کردستان، سکوی پرتاب یاران احمدی‌نژاد

کاوه قریشی
کاوه قریشی

» از "حلقه ارومیه" تا حضور در کابینه و کنترل بازار ارز

افشای نام و هویت واقعی کسی که به عنوان “سرشاخه اخلال در بازار” معرفی شده از سوی سایت‌های حکومتی، فرد قدرتمند دیگری را به فهرست بلند بالای اسامی یاران احمدی‌نژاد اضافه کرد که جملگی از افراد موثر و استراتژیست‌های “مساله کردستان” در سالهای اولیه دهه شصت بوده‌اند. در همین راستا عبدالله سهرابی، نماینده مریوان در مجلس ششم به روز می‌گوید: هر چند عالی رتبه ترین مقامات در دولت‌های مختلف در سالهای جنگ و بعد از آن تجربه کردستان را از سر گذرانده‌اند، اما دولت احمدی‌نژاد به این جهت رکورددار است و “کردستان” سکوی پرتابی بوده برای حضور نزدیک‌ترین یاران او در عرصه قدرت.

محمد رضا رحیمی، ‌ حاشیه ساز‌ترین معاون رئیس دولت بعد از انقلاب، تنها یکی از عناوین این فهرست است. او در سالهای بحرانی ۵۷ و ۵۸ کردستان، دادستان و بازپرس شهر قروه در این استان بوده، مدتی هم‌ تجربه فرمانداری سنندج را از سر گذرانده و بعد‌ها هم در سالهای ۷۲ تا ۷۶ استاندار کردستان بوده است.

رحیمی  قبل از رسیدنش به معاونت احمدی‌نژاد،  در دهه شصت از سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ در  دوره‌های دوم و سوم و چهارم ، عضو هیات رئیسه مجلس بوده و در‌‌ همان سال‌ها هم مشاورت قضایی رئیس قوه قضائیه را به عهده داشته است.

این یار نزدیک رئیس دولت که غلامحسین الهام سخنگوی دولت در سال ۸۵ به خاطر توصیف احمدی‌نژاد به “پیامبر” خطاب به او گفته بود “باید به دهن متملق و چاپلوس خاک پاشید”،  اینک در معرض جدی‌ترین اتهامات مربوط به بحران اقتصادی ایران قرار دارد و حتی چندین بار هم شایعه بازداشت او در رسانه‌ها مطرح شده است.

در روزهای گذشته با آشکار شدن ابعاد تورم و گرانی که پیش بینی می‌شد پس از جهش قیمت ارز بروز یابد، نهاد‌ها و رسانه‌های حکومتی کماکان در حال “ریشه یابی” و “اخلالگر‌شناسی” در بحران ارزی هستند. آخرین اخلالگر، با این عنوان معرفی شد: “ی. ر. چ”. وی که رسانه‌ها عنوان “سرشاخه اخلال ارزی” به او داده‌اند البته همدستی هم دارد: رحیمی.

یک روز پس از آنکه خبرگزاری مهر در گزارشی با عنوان “سرشاخه اخلال ارزی را بشناسید”، از نام اختصاری به عنوان عامل اصلی نام برده و از بازداشت وی به دست “سربازان گمنام امام زمان” خبر داده بود، سایت “بازتاب امروز” نزدیک به محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، هویت او را “یدالله روز چنگ” اعلام و او را “شاگرد نانوایی” توصیف کرد که “مرد ۶ میلیارد دلاری پشت صحنه قاچاق دلار شد”.

خبرگزاری مهر نوشته بود  او که اهل کردستان است و نامش از سال ۸۵ به بعد در سنندج بیشتر بر سر زبان‌ها افتاده است، به صورت خانوادگی کار‌هایش را جلو می‌برد. ابتدا شرکت تولیدی و صنعتی “خ. ز” که با برند ماءالشعیر به نام “ا” معروف‌تر شد، با اقدامات “خیرخواهانه نما” و همچنین راه‌اندازی مجتمع‌های رفاهی و تفریحی با باندهای ثروت و قدرت ارتباط برقرار کرد و از آن پس بود که دیگر کردستانی‌ها، او را بیشتر شناختند.

یدالله روز چنگ، که خبرگزاری‌ها لقب “سرشاخه اخلال در بازار” را به او داده‌اند فرزند یک سرمایه دار معروف اهل مریوان  به نام احمد روز چنگ ملقب به “اَحه نَجار”است. گفته شده خانواده روز جنگ از جمله یدالله و “انور” دیگر برادر او، به همراه پدرشان در بیست سال گذشته روابط نزدیکی با محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی‌نژاد و دیگر یاران وی در کردستان داشته‌اند؛ موضوعی که نمایندگان سابق مریوان در مجلس آن را “نه تائید می‌کنند نه تکذیب”.

