در دیگ خودجوش

مسعود بهنود
مسعود بهنود

po_masoud_01.jpg

نوشته هائی شبیه به آن چه که کیهان و رسالت در شرح جنجال دانشگاه کلمبیا، با مقایسه دو دولت فعلی و پیشین نوشته اند [کیهان شنبه، رسالت پنجشنبه]، نه باید اسباب نگرانی هواداران اصلاحات شود و نه باعث دلازاری اهل انصاف. چرا که همین شماره روز شنبه کیهان، که شماره مخصوص سفر احمدی نژاد است با هدف پیروز نشان دادن یک شکست، و پاتک به رسانه های غربی خود بدترین ضربه ای است که می تواند به دولت متبوع و مطبوع آقایان وارد شود. دوم این که فرض این گونه نوشته ها بر عوامی است. و تشخیص چنان است که برای عوام باید مطابق توصیه گوبلز، دروغ هر چه بزرگ تر.

اشاره نقدگونه ای این مقاله فقط به قصد به یادماندن است تا در اولین فرصت بتوان به آن رجوع کرد و با وسیله ای که تکنولوژی اطلاعات در اختیارمان گذاشته نشان داد چوپان دروغگو را و از آن بهره ای برای آینده برد.

از همان سطر اول مقاله کیهان می توان آغاز کرد. نوشته شده “سخنرانی احمدی نژاد را نیم میلیارد جمعیت جهان مستقیم دیدند” که دروغ است، این از متحدالمالی آمده که از خیابان پاستور صادر شده و نویسندگان اروزنامه گر کمی بر آن تامل می کردند در می یافتند که چرا. به خصوص که در خود ایران هم سخنرانی دانشگاه کلمبیا مستقیم پخش نشده و رقم بیننده مستقیم برنامه سخنرانی نزدیک به یک صدم رقم ادعائی است، عنایت کنید یک صدم، یعنی رقمی نزدیک به چهار و نیم میلیون نه پانصد میلیون. اگر دلیل و ماخذی هر چقدر سسست برای نیم میلیارد هست نشان دهند. خواهید دید که ناتوانند. اگر هم اصرار کنی خواهند پرسید کدام سخنرانی، و با لبخند خواهند گفت هر دو سخنرانی را سرجمع گفتیم. اما باز هم به این رقم ها نزدیک نمی شود. بعد لابد سفسطه خواهند کرد که منظور از “مستقیم دیدن” یعنی با چشم خودشان دیده اند. شاگردان مکتب گوبلز اگر آن “مستقیم” را نمی گذاشتند در مقالات رسالت و کیهان، می توانستند ادعا کنند از جمع بینندگان تلویزیون های اروپا و آمریکا در سه روز به این نتیجه رسیده اند. اما با همه این شعبده ها هم باز به رقم نیم میلیارد نمی رسد مگر این که دفتر رسانه ای رییس جمهور[برای اختصار از این پس درر خوانده می شود] با استدلال قوی ثابت کند که نیم میلیارد به معنای چهار و نیم میلیون است.

کیهان نوشته “ در نظرسنجی از دانشجویان دانشگاه کلمبیا، 77% موافق سخنان احمدی نژاد بودند.” غلط است. از دانشجویان دانشگاه کلمبیا پرسیده شده بود که آبا شما با سخنرانی [نه سخنان] احمدی نژاد در دانشگاه موافق بوده اید. هدر صدی پاسخ داده اند بله. اگر از دانشجویان می پرسیدید با نطق رییس دانشگاه [همان نطق توهین آمیز] موافقید یا نه..موافقت بیش از هفتاد و هفتاد در صد می بود. باز به انصاف نویسنده رسالت که این بخش از متحدالمال درر را چنین نقل کرده “سی ان ان در نظرسنجی خود اعلام داشت شصت و یک در صد حاضران موافق سخنرانی احمدی نژاد هستند”

“در نظرسنجی مؤسسه آمریکایی وستنت وود، با این سؤال که آیا احمدی نژاد را رئیس جمهور خوبی می دانید یا بوش؟!، 40% مردم آمریکا، به احمدی نژاد رأی دادند” این نوشته کیهان است. ظاهرا هواداران دولت دارند این برگزیده شدن در مسابقه ای بر اساس انتخاب بین بد و بدتر را خیلی جدی دستور کار خود می گذارند. اما باید به آن ها گفت اگر از مردم آمریکا بپرسند که صدام حسین یا حتی بن لادن را رییس دولت بهتری می دانید یا جورج بوش، به احتمال اکثریتشان طرف مقابل را انتخاب می کنند.

