی برخوردار نیست. اما همین تاجیک حق الزحمه زیرمجموعه خود را تا حد امکان از مدیران مالی نشریه مطالبه می کند و اول حقوق آنها را می دهد و بعد هم حق خود را بر می دارد.
این دبیر سرویس سیاسی حرفه ای جلوی رشد کسی را نمی گرفت . بارها خودم با خبرنگاران گفتگو کرده ام که تاجیک دبیر سرویس آنها بوده و رشد آنها را شاهد بوده ام. تاجیک برای پیشرفت حرفه ای افراد اطرافش بستر سازی می کرد و در این راه کم فروشی نمی کرد. تاجیک برای گرفتن دبیری سرویس معامله نمی کرد . او تلاش نمی کرد که در روزنامه گروه بازی یا باند بازی راه بیندازد.
بارها شنیده بودم که به خاطر عدم انعکاس یک خبر با مسئولان بالا جر و بحث می کرد. اخبار دانشجویی ، کرد ، بلوچ ، لر ، ترک ، فارس ، زنان و اصناف را پوشش می داد. حتی تلاش می کرد زمینه را برای جریان هایی فراهم کند که صدایشان در جامعه شنیده نمی شد. اما در عین حال روزنامه را عرصه تعامل خبررسانی آزاد همه جریانات می دید. جالب این بود تا زمانی که مسئولیت سرویس سیاسی را عهده دار بود هیچ روزنامه ای بسته نشد. وی معتقد بود که روزنامه نگار حرفه ای در هر شرایطی باید کار خودش را انجام دهد. این ویژگی مثبت اگر در قوچانی بارز شد اما در عبدالرضا تاجیک به خاطر موقعیت اپوزیسیونی و محرومیت، بیشتر نمود دارد. چون لااقل محمد قوچانی اسپانسر و حامی مالی پیدا می کند اما تاجیک نه امتیازی به وی داده شد و نه اسپانسر مالی داشت. اگر چه کار تاجیک و قوچانی به دلیل استمرار در روزنامه نگاری قابل ارج است اما تاجیک روزنامه نگار آواره بود. اگر قوچانی روزنامه نگاری سیار و تحت فشار است که از نشریه ای به نشریه دیگر می رود اما تاجیک روزنامه نگار آواره ای است که از سرویسی به سرویس دیگر می رود و هر بار اگر از فشار مدیران نشریه جان سالم به در می برد هشدار وزارت اطلاعات او را از کار بی کار می کرد.
در نظر حاکمان قوچانی عملکرد نامطلوب دارد اما تاجیک عنصر نامطلوب است. کمتر روزنامه نگاری در دوران اصلاحات است که توانسته از اپوزیسیون باشد و بتواند در شرایط سخت به عنوان دبیر سرویس سیاسی فعال باشد. اینگونه مقاومت حوصله شدید و عزت نفس فراوان می خواهد. سخت جانی محمد قوچانی در انتشار نشریه قابل ستایش است اما سخت جانی تاجیک در استمرار روزنامه نگاری آزاد و مستقل حتی بعد از محروم شدن از کار روزنامه نگاری دو چندان قابل ستایش است.
اگر زمانی ملی -مذهبی بودن برای او افتخار بود امروز بعد از سال ها تلاش شرافتمندانه باید ملی مذهبی ها به او افتخار کنند. سال هاست که او نهرووار ساک بر دوش آماده است که برای آزادی به زندان رود. هیچ می دانید که به او تلفن می کنند و اعلام می کنند که بازداشت است و باید به ستاد خبری مراجعه کند و هر سه بار بازداشت وی به این صورت بوده است. تاجیک خبرنگاری حرفه ای و مستقل به دور از جنجال سازی است که نماد خبرنگاری مدنی است که جامعه ما به آن نیاز دارد.
از خدا می خواهیم که روزهای گرم و سخت سلول را برای او قابل تحمل سازد تا همچنان خبرنگار ،حرفه ای ، آزاد و آزادیخواه بماند.