 از عبدالله سهرابی، نماینده مریوان، زادگاه این “مرد ۶ میلیارد دلاری” در مجلس ششم در مورد خانواده روز جنگ می پرسم،می‌گوید: “تا کنون مستند محکمه پسندی در مورد حضور خانواده روز چنگ در میان حلقه یاران احمدی‌نژاد ارائه نشده و من هم به چنین نتجیه‌ای نرسیده‌ام. نه می‌توانم تکذیب کنم نه تائید. اما این یک حقیقت است که آن‌ها از سرمایه داران بزرگ کردستان هستند و در دوره‌های مختلف با دولت‌های جمهوری اسلامی همفکری و همنظری داشته‌اند.”

 آقای سهرابی می‌گوید در زمانی که نماینده مجلس بوده بار‌ها از خانواده روز چنگ دعوت و از آن‌ها به خاطر عدم سرمایه گذاری در کردستان  انتقاد کرده است.

هر چند به گفته او در سالهای اخیر با راه اندازی کارخانه نوشیدنی ایستک در سنندج و برخی پروژه‌های دیگر در مریوان “اشتغالزایی موثر” ایجاد کرد؛ موضوعی که سایت بازتاب امروز اما آن را اقدامی “خیرخواهانه نما” توصیف کرده است.

برادران روز چنگ از جمله یدالله همزمان عضو هیات مدیره و موسس بزرگ‌ترین صرافی ایران “زریوار” در خیابان بهشتی تهران هستند که در تصاویر تابناک و خبرگزاری مهر اسم آن با فتوشاپ پاک شده است. سایت بازتاب، روز چهارشنبه ۹ آبانماه نوشت که یدالله در اواسط تابستان دستگیر و سپس با عدم تزریق ارز به بازار از سوی بانک مرکزی، نوسانات ارزی آغاز شد.

منابع مختلف می‌گویند که صرافی زریوار در حال حاضر تعطیل است.

به گفته نماینده سابق مجلس البته توان مالی خانواده “روز جنگ” بیش از بازگشایی یک صرافی است: “آن‌ها یک سرمایه دار تمام عیار هستند و گفته می‌شود که فرزند بازداشت شده‌شان در فروش نفت و مبادلات ارزی سالهای اخیر نقش موثری داشته و سرمایه‌هایی هم در دبی به جریان انداخته است. با این همه به خاطر راه اندازی چند کارخانه و اشتغال زایی نسبی در کردستان، مردم از بازداشت یدالله ابراز نگرانی کرده‌اند.”

با یک رمزگشایی ساده کدهای موجود در گزارش‌های منتشر شده، به نظر می‌رسد که این سرمایه دار کُرد از حمایت‌های افراد خاصی در دولت و در راس آن‌ها احمدی‌نژاد برخوردار بوده است. بعد از سخنان چند روز پیش محمد رضا رحیمی در مورد یک عامل جدید اخلال ارزی به نام “جمشید بسم الله” و تاکید منابع مختلف، گفته می شود رابطه‌ای میان یدالله روز چنگ، فردی به نام “علی رحیمی” به عنوان شریک او و معاون اول کنونی محمود احمدی‌نژاد وجود دارد.

 

همکاری سیستماتیک “حلقه ارومیه” با احمدی‌نژاد

یدالله روز چنگ تازه‌ترین فرد از اطرفیان احمدی‌نژاد است که خاستگاه وی مانند رحیمی کردستان بوده است. اما از جمله نزدیک‌ترین افراد “غیر کُرد” به محمود احمدی‌نژاد که تجربه حضور و همراهی احمدی‌نژاد در کردستان را داشته، اسفندیار رحیم مشایی، مرد ۱۷ شغله دولت و رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد است.

رحیم مشائی تا اسفندماه سال ۱۳۸۸ به مدت ۲۰ سال، مدیر مسئول ماهنامه کردی زبان «سروه» بود. این نشریه به زبان کردی سورانی است و به گویش کرمانجی نیز ده صفحه ‏مطلب منتشر می‌کند که اخیرا به صورت ویژه نامه کرمانجی ضمیمه مجله می‌شود. همچنین سرمقاله این نشریه علاوه بر ‏کردی به زبان فارسی هم درج می‌شود.

از آنجا که ماهنامه “سروه” بیشتر به مسائل فرهنگی و ادبی می‌پرداخت، منقدان مطبوعات کُردی، از آن به عنوان تلاش‌های دولت  وقت و قرارگاه خاتم الانبیا برای تقلیل مساله سیاست در کردستان به فرهنگ و فولکلور یاد می‌کنند.