نوشته شده “روزنامه های اسرائیلی و رسانه های جناح نئوکان های آمریکا، احمدی نژاد را پیروز نبرد 48 ساعته رسانه ای در آمریکا دانستند و…” نخست آن که بر اساس سابقه ای که همچنان به شدت رعایت می شود، و به نظر می رسید از ائین نامه های غیرقابل تغییر روزنامه کیهان است تائید رادیو اسرائیل و رسانه های آن کشور و همین طور رسانه های نوکان های آمریکا ذنب لایغفر بود. در همین سه سال کیهان بیش از ده هزار و هشتصد و سی و سه بار [از نوع آمار خود کیهان است] به رییس دولت و اصلاح طلبان و جبهه مشارکت و محمدرضا خاتمی و سعید حجاریان ایراد گرفته که چه کرده اید که دشمن رویتان حساب باز کرده و شما را پیروزمند میدان می داند. این ها دام است این ها بشناسید ساده لوح نباشید. به خودتان تامل کنید که چه کرده اید که این ها حمایتان می کنند و برایتان دست می زنند. تغییر پایه ای مبانی استدلالی روزنامه کیهان قابل تامل است. اما خبر صحیح تر آن است که رسالت نوشته هاآرتص نوشته احمدی نژاد در یک روز برنده شد. دوباره نگاه کنید به نوشته کیهان که با این اصل چه کرده است. کاری که همیشه می کند.

نویسنده کیهان اضافه کرده “ماراتون[کذا] جنگ تبلیغاتی کم سابقه ای که علیه جمهوری اسلامی و دکتر احمدی نژاد براه افتاد عملاً و علیرغم همه محاسبات مادی و ظاهری، بنفع گفتمان انقلابی، صادق و اسلام گرایانه رئیس جمهور ایران پایان یافت. کارشناسان رسانه ای آمریکا صریحاً گفتند او کار خود را کرد و افکار عمومی آمریکا و جهان در مورد احمدی نژاد و ایران، تغییر کرد و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم او بر همه ما تاثیر گذاشت.”

اول آن که این ماراتون [کذا] کم سابقه نبود، همین شش ساله بزرگ تر و عجیب تر از این ماراتون [کذا] در مورد بن لادن انجام شده، نه آن پایان یافته و نه این. موفقیت این ماراتون [کذا] هم بسته به این است که برای که بخواهیم. اگر برای ملت ایران و منافع ملی اش باشد، کاملا جواب منفی است. اما اگر برای آرشیو رسانه ای ریاست جمهوری باشد که چندی دیگر گزارش دهد که در دو هزار و چهار صد و سی نشریه عکس و کارتونی از آقای احمدی نژاد چاپ شده و چهارهزار و سیصد و نود نویسنده در این باره مقاله نوشته اند به نظر درست می رسد، و البته موفقیت بزرگی است که می توان پیشاپیشش تبریک گفت هم به رییس جمهور و هم به تیم سی چهل نفر دفتر رسانه ای و تبلیغاتی ایشان. آن کارشناسان رسانه ای هم که “صریحا” چنان گفته اند جز مدیر کیهان که هم امروز در سرمقاله اش نوشته چه کسی می تواند بود.

نکته اساسی اما این است که بازی تمام نشده است، و برای این که آثار تمام این جلوه گری ها روشن شود باید منتظر ماند. گرچه رییس جمهور دو بار دستور داده اند که بازی تمام شود و پرونده هسته ای ایران بسته شود اما سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نشان داد که آن ها فرمان از منافع ملی شان می گیرند نه از رییس جمهور ایران، در مورد این موفقیت بزرگ هم باید گذاشت و کمی گذشت.

دلیل نوشتن همین مقاله که می خوانید جز این نیست که جای جر زدن باقی نگذارد. چون اگر روزی که ما ایرانیان به هیچ روی برای کشورمان نمی پسندیم، اتفاق افتاد، روزهای سخت، آن وقت نویسنده کیهان خواهد نوشت با تمام تلاشی که رییس جمهور شبانه روز برای صلح و دوستی به کار برد ولی اتفاقا چنین شد.

