یک سال از حبس خانگی رهبران جنبش سبز ایران می گذرد. خبرنگار بی بی سی نگاهی کرده است به اثر غیبت رهبران مخالفان بر حامیان آنها.
در فوریه 2011 دنیای عربی در حال زیرو رو شدن بود.
درحالیکه رژیم های تونس و مصر سقوط می کردند، رهبران مخالفان دولت ایران کوشیدند از این فرصت برای احیای نهضت نوپای خود استفاده کنند.
دو سال قبل، نیروهای امنیتی ایران جنبش اعتراضی مردم علیه انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری را سرکوب کردند.
دو کاندیدای ریاست جمهوری که در برابر محمود احمدی نژاد قرار داشتند تصمیم به اعتراض گرفتند.
میرحسین موسوی، نخست وزیرسابق ایران و مهدی کروبی، رئیس سابق مجلس و از روحانیون ارشد ایران خواستار راهپیمایی در حمایت از معترضین عرب شدند.
درخواست آنها رد شد ولی در روز 14 فوریه هزاران تن از مردم ایران در مخالفت با دولت ایران به خیابان ها آمدند.
داریوش در تهران یکی از آنها بود.
او به خاطر می آورد که “نیروهای امنیتی تمام خیابان های منتهی به خیابان آزادی را بسته بودند. ولی تظاهر کنندگان در تمام سطح شهر پراکنده شده بودند و نیروهای امنیتی نمی توانستند آنها را کنترل کنند.”
نیروهای امنیتی توجه خود را به سوی رهبران مردم معطوف کردند.
هر دو رهبر از زمان انتخابات سال 2009 تحت فشار بودند زیرا بزرگترین تظاهرات از زمان انقلاب اسلامی سال 1979 پس از این انتخابات برگزار شده بود.
پس ازآنکه نیروهای امنیتی جنبش سبز را سرکوب کردند، این دو کمتر در اماکن عمومی ظاهر شدند و از طریق وب سایت های خود با هوادارانشان در تماس بودند.ولی درست قبل از تظاهرات 14 فوریه مقامات آن دو را به طور کامل ساکت کرده و تحت حبس خانگی قرار دادند.آنها اکنون پس از یک سال همچنان در حبس خانگی هستند.
آنها، جز با نزدیکان خویشاوند خود، با دنیای بیرون ارتباط نداشته اند و از محل دقیق نگاهداری آن ها و وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست.
ماه گذشته، محمد رضا باهنر، نایب رئیس مجلس ایران فاش کرد که در واقع این آیت الله خامنه ای بوده است که آنها را تحت حبس خانگی قرارداده است.
اظهارات او باعث خشم مخالفان ایران شد.
یکی از وبلاگ نویسان ایرانی نوشت: “این چگونه دیکتاتوری است؟ یعنی خود رهبر دستور حبس خانگی صادر می کند؟ قوه قضائیه چطور می تواند تسلیم چنین دستوری شود؟ واقعا افتضاح است!”
ولی حبس این دو رهبر چه تاثیری بر جنبش مخالفان ایران داشته است؟
بر اساس تماس هایی که با بخش فارسی بی بی سی گرفته شده، در این مورد اختلاف نظر وجود دارد.
پوریا از تهران می گوید: “چرا باید آنها را رهبر خطاب کنم؟ آنها باید پویش جنبش را درست مثل آنگ سان سو چی در برمه، حفظ می کردند.”
سید از خمین در ایمیلی می نویسد: “موسوی و کروبی نتوانستند همراه خواسته های مردم حرکت کنند.
آنها مردم را به عقب نشینی به دوران باصطلاح طلایی آیت الله خمینی تشویق می کنند.”
لیلا بهزاد هم با این نظر موافق است: “رهبران باید از مردم جلوتر باشند. ما به عنوان معترض می گوئیم استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی، ولی موسوی و کروبی هنوز از ما می خواهد به ارزش های دوران آیت الله خمینی بازگردیم.”
نیما سعیدی از کرج می گوید ناآرامی های سال 2009 و سرکوب متعاقب آن نشان داد که مردم قدرت به چالش کشیدن حکومت را دارند.
او می نویسد: “هرچه جلو می رویم بیشتر درک می کنیم که تا چه حد می توانیم به حاکمیت فشار بیاوریم.”
کاوه می گوید: “جنبش سبز زنده است و موفق زیرا از ایدئولوژی جمهوری اسلامی عبور کرد. موسوی و کروبی به حرکت این جنبش کمک کردند. اکنون بر ماست که مشروعیت خود را به دست آوریم و بر رژیم چیره شویم.”
مجتبی واحدی، مشاور ارشد کروبی که اکنون در آمریکا زندگی می کند از دو رهبر جنبش دفاع کرد و گفت مهمترین دستاورد آنها متحد کردن مخالفان بوده است.
وقایع خاورمیانه نیز تاثیر زیادی بر ایران داشته است.
واحدی گفت: “بدون جنبش سبز غیر ممکن بود مخالفت یکپارچه ای را در ایران بوجود آورد. اکنون آنها همه یک هدف را دنبال می کنند.”
فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی، که همراه وی تحت حبس خانگی قرار گرفت در ماه مه برای معالجه آزاد شد. او اجازه دارد با همسر خود ملاقات کند و گاهی پیام های او را به خارج منتقل می کند.
در مصاحبه ای با وب سایت مخالفان، خانم کروبی گفت شوهرش “مصمم تر از همیشه است.” او به نقل از مهدی کروبی گفت: “مردم خواسته های مشروع و عمیقی دارند و جامعه به حدی از پختگی سیاسی رسیده است که اکنون آینده روشن تر در برابر ما قرار دارد.”
دوم مارس انتخابات مجلس ایران برگذار می شود. برخی چهره های مخالفان از مردم خواسته اند انتخابات را تحریم کنند. تمام چشم ها اکنون به میزان شرکت مردم دوخته شده است.
منبع: بی بی سی - 15 فوریه 2012