عبدالله سهرابی، ‌ می‌گوید: “مشایی در تاسیس و رهبری مجله سروه نقش موثر داشته و حلقه کنونی یاران احمدی‌نژاد آنزمان طراحی استراتژی این ماه نامه را به عهده داشتند.”

روزنامه اعتماد هم قبل از انتخابات مناقشه برانگیز ۸۸ از مشایی به عنوان “مسوول تدوین استراتژی نظام ‏جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی” در سالهای میانی دهه شصت یاد کرده بود.

محمدجواد حق‎‌شناس مدیرمسوول روزنامه اعتماد ملی گفته است که مشایی در سالهای بعد از انقلاب که پیش‌تر در سپاه تنکابن فعال بود وارد سپاه کردستان و بخش اطلاعاتش شده است. سایت اصولگرای شمال نیوز از مشایی به عنوان کسی نام برده که “در میان بدنه وزارت اطلاعات از او به عنوان کار‌شناس مسائل ‏کردستان یاد می‌شود”.

سایت آفتاب، نزدیک به حسن روحانی، سال گذشته با انتشار مطلبی  به بررسی خاستگاه احمدی‌نژاد و آنچه “حلقه ارومیه” خوانده شده پرداخت.

بر اساس این مطلب تحلیلی، نیم نگاهی به سوابق گذشته محمود احمدی‌نژاد و ورق زدن تازیخ فعالیت‌های وی، نام‌هایی را به عنوان همراه یا همکار در کنار  او نشان می‌دهد که از قضا این روز‌ها بیش از هر زمان دیگری برای جامعه ایران آشناهستند. اسامی چون مجتبی ثمره هاشمی، صادق محصولی، اسفندیار رحیم مشایی، علیرضا نیکزاد، علی اکبر محرابیان، علیرضا شیخ عطار، محمد علی آبادی و… همه و همه در کنار رییس فعلی خود دیده می‌شوند.

 به بیان دیگر “تیم” محمود احمدی‌نژاد از‌‌ همان سال‌های ابتدای انقلاب شکل گرفته و در مقاطع مختلف و با محور شدن دوباره وی جمع شده‌اند. از این گروه نیز در تحلیل‌های مختلف با عنوان “حلقه ارومیه” نام برده شده  که اشاره‌ای است به نخستین همکاری مشترک در کردستان و بخش‌های کردنشین آذربایجان غربی.

به گفته حق‌شناس فعالیت‌های “حلقه ارومیه” در قبل از انقلاب در قالب انجمن اسلامی علم‌ و صنعت کلید‌ خورد و هسته اولیه آن‌ها شکل گرفت. ترکیبی از اساتید مسلمان علم ‌و صنعت و ترکیبی از دانشجویان که گرایش مذهبی دارند اما در عین حال در مباحثی که دنبال می‌کنند، با حکومت  زاویه دارند.

حق‌شناس، در مصاحبه با “همشهری ماه” گفته است یکی از حوزه‌های فعالیت انجمن قبل از انقلاب دانشگاه ‌ و دانشگاه علم‌وصنعت یکی از پایگاه‌های این انجمن بوده است که این پیوند را باید بیشتر مورد مطالعه قرار داد. سپس دانشگاه تعطیل می‌شود و نیرو‌هایی که آنجا هستند دعوت می‌شوند تا به عنوان نیرو‌های انقلاب وارد تشکیلات جدید شوند.

به گفته او بعد از این دوره، “انجمن به خاطر حساسیتی که در جریان چپ دارد ترجیح می‌دهد نیر‌و‌های خود را به منطقه‌ای بفرستد که بتواند با جریان چپ مقابله کند. بر این اساس گروه علم‌وصنعت کاملاً در استان‌های آذربایجان غربی و کردستان مستقر می‌شوند که انجمن از جا‌های دیگر هم به آنجا نیرو می‌فرستد و آنجا حضور دارند لذا آنجا آن گروه با هم منسجم می‌شوند و مرتبط هستند.”

در دوره مورد اشاره آقای حق‌شناس، از نزدیکان احمدی‌نژاد صادق محصولی فرماندار ارومیه است. احمدی‌نژاد به عنوان بخشدار وارد منطقه می‌شود. در‌‌ همان مقطع ثمره هاشمی-ـ خواهرزاده  باهنر-ـ معاون سیاسی استاندار می‌شود، مشایی هم “سروه” را راه اندازی می‌کند تا بدین ترتیب حلقه ارومیه اولین کار گروهی و اجرایی خود را کلید بزند.

