طلای خیلی سیاه
نفت بزرگترین ثروت ملی ماست که تا وقتی تمام نشده، امکان ندارد دزدها و دیکتاتورهای بی عرضه به راحتی از قدرت کنار بروند.
کرونولوژی قیمت نفت
وقتی قیمت نفت 3 دلار بود، همه بچه ها با هم دوست بودند.
وقتی قیمت نفت 10 دلار شد، انقلاب شد و همه به جان هم افتادند.
وقتی قیمت نفت به 20 دلار رسید، جنگ شد و بچه های مردم کشته شدند.
وقتی قیمت نفت 40دلار شد، درآمد کشور دوبرابر شد و مردم فقیرتر شدند.
وقتی قیمت نفت 100 دلار شد، چکمه پوش ها مردم را له کردند و خروج مردم ازخانه ها ممنوع شد.
توهم پیشرفت
عربستان، ایران، امارات، بحرین ……
نفت مهم ترین مایعی است که در ایجاد یک ویترین زیبا در پایتخت برای ایجاد توهم بزرگ بودن، پیشرفت کردن و رشد کردن به کار می رود.
تنبل ها وزیر هم می شوند
برخلاف آنچه گفته می شود، داشتن نفت باعث تنبل شدن همه مردم نمی شود، در بسیاری از موارد شاهزاده های عرب، یا امامزاده های ایرانی با پول نفت در آمریکا تخصص صنایع غذایی یا دکترای هوافضا می گیرند، به کشورشان برمی گردند و وزیر خارجه یا رئیس سازمان اطلاعات و گاهی هم رئیس سازمان تبلیغات می شوند.
نفت برای چراغ خوب است
در بسیاری از کشورهای خاورمیانه دیکتاتوری مثل چراغ نفتی است، تا وقتی نفت دارد، کار می کند، داغ می کند، می سوزاند و آتش می زند و خیلی ها دور آن جمع می شوند.
نفرین دایناسورها
استعمارگران مردم خاورمیانه را “ کشتند” تا نفت شان را غارت کنند.
دولت های استعماری مردم را “ زندانی” کردند تا باقی بمانند و از منافع نفت استفاده کنند.
مردم برای ملی شدن نفت انقلاب کردند و “ کشته شدند” تا نفت به یغما نرود.
وقتی جنگ شد به پالایشگاه حمله کردند و صدها تن از کارکنان آن در حمله “ مردند”
…. واقعا فکر نمی کنید این دایناسورهایی که نفت از تبدیل آنها ساخته شده، ما را نفرین کرده اند؟
آدرس: برای رسیدن به وزارت نفت باید از خیابان شهدای گمنام گذشت.
پدران، پسران و نفت
پیرمرد عرب گفت: پدران ما سوار شتر می شدند.
ما سوار ماشین های بنزینی می شویم، چون نفت داریم.
فرزندان ما با هواپیمای شخصی به خانه شان می روند.
و نوه های ما پس از تمام شدن نفت با شتر به خانه های شان برمی گردند.
اسلحه نفتی
نفت می تواند یک اسلحه باشد که استفاده کننده آن هفتاد درصد کشته می شود تا دیگران را سی درصد بکشد.
سیاه، بدبو، کثیف
کارگر چاه نفت: کسی که از صبح تا شب بوی نفت را حس می کند. درآمد روزانه 10 دلار.
مهندس پالایشگاه نفت: کسی که روزی دو ساعت در پالایشگاه بوی نفت را احساس می کند. درآمد روزانه 50 دلار.
مدیر پالایشگاه: کسی که هفته ای سه بار بوی نفت را احساس می کند. درآمد روزانه 100 دلار.
مدیرعامل شرکت نفت: کسی که ماهی یک بار بوی نفت را احساس می کند. درآمد روزانه 200 دلار.
وزیر نفت: کسی که هر فصل یک بار بوی نفت را در بازدیدهایش احساس می کند. درآمد روزانه 300 دلار.
مدیر کمپانی نفتی: کسی که هر سال یک بار بوی نفت را احساس می کند. درآمد روزانه 1000 دلار.
مالک کمپانی نفتی جهانی: کسی که ده سال قبل یک بار بوی نفت به دماغش خورده. درآمد روزانه یک میلیون دلار.
نتیجه گیری اخلاقی: نفت مایعی است بد بو، سیاه و کثیف. افرادی که از آن میلیاردر می شوند هرگز آن را نمی بینند، و کسانی که آن را می بینند هرگز پولدار نمی شوند.
الاغ ها نفت دوست ندارند
اگر جلوی یک خر یک سطل نفت و یک سطل آب بگذاریم، خر هیچ وقت به طرف نفت نمی رود و فقط آب می خورد.
نتیجه گیری اخلاقی: خرها هیچ وقت پیشرفت نمی کنند.
نتیجه گیری سیاسی: خرها هیچ وقت کودتا نمی کنند.
نتیجه گیری سیاسی: خرها هیچ وقت انقلاب نمی کنند.
نتیجه گیری فلسفی: فقط یک انسان می تواند این همه خر باشد.
و نفت بالاخره یک روز تمام می شود…..
و …. مجبور می شویم بالاخره از عقل مان برای اداره کشور استفاده کنیم.
البته اگر چیزی باقی مانده باشد.