چنان که سه روز قبل کیهان در سرمقاله خود به قلم آقای شریعتمداری گفته های آقای احمدی نژاد را در دانشگاه کلمبیا بازگو کرد و آخرش نوشت “این درس خوبی است تا وادادگان این قدر درباره مذاکره و رابطه سخن نگویند و بدانند که دولت از موضع استقلال و عزت با آن ها مخالف است”. اما همان روز که چنین نوشته بود روزنامه ها و صدا و سیما خبر دادند رییس جمهور در ابتدای مصاحبه مطبوعاتی خود در نیویورک گفته “آماده مذاکره با آمریکا هستم و از قدیم هم گفته ایم که جز در مورد یک کشور [اسرائیل] جمهوری اسلامی مساله ای ندارد برای رابطه با سایر کشورها.”

بدین ترتیب معلوم شد هماهنگی لازم بین کیهان و درر صورت نگرفته است. و خدا رحم کرد که آمریکاها هر چه پیام رسید جواب ندادند و گفتند مذاکره برای چی، وگرنه کیهان ناگزیر می شد روز بعد در سرمقاله خود خطاب به دولت سابق بنویسد شما اصلاح طلبان عزت سرتان نمی شد و نتوانستید کاخ سفید را فتح کنید و حتی موفق نشدید با بوش دست بدهید.


اما جمعبندی نویسنده کیهان جالب است. می فرماید “رویکرد رئیس جمهور و دولت پیشین در گفتگوهای بین المللی و سیاست خارجی، رویکردی محافظه کارانه و در حد انفعال و حتی عذرخواهانه از غرب و گاه پذیرش اشتباهات انقلاب در مبارزه با آمریکا بود” باز هم دروغ است. باید می نوشت “عمل شجاعانه دولت قبل دفاع محکم از مواضع قابل دفاع ایرانیان و جمهوری اسلامی بود و در مقابل حریف، یعنی آمریکا [به طور مشخص وزیرخارجه اش را] به عذرخواهی واداشتن.”

درباره گفتمان دولت پیشین نوشته شده “تکرار گفتمان غرب به زبان فارسی ” در حالی که درست این بود که می نوشتند “تکرار ارزش های به دست آمده بشری به زبان فارسی و یادآوری نقش ایرانیان در تمدن جهانی” و باید یادشان می ماند که آن تکرار هیچ ارزشی هم اگر نداشت، از گرفتن وقت یک مجمع بین المللی با انشاهای مدارس ابتدائی تهران در وصف عدالت و عشق و مهرورزی حتما بهتر و موثرتر بود.

نوشته اند “ما در اینجا کسی را به سوءنیت یا… متهم نمی کنیم بلکه به یک گفتمان و طرز فکر اشاره می کنیم که هنوز طرفدارانی دارد. جناب آقای خاتمی اخیراً ضمن محکوم دانستن فحاشی های رئیس دانشگاه کلمبیا، تلویحاً دولت جدید را هم نصیحت کرده اند که نباید بهانه برای این اهانت ها به آنان داد و زمینه سازی کرد.”

عجبا که برای یک بار در این مقاله و در شماره مخصوص روز شنبه روزنامه کیهان سخن درست و دقیق گفته شد. به این فهم باید تبریک گفت.

نقطه مقابل این سخن آقای خاتمی همان است که از معنای جمله برمی آید. این که “کار دولت آقای احمدی نژاد بهانه دادن به دست دشمن بود. چنان که تا همین جا که هنوز کار تمام نیست، این سیاست پرونده هسته ای را به جای باریک کشانده، اروپا را علیه ایران تیزتر و مصمم تر کرده. از جمله فرانسه را که آقای ثمره هاشمی مشاور خاص رییس جمهور از در عقب کاخ الیزه رفت بلکه دیگ طمعشان را [با الگوی رابطه شان با صدام حسین] به جوش آورد و آقای دکتر ولایتی بر اساس سابقه دو دولت پیشین، از آن کشور به عنوان مفر و راهکاری برای شکستن اجماع اروپا یاد کرد، به همت دولت مهرورز آقای احمدی نژاد به سر صف هواداران جنگ و یا تحریم ارتقا مقام یافت. توتال هم از خیر میلیارد ها درآمد پارس جنوبی گذشت.

