فلسطین، اسرائیل و این همه ماجرا

تقی رحمانی
تقی رحمانی

کارتر در کتاب مشهور خود(1) می‌گوید که اسرائیل صلح‌ نمی‌خواهد، مذاکرات صلح را به قصد اختلاف میان ‏اعراب و گرفتن زمان انجام می‌دهد. این سخنان کارتر که سابقه ریاست جمهوری امریکا را دارد و بنیاد کارتر در ‏گفتگوهای صلح خاورمیانه بسیار فعال است، بسیار قابل تأمل است.‏

اسرائیل مورد حمایت قدرتمندان جهان است، حق ویژه برای خود قائل است، حق ویژه باعث شده که حاکمان این ‏کشور به طفل شیرین دولت‌های غرب تبدیل شوند برخی از رسانه‌های غربی در عمل همانند قدرتمندان غربی با ‏سیاست‌های اسرائیلی همراهی دارند و از تخلف‌های آن، چشم‌پوشی می‌کنند.‏

اسرائیل صلح ‌نمی‌خواهد، چرا که صلح به نفع اسرائیل نیست. در این میان سرنوشت مردم فلسطین چیست؟ ملتی ‏که در شرف ملت شدن هستند و علت فلسطینی شدن این اعراب فلسطینی، شکل‌گیری دولت اسرائیل است. چون قبل ‏از تشکیل کشور اسرائیل، ایشان اعراب فلسطینی بودند، اما در حال حاضر فلسطینی عرب هستند.‏

اما این ملتِ در حال شکل‌گیری نمایندگانی دارد که فتح، حماس و… در زمره مهمترین این نمایندگان هستند.‏‎ ‎پذیرفتن قاعده بازی از سوی این دو جریان نشان می‌دهد که جریانات مزبور درک سیاسی از شرایط دارند اما با ‏حکومتی قدرتمند و زورگو مواجه‌اند که خواهان صلح نیست و زمان می‌کشد تا روزگار بگذارند، چون حامیان ‏قدرتمند در امریکا دارد.‏

از همین روی نمی‌توان فتح و حماس را تروریست خواند، حماس در انتخاباتی پیروز شده که مورد تأیید معیارهای ‏بین‌المللی بوده است. حماس حتی خواستار حکومت اسلامی نیست بلکه حکومت غیر دینی را باور دارد ولی دارای ‏برخی از باورهای بنیادگرایانه و رفتارهای تروریستی است. اما حماس رفتار تروریستی‌اش عکس‌العمل رفتار ‏اسرائیل است، مگر باورهای بنیادگرایانه در دولت اسرائیل و احزاب آن وجود ندارد؟ یا دولت اسرائیل رفتار ‏تروریستی خطر ناک‌تری ندارد؟ تروریست خواندن حماس مبانی حقوقی‌ ندارد، حماس حتی خواستار نابودی ‏اسرائیل نیست.‏

به رسمیت شناختن یا نشناختن با خواستار نابودی شدن متفاوت است، حماس می‌ترسد اسرائیل را به رسمیت ‏بشناسد، اما اسرائیل مقابله به مثل نکند، کاری که بارها انجام داده است. اسرائیل در قرارداد کمپ دیوید و عده ‏تشکیل دولت مستقل فلسطینی را داد، اما کارتر تصریح می‌کند که این اقدام را انجام نداد. اگر دولت فلسطینی بعد از ‏قرارداد کمپ دیوید بوجود می‌آمد، بی‌گمان جریان بنیادگرایی در منطقه رشد نمی‌کرد و اسرائیل با تحقیر ‏حکومت‌های عربی، به رشد بنیادگرایی در این جوامع دامن می‌زند. ‏

