کارتر در کتاب مشهور خود(1) میگوید که اسرائیل صلح نمیخواهد، مذاکرات صلح را به قصد اختلاف میان اعراب و گرفتن زمان انجام میدهد. این سخنان کارتر که سابقه ریاست جمهوری امریکا را دارد و بنیاد کارتر در گفتگوهای صلح خاورمیانه بسیار فعال است، بسیار قابل تأمل است.
اسرائیل مورد حمایت قدرتمندان جهان است، حق ویژه برای خود قائل است، حق ویژه باعث شده که حاکمان این کشور به طفل شیرین دولتهای غرب تبدیل شوند برخی از رسانههای غربی در عمل همانند قدرتمندان غربی با سیاستهای اسرائیلی همراهی دارند و از تخلفهای آن، چشمپوشی میکنند.
اسرائیل صلح نمیخواهد، چرا که صلح به نفع اسرائیل نیست. در این میان سرنوشت مردم فلسطین چیست؟ ملتی که در شرف ملت شدن هستند و علت فلسطینی شدن این اعراب فلسطینی، شکلگیری دولت اسرائیل است. چون قبل از تشکیل کشور اسرائیل، ایشان اعراب فلسطینی بودند، اما در حال حاضر فلسطینی عرب هستند.
اما این ملتِ در حال شکلگیری نمایندگانی دارد که فتح، حماس و… در زمره مهمترین این نمایندگان هستند. پذیرفتن قاعده بازی از سوی این دو جریان نشان میدهد که جریانات مزبور درک سیاسی از شرایط دارند اما با حکومتی قدرتمند و زورگو مواجهاند که خواهان صلح نیست و زمان میکشد تا روزگار بگذارند، چون حامیان قدرتمند در امریکا دارد.
از همین روی نمیتوان فتح و حماس را تروریست خواند، حماس در انتخاباتی پیروز شده که مورد تأیید معیارهای بینالمللی بوده است. حماس حتی خواستار حکومت اسلامی نیست بلکه حکومت غیر دینی را باور دارد ولی دارای برخی از باورهای بنیادگرایانه و رفتارهای تروریستی است. اما حماس رفتار تروریستیاش عکسالعمل رفتار اسرائیل است، مگر باورهای بنیادگرایانه در دولت اسرائیل و احزاب آن وجود ندارد؟ یا دولت اسرائیل رفتار تروریستی خطر ناکتری ندارد؟ تروریست خواندن حماس مبانی حقوقی ندارد، حماس حتی خواستار نابودی اسرائیل نیست.
به رسمیت شناختن یا نشناختن با خواستار نابودی شدن متفاوت است، حماس میترسد اسرائیل را به رسمیت بشناسد، اما اسرائیل مقابله به مثل نکند، کاری که بارها انجام داده است. اسرائیل در قرارداد کمپ دیوید و عده تشکیل دولت مستقل فلسطینی را داد، اما کارتر تصریح میکند که این اقدام را انجام نداد. اگر دولت فلسطینی بعد از قرارداد کمپ دیوید بوجود میآمد، بیگمان جریان بنیادگرایی در منطقه رشد نمیکرد و اسرائیل با تحقیر حکومتهای عربی، به رشد بنیادگرایی در این جوامع دامن میزند.
البته این تحقیر پیچیده است. زیرا اسرائیل آنان را ناکام میگذارد و بدون دستآورد. حقیقت این است که اسرائیل در صورت صلح در خاورمیانه تبدیل به کشور کم اهمیتی میشود. این کشور نه سرزمین، نه قدرت، نه جمعیت قابل ملاحظهای دارد. صلح در خاورمیانه اسرائیل را بیاهمیت میکند و در عوض ایران، ترکیه، مصر اهمیت بیشتری مییابند. اسرائیل در خاورمیانه صلحآمیز حتی مزیت تکنولوژی و دانش فنی خود را بعد از مدت زمانی از دست خواهد داد که این موضوع بسیار مهمی است و مفصل میتوان به آن پرداخت.
با این وصف تا مسأله فلسطین بهنحو انسانی حل نشود، حکومتهای خاورمیانه توجیه رفتار غیر دموکراتیک دارند. مردم عراق، عربستان و حتی ایران و روسیه زمانی میتوانند بهتر به دموکراسی دستیابند که مسأله فلسطین حل شده باشد. اگر منافع ملی ایران از مسأله اعراب و اسرائیل دور است اما ویژگی منطقهای و محاصره شدن در میان اعراب و همچنین دین مشترک ایرانیان با مردم فلسطین و همچنین تعلق جامعه روشنفکری ایران به مردم فلسطین از عواملی هستند که تحقق دموکراسی در ایران را تا حدی به صلح خاورمیانه مربوط و منوط میکند. در واقعه اخیر در غزه، دولت ایران به بهانه غزه، به برخی از نهادهای مدنی و حقوقبشری فشار آورد.