فهرست فواید سیاست دولت احمدی نژاد برای مردم ایران بسیار بیش از این هاست. گوشه های نادیده دارد. وقتی دو سال دیگر انبارهای کشور را قهوه پرکرد و گندید، قهوه ای که در ازای پول ملت ایران از نیکاراگوئه و بولیوی رسیده، وقتی همین امسال باغدارانی ایرانی که به نوشته ای بهترین سیب جهان [هفتاد نوع یگانه] را دارند سیب هایشان در دستشان ماند و خوراک دام شد، تا بازار برای سیب های وارداتی از دوستان فرصت طلب تازه باز شود. وقتی با پرداخت میلیون ها دلار شکر بیش تر از مصرف داخلی وارد شد [ که به گفته نمایندگان مجلس و وزیران خود کابینه، چنین فاجعه ای رخ داده است] و در نتیجه هزاران چغندرکار و کارگر کارخانه های قند بیکار شدند. وقتی هواپیماهای ایران را دیگر همسایه های جنوبی خلیج فارس هم راه نمی دهند [نگاه کنید به قطع شصت درصد پروازها به دوبی] و در مقابلش رییس جمهور دستور می دهد که هواپیمائی ملی به کاراکاس [درست آن سوی دنیا] پرواز بگذارد، تازه اولین نتایج سیاست های تهاجمی دولت به دست آمده است، کاین هنوز از نتایج سحرست.

گیرم همین هواپیمائی که کم کمک دارند ورود هواپیماهای فرسوده اش را به همه جا ممنوع می کنند، همزمان قرارست سهامش در بورس عرصه شود، که طبیعی است بخش خصوصی داخلی و خارجی عاقل است و این سهام را نمی خرد و ناگزیر باید مثل مورد مس عمل کنند، یعنی به نقدینگی هائی که مدیریتشان دست دولت است [مثل صندوق بازنشستگان بخت برگشته] فرمان بدهند که این سهام را به قیمت خوب [کذا] بخرند. بعد هم به سبک ایدی امین برای خود دست بزنند و در فهرست افتخارات و آمارها و گزارش ها بنویسند هواپیمائی هم خصوصی سازی شد و این دولت از هر دولت دیگری بیشتر خصوصی سازی کرده است.

نویسنده مقاله کوبنده کیهان مرقوم فرموده اند “اتفاقاً می بینیم که این ادبیات و مفاهیم، موفق تر نیز بوده است،[یعنی ادبیات آقای احمدی نژاد] اولاً امتیازی به غرب نداده ایم. ثانیاً حقوق خود را اعاده کرده ایم، ثالثاً در افکار عمومی آمریکا و غرب نیز تأثیر بسیار موفق تری گذارده ایم و رابعاً دولتمردان آمریکا و غرب، امروز بدهکارتر و منفعل تر شده اند”

که باید نوشت دروغ است و چهار غلط دارد. اولا اتفاقی نیست و کاملا طبیعی است و از قبل قابل پیش بینی بود که امتیازهائی داده ایم اما امتیازهای داده از سوی آمریکا بیش تر بوده و مال ما نتیجه نداده است. ثانیا حقوق حقه مان را داریم در نبردی نابرابر به خاطر شعار و شعبده از دست می دهیم، ثالثا افکارعمومی جهانی را بسیار علیه خود تحریک کرده ایم و رابعا دولتمردان آمریکا و غرب امروز به مراتب طلبکارتر و علیه ما جری تر شده اند”. و حاصل آن که خدا کند نویسنده که زبان روزه هم دارد، این همه را ندانسته و فقط خطا کرده باشد. وگرنه دروغ و تملق به قصد نزدیکی به قدرت، مبطل روزه است قطعا.

خلاصه این که نظر نویسنده روزنامه کیهان درست است، وقتی نوشته “بنابراین [ننوشته اند بنا برکدام] بنظر می رسد اگر بجای انفعال و عقب نشینی مدام از موضع حکمت، مصلحت و عزت [یعنی همان کار ها که دولت خاتمی کرد]، موضع تهاجمی داشته باشیم و به تکلیف، عمل کنیم، اتفاقاً [کذا] به نتیجه بیشتری هم می رسیم”.

میشد مقاله را کوتاه کرد و برای صرفه جوئی در بیت المال نوشت”به جای حکمت، مصلحت و غزت بهتر همان که مدیرمان گفته است: ترمز بریده”.