البته این تحقیر پیچیده است. زیرا اسرائیل آنان را ناکام می‌گذارد و بدون دستآورد. حقیقت این است که اسرائیل در ‏صورت صلح در خاورمیانه تبدیل به کشور کم اهمیتی می‌شود. این کشور نه سرزمین، نه قدرت، نه جمعیت قابل ‏ملاحظه‌ای دارد. صلح در خاورمیانه اسرائیل را بی‌اهمیت می‌کند و در عوض ایران، ترکیه، مصر اهمیت بیشتری ‏می‌یابند. اسرائیل در خاورمیانه صلح‌آمیز حتی مزیت تکنولوژی و دانش فنی خود را بعد از مدت زمانی از دست ‏خواهد داد که این موضوع بسیار مهمی است و مفصل می‌توان به آن پرداخت.‏

با این وصف تا مسأله فلسطین به‌نحو انسانی حل نشود، حکومت‌های خاورمیانه توجیه رفتار غیر دموکراتیک دارند. ‏مردم عراق، عربستان و حتی ایران و روسیه زمانی می‌توانند بهتر به دموکراسی دست‌یابند که مسأله فلسطین حل ‏شده باشد. اگر منافع ملی ایران از مسأله اعراب و اسرائیل دور است اما ویژگی منطقه‌ای و محاصره شدن در میان ‏اعراب و همچنین دین مشترک ایرانیان با مردم فلسطین و همچنین تعلق جامعه روشنفکری ایران به مردم فلسطین ‏از عواملی هستند که تحقق دموکراسی در ایران را تا حدی به صلح خاورمیانه مربوط و منوط می‌کند. در واقعه ‏اخیر در غزه، دولت ایران به بهانه غزه، به برخی از نهادهای مدنی و حقوق‌بشری فشار آورد.‏

مجموعه این عوامل نشان می‌دهد که دموکراسی در خاورمیانه به صلح اعراب و اسرائیل با محوریت تشکیل دولت ‏فلسطین بستگی دارد. اما صلح به نفع اسرائیل، بنیادگرایی اسلامی و برخی حکومت‌های منطقه و جناحی قدرتمند ‏در حاکمیت ایران نیست.‏

رفتار اسرائیل در غزه رفتاری مخالف همه قراردادهای بین‌المللی است. اسرائیل شهروندان خود را کشتار می‌کند ‏چرا که مردم غزه شهروندان اسرائیلی محسوب می‌شوند. اسرائیل نسبت میان جرم و مجازات را رعایت نمی‌کند و ‏حتی پرتاب راکت از سوی حماس به‌سوی شهرهای دیگر اسرائیل، تناسبی با کشتار در غزه ندارد. اگر چه پرتاب ‏این راکت‌ها به سوی غیر نظامیان و عملیات انتحاری حماس امور درستی نیستند اما نشان تلافی‌جویی رفتار خشن ‏در برابر اسرائیل است. حماس حکومت قانونی در غزه است، این جریان حق داشتن سلاح‌های نظامی مخصوصی ‏را داراست. این سلاح‌ها حق یک حکومت خودگردان است. به بهانه نابودی راکت‌های حماس نمی‌توان به مرکز ‏پلیس، دانشگاه غزه،… حمله کرد.‏

پس می‌توان گفت که صلح به نفع اسرائیل در منطقه نیست و اسرائیل به تصریح کارتر زمان می‌کشد و با مذاکره، ‏میان کشورهای عرب اختلاف می‌اندازد.‏

اما بسیاری از حکومت‌های عربی و حتی جناحی قدرتمند در حکومت ایران از جنگ‌طلبی اسرائیل سود می‌برند و ‏در نتیجه رفتار و بقای خود را توجیه می‌کنند.‏

از سوی دیگر صلح پایدار در خاورمیانه با تشکیل دولت فلسطینی پیوند خورده است. این معضل خاورمیانه را ‏نهادهای مدنی و جامعه جهانی باید با صدای بلند مرتباً در گوش قدرتمندان جهان فریاد بزنند. تا شاید امکان صلح ‏پدیدار شود. که البته این صلح به زودی برقرار نخواهد شد.‏

آزادیخواهان فلسطینی و دیگر آزادیخواهان منطقه چاره‌ای جزء مقاومت در برابر زورگویی حکومت‌های خود ‏ندارند، حکومت‌هایی که با هم دشمن هستند و دموکراسی را باور ندارند. حتی ترکیب رفتار حکومتی در اسرائیل به ‏سمتی می‌رود که حکومت اسرائیل را وادار به اعمال دموکراسی برای خودیها می‌کند چون جمعیت فلسطینی ‏بین‌المقدس را نادیده می‌گیرد.‏