مجموعه این عوامل نشان میدهد که دموکراسی در خاورمیانه به صلح اعراب و اسرائیل با محوریت تشکیل دولت فلسطین بستگی دارد. اما صلح به نفع اسرائیل، بنیادگرایی اسلامی و برخی حکومتهای منطقه و جناحی قدرتمند در حاکمیت ایران نیست.
رفتار اسرائیل در غزه رفتاری مخالف همه قراردادهای بینالمللی است. اسرائیل شهروندان خود را کشتار میکند چرا که مردم غزه شهروندان اسرائیلی محسوب میشوند. اسرائیل نسبت میان جرم و مجازات را رعایت نمیکند و حتی پرتاب راکت از سوی حماس بهسوی شهرهای دیگر اسرائیل، تناسبی با کشتار در غزه ندارد. اگر چه پرتاب این راکتها به سوی غیر نظامیان و عملیات انتحاری حماس امور درستی نیستند اما نشان تلافیجویی رفتار خشن در برابر اسرائیل است. حماس حکومت قانونی در غزه است، این جریان حق داشتن سلاحهای نظامی مخصوصی را داراست. این سلاحها حق یک حکومت خودگردان است. به بهانه نابودی راکتهای حماس نمیتوان به مرکز پلیس، دانشگاه غزه،… حمله کرد.
پس میتوان گفت که صلح به نفع اسرائیل در منطقه نیست و اسرائیل به تصریح کارتر زمان میکشد و با مذاکره، میان کشورهای عرب اختلاف میاندازد.
اما بسیاری از حکومتهای عربی و حتی جناحی قدرتمند در حکومت ایران از جنگطلبی اسرائیل سود میبرند و در نتیجه رفتار و بقای خود را توجیه میکنند.
از سوی دیگر صلح پایدار در خاورمیانه با تشکیل دولت فلسطینی پیوند خورده است. این معضل خاورمیانه را نهادهای مدنی و جامعه جهانی باید با صدای بلند مرتباً در گوش قدرتمندان جهان فریاد بزنند. تا شاید امکان صلح پدیدار شود. که البته این صلح به زودی برقرار نخواهد شد.
آزادیخواهان فلسطینی و دیگر آزادیخواهان منطقه چارهای جزء مقاومت در برابر زورگویی حکومتهای خود ندارند، حکومتهایی که با هم دشمن هستند و دموکراسی را باور ندارند. حتی ترکیب رفتار حکومتی در اسرائیل به سمتی میرود که حکومت اسرائیل را وادار به اعمال دموکراسی برای خودیها میکند چون جمعیت فلسطینی بینالمقدس را نادیده میگیرد.
وقایع غزه، وقایع احتمالی
رفتار اسرائیل بهگونهای است که حماس و برخی حکومتهای منطقه توان خواندن دست آن را دارند. حماس در محاصرهای عجیب گرفتار آمده بود با پایان یافتن آتشبس 6 ماهه حماس برای بیرون آمدن از تنگنا و محاصره غیر انسانی اسرائیل، دست به اقدام حساب شدهای زد. زدن راکت به معنی پایان آتشبس بود و این آتشبس قرار بود که حماس را در غزه به زانو در آورد، اما این چنین نشد.
حماس به خوبی میدانست که اسرئیل پاسخ تندی میدهد، در نتیجه محاصره بدون هجوم نظامی نمیتوانست، افکار عمومی جهان عرب و جهان را برانگیزاند. اما حمله هوایی و بعد هجوم زمینی اسرائیل در عمل مسأله غزه را به سمت تعیین تکلیف خواهد برد.
حماس احتمال می دهد که اسرائیل توان نابودی کامل اعضای آن را ندارد، 12 هزار نیروی نظامی حماس با همین تعداد نیروی ذخیره. اما مسأله مهم این است که مردم غزه و فلسطین به اسرائیل کینه دارند و اگر حماس بتواند در مقابل این یورش مقاومت کند که خواهد کرد، سرکوب غزه طولانی نخواهد بود.
حماس یک جریان مردمی است و درکنار مردم میجنگد و مردم غزه مرتباً به حماس میپیوندند. سازمان حماس پیچیده و چریکی و جدا از مردم نیست و مبارزه حماس هم پیچیده نیست، بنابراین نابودی آن امکان ندارد. موشکهای قسام هم به هیچوجه ساختار پیچیدهای ندارد، مواد اولیه این موشکها به راحتی بهدست میآیند. برد این موشکها و خسارت آنان چندان زیاد نیست اما ایجاد رعب و وحشت میکند.