اما این که در اول مقال ادعا کردم که اصلاح طلبان از این گونه نوشته ها نباید حتی دل آزرده شوند، اشاره به یک اصل معتبر تبلیغاتی است که تحصیل کردگان این رشته می دانند و خامان نه.

خامان را تصور بر این که چون هر سال ذکر مصیبت اولاد پیامبر می شود و هنوز بعد هزار و چهارصد آن داغ تازه ست، تبلیغات روزمره مربوط به کالاهای زمینی هم از همان دستند و هر چه تکرار کنند، تاثیر و مقبولینشان افزون می شود. حالا آن که چنین نیست. تبلیغات زمینی و غیردینی نقطه اوجی دارد، ماکزیمم مجاز. در آن نقطه با شتابی مضاعف برمیگردد. شباهت تام و تمام به فواره دارد که علاوه بر آن که چون بلند شود سرنگون شود، سرنگونی اش به شتابی مضاعف است. این همان تجربه ای است که اردوی رقیب نداشت و ریاست جمهوری را ناخواسته در دامن آقای احمدی نژاد انداخت. ستاد انتخاباتی رقیب به یاد دارند که عصر سه شنبه قبل از سوم تیر نامه ای برایشان رفت که توجهشان داد که زیاد و تند رفته اند، و توصیه کرد که اگر می توانند در لحظه تبلیغات را متوقف کنند و به مردم فرصت دهند تا به تماشای خودنمائی حریف بنشینند. این همان نقطه اوج بود.

اینک شماره مخصوص روز شنبه هفتم مهر روزنامه کیهان که از عنوان اولش شروع شد تا سرمقاله، و خبرهای متعدد و همه به یک قصد. تبدیل کردن شکست و خطای سفر سوم به نیویورک که در لحظاتی خطرناک و بد اتفاق افتاد و سفر به آمریکای لاتین و بخشش از کیسه ملت هم چاره اش نکرد. به اضافه تبلیغات دستگاه ریاست جمهوری که از معجزه هزاره سوم شروع شد و رسید به سقراط معاصر، و چون هاله نور پیدا شد و افرادی در سوریه هم ایشان را در نسبت پیامبر دیدند [و عجب است که گوینده این سخنان درربار هنوز به عنوان وزیر به مجلس معرفی نشده] اینک در یک زمان واحد آقای جنتی در نماز جمعه احمدی نژاد را در نیویورک دارای ماموریت الهی دیدند و خانم فاطمه رجبی هم لقب “آیت الله” مرحمت کردند. اصلاح طلبان مجال دهند تا این قطار مدام سرعت گیرد. که می گیرد با این لوکوموتیوران ها که دارد.

در این میانه تعجب بعضی بابت تعرض نویسنده کیهان به آقای خاتمی هم بیجاست. طبیعی است وقتی شما بخواهید از یک شکست با کمک تبلیغات یک پیروزی بزرگ بسازید باید از هر تذکار و نصیحتی جلوگیری کنی. وقتی شما قرار باشد مقدمات مذاکره التماس آمیز با شیطان بزرگ را فراهم کنی باید قبلا هواداران عزت را کوبیده باشی که هیچ نگویند وگرنه چطور می توان وقت رفتن احمدی نژاد به مذبح گل سرخ تیتر زد “اسلام کاخ سفید را فتح کرد”. بله همه این کارها ممکن است به شرط آن است که کسی در دیگ را بلند نکند.

که گفتند بچه ها گرسنه بودند و در انتظار پدر، مادر بخت برگشته مقداری خشگه برگ در دیگ ریخته و سر بار گذاشته بود می جوشید، هر وقت بچه ها ناله می کردند می گفت بگذار بپزد. پدر که آمد از حال بچه ها پرسید مادر گفت الحمدلله هیچ کدامشان در دیگ را بلند نکردند و خوابیدند، اما در خواب ناله می کنند.

حالا هم تمام این خشونت ها به منقدان، همزمان با بستن سایت ها و روزنامه ها، برای آن است که کسی در دیگ را بلند نکند. پس کار به جائی بود اعلامیه دفتر رییس جمهور که از مردم خواست خودجوش به استقبال رییس جمهور نروند و در مساجد به سجده شکر مشغول باشند.