‎ ‎وقایع غزه، وقایع احتمالی‎ ‎

رفتار اسرائیل به‌گونه‌ای است که حماس و برخی حکومت‌های منطقه توان خواندن دست آن را دارند. حماس در ‏محاصره‌ای عجیب گرفتار آمده بود با پایان یافتن آتش‌بس 6 ماهه حماس برای بیرون آمدن از تنگنا و محاصره ‏غیر انسانی اسرائیل، دست به اقدام حساب شده‌ای زد. زدن راکت به معنی پایان آتش‌بس بود و این آتش‌بس قرار ‏بود که حماس را در غزه به زانو در آورد، اما این چنین نشد.‏

حماس به خوبی می‌دانست که اسرئیل پاسخ تندی می‌دهد، در نتیجه محاصره بدون هجوم نظامی نمی‌توانست، افکار ‏عمومی جهان عرب و جهان را برانگیزاند. اما حمله هوایی و بعد هجوم زمینی اسرائیل در عمل مسأله غزه را به ‏سمت تعیین تکلیف خواهد برد.‏

حماس احتمال می دهد که اسرائیل توان نابودی کامل اعضای آن را ندارد، 12 هزار نیروی نظامی حماس با ‏همین تعداد نیروی ذخیره. اما مسأله مهم این است که مردم غزه و فلسطین به اسرائیل کینه دارند و اگر حماس ‏بتواند در مقابل این یورش مقاومت کند که خواهد کرد، سرکوب غزه طولانی نخواهد بود.‏

حماس یک جریان مردمی است و درکنار مردم می‌جنگد و مردم غزه مرتباً به حماس می‌پیوندند. سازمان حماس ‏پیچیده و چریکی و جدا از مردم نیست و مبارزه حماس هم پیچیده نیست، بنابراین نابودی آن امکان ندارد. ‏موشک‌های قسام هم به هیچ‌وجه ساختار پیچیده‌ای ندارد، مواد اولیه این موشک‌ها به راحتی به‌دست می‌آیند. برد این ‏موشک‌ها و خسارت آنان چندان زیاد نیست اما ایجاد رعب و وحشت می‌کند.‏

اما چرا حماس قهرمان و پیروز خواهد شد؟ هرگونه عملیاتی که منجر به نابودی حماس نشود، به پیروزی، آن ‏منجر می‌شود. اسرائیل باید با دولت فلسطینی مذاکره کند و پارلمان این دولت در دست حماس است. مذاکره با ‏حضور عنصر ثالث میان اسرائیل و حماس، پیروزی برای حماس قلمداد می‌شود. در صورت شرایط برای ‏برگزاری انتخابات در فلسطین، فتح از حماس شکست سختی خواهد خورد. امروز حماس همان فتح 1968 است و ‏فتح همان کشورهای عربی محافظه کارند که از فتح فاصله می‌گرفتند.‏

از آن‌جایی‎ ‎که اسرائیل صلح‌پایدار نمی‌خواهد، جنگ‌طلبان در اسرائیل از ایجاد چنین حالتی برای جنگ‌های آینده ‏استقبال می‌کنند. اما در صورت عدم نابودی حماس، فتح ضعیف می‌شود و حماس قهرمان جهان عرب خواهد شد. ‏دولت‌های عربی از حماس هراسان هستند اسرائیل از تضاد میان دولت‌های عربی با حماس، حماس با فتح، سود ‏میان مدت می‌برد و تنور جنگ برای آینده گرم می‌ماند. این خواسته‌ی دراز مدت جناح قدرتمند در اسرائیل است و ‏با این حال اگر اسرائیل در نابودی حماس موفق نشود این دومین شکست یک ارتش پیروز خواهد بود. پیروزی ‏حماس در منطقه به نوعی رادیکالیزم غیر اصولی یاری می‌رساند که در نتیجه، امکان دستیابی به دموکراسی را ‏تهدید خواهد کرد.‏