اما چرا حماس قهرمان و پیروز خواهد شد؟ هرگونه عملیاتی که منجر به نابودی حماس نشود، به پیروزی، آن منجر میشود. اسرائیل باید با دولت فلسطینی مذاکره کند و پارلمان این دولت در دست حماس است. مذاکره با حضور عنصر ثالث میان اسرائیل و حماس، پیروزی برای حماس قلمداد میشود. در صورت شرایط برای برگزاری انتخابات در فلسطین، فتح از حماس شکست سختی خواهد خورد. امروز حماس همان فتح 1968 است و فتح همان کشورهای عربی محافظه کارند که از فتح فاصله میگرفتند.
از آنجایی که اسرائیل صلحپایدار نمیخواهد، جنگطلبان در اسرائیل از ایجاد چنین حالتی برای جنگهای آینده استقبال میکنند. اما در صورت عدم نابودی حماس، فتح ضعیف میشود و حماس قهرمان جهان عرب خواهد شد. دولتهای عربی از حماس هراسان هستند اسرائیل از تضاد میان دولتهای عربی با حماس، حماس با فتح، سود میان مدت میبرد و تنور جنگ برای آینده گرم میماند. این خواستهی دراز مدت جناح قدرتمند در اسرائیل است و با این حال اگر اسرائیل در نابودی حماس موفق نشود این دومین شکست یک ارتش پیروز خواهد بود. پیروزی حماس در منطقه به نوعی رادیکالیزم غیر اصولی یاری میرساند که در نتیجه، امکان دستیابی به دموکراسی را تهدید خواهد کرد.
شرایط جهانی
حمله اسرائیل به غزه با مخالفت اتحادیه اروپا روبهرو شد، اما دولت بوش با آزادی عمل دادن به اسرائیل، در عمل اوباما را با مشکل روبهرو کرد. دولت اوباما برای اعتماد سازی در جهان عرب و اسلام نیاز به مانور صلحآمیز دارد. اسرائیل با این مداخله، آمریکا را در موقعیت نامناسب قرار داد. اوباما برای حرکت صلحآمیز با مشکل مواجه خواهد شد. چون قدرت حماس، یهودیان طرفدار اسرائیل در آمریکا را به سوی حمایت از اسرائیل میکشاند. در نتیجه دولت اوباما تحت فشار یهودیان قدرت مانور زیادی به نفع فلسطینیها ندارد.
اتحادیه اروپا و انگلیس که مخالف این حمله اسرائیل بودند، به رفتار اوباما نگاه خواهند کرد. عدم جدیت دولت اوباما برای صلح در خاورمیانه ترمز اتحادیه اروپا و انگلیس را خواهد کشید. در چنین وضعیتی، صلح در خاورمیانه دورتر خواهد رفت.
مسأله فلسطین باعث میشود که برای تحت شعاع قرار گرفتن آن بر اختلاف میان دولتهای عربی با ایران سرمایهگذاری شود. این اختلافات بر بحرانهای منطقهای خواهد افزود و باعث میشود مسأله افغانستان و عراق و کردهای ترکیه و عراق حاد باقی بماند. به عبارتی بازی ناگوار 50 سالهای که از زمان تشکیل دولت اسرائیل در منطقه شروع شده ادامه خواهد یافت. بازی شومی که فقط در صورت تشکیل دولت واقعی فلسطین پایان مییابد. اما اسرائیلخواهان صلح نیست و همچنین جریانهای غیر دموکراتیک با این جنگطلبی اسرائیل، امکان بقا خواهند یافت. بهنظر میرسد تا اقدامی بزرگ و دموکراتیک در چند کشور خاورمیانه، همانند تجربه ترکیه شکل نگیرد تا حکومتهای غربی ناچار شوند که به صلح خاورمیانه خارج از اراده اسرائیل تن دهند، مشکل خاورمیانه لاینحل میماند.
در خاتمه باید گفت حماس برنده کوتاه مدت این حملهی اسرائیل است. و فتح را جا گذاشته است اسرائیل به خواسته خود که همان عقب انداختن صلح است رسیده اما به لحاظ نظامی صدمه میبیند.
حکومتهای منطقه در مجموع توجیه ماندگاری پیدا میکنند، البته با اعتراضاتی روبهرو میشوند و در نتیجه به اسرائیل باج میدهند تا به دموکراسی داخلی تن ندهند و اسرائیل از عدم مشروعیت داخلی این حکومتها سود میبرد، چون این حکومتها ناچار هستند که به غرب و اسرائیل امتیاز بدهند. همچنین احتمالاً جناح تندرو در حکومت ایران به بهانه رفتار اسرائیل، هم در داخل سیاست مهار و کنترل و سرکوب در پیش میگیرد و هم به واسطه حمایت از فلسطینیها، در منطقه خاورمیانه در تقابل با سیاست دولتهای عربی قرار میگیرد، که نتیجه آن خرید تسلیحاتی از کشورهای غربی است. در نتیجه احتمالاً منطقه خاورمیانه، گرم، خشن و نظامیتر خواهد شد.
پانوشت
1- صلح در خاورمیانه / نویسنده: جیمی کارتر / انتشارات صمدیه 1387