بعد از مهاجرت ‏حلقه یاران احمدی‌نژاد در سال‌های ۶۵ به مناطق کردنشین، خود او به سمت معاون استانداری ‏کردستان منصوب می‌شود.

علاوه بر عکسی که از احمدی‌نژاد و ثمره هاشمی در کردستان منتشر شده، در سالهای گذشته رسانه‌های حکومتی مطالب زیادی مورد حلقه ارومیه و یاران احمدی‌نژاد و فعالیت‌های آن‌ها در مناطق کردنشین منتشر کرده‌اند.

عبدالله سهرابی می‌گوید: “آن‌ها تیمی بودند که از ابتدا با هم دوستی داشتند. بعد از شهردار شدن احمدی‌نژاد در اقدامی سیستماتیک و بعد‌ها در دوران ریاست جمهوری هیات دولت را به عهده داشتند و الان هم هر چند زیر سئوال هستند اما در قدرت شریک هستند.”

این نماینده مجلس ششم می‌افزاید: “حضور این افراد در کردستان عموما امنیتی و نظامی بوده و در پاره‌ای موارد هم به عنوان معلم یا نیروی فرهنگی حضور داشتند. کردستان در حقیقت سکوی پرتاب یاران احمدی‌نژاد بود و بیشتر آن‌ها تجربه حضور در روزهای بحرانی کردستان را از سر گذرانده‌اند. هر چند در این میان حضور یاران احمدی‌نژاد پررنگ است اما بخش عمده دیگری از مقامات کنونی زمانی در کردستان حضور داشته‌اند.”

 

رادان و احمدی مقدم هم در کردستان بودند

کوتاه مدتی قبل از مطرح شدن نام “یدالله روز چنگ”، ویدیویی از ملاقات یک تیم نظامی به همراه سردار رادان با یک “خانواده شهید کُرد” در قم منتشر شد که در آن معاون ناجا پرده از حضور خود و دیگر یارانش در کردستان بر می‌دارد.

علی اشرف فتحی، فرزند شهیدی که رادان و هیات همراه او بعد از ۲۷ سال از کشته شدن پدر با آن‌ها ملاقات کرده‌اند، با انتشار این دیدار در شبکه یوتیوب، نوشته است: “سردار رادان، سلام سردار احمدی مقدم (فرمانده ناجا) و سردار لطفیان (فرمانده اسبق ناجا) را نیز که هر دو از همرزمان پدرم بوده‌اند به خانواده ما ابلاغ کرد و لوح تقدیری نیز به مادرم اهدا نمود.”

 رادان در این ملاقات از خاطرات خود با محمد رضا فتحی که ظاهر در زمان جنگ کردستان کشته شده می‌گوید. بر اساس گفته‌های رادان و نوشته علی اشرف فتحی، احمدی مقدم و لطفیان به همراه محمد رضا فتحی در جنگ‌های روستای “ترجان” در کردستان حضور داشته‌اند.

این دیدار در ۵ آبان ماه ۱۳۸۸ صورت گرفته و به گفته علی اشرف فتحی این دیدار در آن روزهای داغ که کشور ملتهب بود، در برخی سایت‌ها و وبلاگ‌ها معنادار تلقی شد. او اضافه کرده است: “سه ماه پس از این دیدار، من در مراسم اربعین استاد بزرگوارم مرحوم آیت‌الله‌العظمی منتظری بازداشت شدم و گویا سردار رادان در آزادی زودهنگام من بی‌تأثیر نبوده است.”

تُرجان اسم روستاییست در منطقە گَورک که سه ضلع آن به شهرهای سقز، بانه و بوکان می‌رسد. این روستا محل درگیریهای زیادی بین سپاه و احزاب کرد و از جمله نقاط استراتژیک و مهم درگیری‌های اول انقلاب بوده است.

رمزگشایی از این دیدار و حواشی آن، نشان می‌دهد که حلقه یاران محمود احمدی‌نژاد در کردستان محدود به مشایی و رحیمی و ثمره هاشمی و دیگر اعضای حلقه ارومیه نبوده و پای مقامات عالی رتبه نظامی چون سردار رادان و احمدی مقدم و لطفیان هم در پیاده کردن استراتژی‌های کلان نظام در این منطقه در میان بوده است.

کردستان ایران در سالهای آغازین انقلاب سال ۱۳۵۷ و خصوصا بعد از فرمان مشهور آیت الله خمینی برای حمله به کردستان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸، محل درگیری‌های سیاسی و نظامی گسترده‌ای بوده و از آن زمان تاکنون جایگاه خود را از نگاه حاکمیت به عنوان یکی از  “نقاط بحرانی” حفظ کرده است.