‎ ‎شرایط جهانی‎ ‎

حمله اسرائیل به غزه با مخالفت اتحادیه اروپا روبه‌رو شد، اما دولت بوش با آزادی عمل دادن به اسرائیل، در عمل ‏اوباما را با مشکل روبه‌رو کرد. دولت اوباما برای اعتماد سازی در جهان عرب و اسلام نیاز به مانور صلح‌آمیز ‏دارد. اسرائیل با این مداخله، آمریکا را در موقعیت نامناسب قرار داد. اوباما برای حرکت صلح‌آمیز با مشکل ‏مواجه خواهد شد. چون قدرت حماس، یهودیان طرفدار اسرائیل در آمریکا را به سوی حمایت از اسرائیل می‌کشاند. ‏در نتیجه دولت اوباما تحت فشار یهودیان قدرت مانور زیادی به نفع فلسطینی‌ها ندارد.‏

اتحادیه اروپا و انگلیس که مخالف این حمله اسرائیل بودند، به رفتار اوباما نگاه خواهند کرد. عدم جدیت دولت ‏اوباما برای صلح در خاورمیانه ترمز اتحادیه اروپا و انگلیس را خواهد کشید. در چنین وضعیتی، صلح در ‏خاورمیانه دورتر خواهد رفت.‏

مسأله فلسطین باعث می‌شود که برای تحت شعاع قرار گرفتن آن بر اختلاف میان دولت‌های عربی با ایران ‏سرمایه‌گذاری شود. این اختلافات بر بحران‌های منطقه‌ای خواهد افزود و باعث می‌شود مسأله افغانستان و عراق و ‏کردهای ترکیه و عراق حاد باقی بماند. به عبارتی بازی ناگوار 50 ساله‌ای که از زمان تشکیل دولت اسرائیل در ‏منطقه شروع شده ادامه خواهد یافت. بازی شومی که فقط در صورت تشکیل دولت واقعی فلسطین پایان می‌یابد. ‏اما اسرائیل‌خواهان صلح نیست و همچنین جریان‌های غیر دموکراتیک با این جنگ‌طلبی اسرائیل، امکان بقا خواهند ‏یافت. به‌نظر می‌رسد تا اقدامی بزرگ و دموکراتیک در چند کشور خاورمیانه، همانند تجربه ترکیه شکل نگیرد تا ‏حکومت‌های غربی ناچار شوند که به صلح خاورمیانه خارج از اراده اسرائیل تن دهند، مشکل خاورمیانه لاینحل ‏می‌ماند.‏

در خاتمه باید گفت حماس برنده کوتاه مدت این حمله‌ی اسرائیل است. و فتح را جا گذاشته است اسرائیل به خواسته ‏خود که همان عقب انداختن صلح است رسیده اما به لحاظ نظامی صدمه می‌بیند. ‏

حکومت‌های منطقه در مجموع توجیه ماندگاری پیدا می‌کنند، البته با اعتراضاتی روبه‌رو می‌شوند و در نتیجه به ‏اسرائیل باج می‌دهند تا به دموکراسی داخلی تن ندهند و اسرائیل از عدم مشروعیت داخلی این حکومتها سود ‏می‌برد، چون این حکومتها ناچار هستند که به غرب و اسرائیل امتیاز بدهند. همچنین احتمالاً جناح تندرو در ‏حکومت ایران به بهانه رفتار اسرائیل، هم در داخل سیاست مهار و کنترل و سرکوب در پیش می‌گیرد و هم به ‏واسطه حمایت از فلسطینی‌ها، در منطقه خاورمیانه در تقابل با سیاست دولت‌های عربی قرار می‌گیرد، که نتیجه آن ‏خرید تسلیحاتی از کشورهای غربی است. در نتیجه احتمالاً منطقه خاورمیانه، گرم، خشن و نظامی‌تر خواهد ‌شد.‏

‎ ‎پانوشت‎ ‎

‏1- صلح در خاورمیانه / نویسنده: جیمی کارتر / انتشارات صمدیه 1387‏