در خصوص جنبش اعتراضی مردم ایران، باید ها و نبایدهاو چشم انداز این جنبش، با پروفسور حمید دباشی، استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا و رئیس دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیای این دانشگاه به گفتگو نشستیم. وی که از چهره های دانشگاهی نهضت ضد جنگ آمریکاست، “جنبش سبز” را نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی ایران می داند و می گوید: “خانواده کشته شدگان حوادث اخیر باید در دادگاه بین المللی جنایی اقامه دعوی کنند تا این دادگاه، همانند مورد سودان، برای محمود احمدی نژاد هم حکم جلب صادر کند”.
این گفتگو در پی می آید.
آقای دباشی، در یک نگاه کلی احساس و نظر شما در مورد تحولات جاری در ایران که به کشته شدن دهها تن و بازداشت هزاران نفر منجر شده و نیز جنبش اعتراضی که پس از انتخابات شکل گرفته، چیست؟
احساس اولم، احساس غرور تعلق به ملتی است که مصداق شعر مولانا است :خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش / بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر. احساس همدردی با خانواده های جوانان معصومی که با شقاوت کشته شدند؛ به جرم ازادی خواهی. احساس تعلق به صدها، بلکه هزاران مرد و زن دلیر و فرزانه ای که در بند این حکومت بیدادند. احساس می کنم ما در برهه ای حیاتی در تاریخ پر فراز و نشیب خودمان هستیم. فکر می کنم نهضت سبزی که ما امروز شاهد آن هستیم، نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی ماست و ما در بدو نهضت کسب آزادیهای مدنی خودمان هستیم. من به این نهضت، نه بعنوان یک انقلاب دیگر که به صورت شروع جنبش احقاق حقوق مدنی و شهروندی نگاه می کنم؛حقوقی ابتدایی و بدیهی ای که بدون آن صرف اطلاق لفظ “جمهوری” معنی خود را از دست می دهد.
به باور شما برای احقاق حقوق مردم معترض و آزادی بازداشت شدگان باید از چه مکانیسم هایی استفاده کرد؟
از راههای قانونی و مسالمت آمیز؛ چه طرقی که در داخل دستگاه حقوقی ایران میسر است و چه در دادگاههای جهانی مثل دادگاه بین المللی جنایی. به نظر من کسانی مثل مادر داغ دیده شهید سهراب اعرابی می توانند در دادگاه بین المللی جنایی، اقامه دعوی کنند. این دادگاه باید هیاتی را مثل آن هیاتی که آقای کوفی عنان هنگام خشونت های بعد از انتخابات کنیا رئیس اش بود، به ایران ببرد، و موارد عدیده جرح و قتل عمد شهروندان ما را، با سند و مدرک و استشهاد محلی تهیه کند و به آی سی سی- دادگاه بین المللی جنایی- بدهد تا این دادگاه، مثل مورد سودان، برای شخص محمود احمدی نژاد، حکم جلب صادر کند. هیچ قاتلی نمی تواند آدم بکشد و بعد هم راست راه برود و ادای آدم های محترم و حتی حق بجانب را در بیاورد.
شماری از سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر و شخصیتهای ایرانی، روز سوم مرداد را به عنوان روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران اسم گذاری کرده اند و قرارست در دهها کشور جهان اقدامات اعتراضی انجام بدهند. فکر می کنید چنین روزهایی و چنین اقداماتی در خارج کشور از چه اهمیتی برخوردارست؟
هر نوع اجتماعی که انظار مردم دنیا را متوجه اتفاقات ایران بکند، درست است. این نوع اقدامات اما نباید محدود به کشورهای آمریکای شمالی و غرب اروپا بشود. باید به قلب کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین رفت، بخصوص به کشورهای عرب و اسلامی. باید نهضت سبز ایران را به سایر جنبش های رهایی بخش ملی و مدنی منطقه و جهان وصل کرد. این شیادی بزرگ را که جناح حاکم بر ایران، خود را مدافع “منافع” ملت ستم کشیده فلسطین و مخالف دولت غاصب و غارتگر و کودک کش اسراییل قلمداد می کند، باید برملا کرد. جناح حاکم بر جمهوری اسلامی و جناح حاکم بر اسراییل، دو روی یک سکه اند. هر گونه اقدام جهانی در برابر قلدران حاکم در ایران، باید جهان را فراتر از آمریکای شمالی و اروپای غربی ببیند، و بخصوص با نهضت های آزادی بخش ملتهای دیگر ارتباط برقرار کند.
به اعتقاد شما اقدامات مهم بعدی که معترضین ایرانی لازم است در دستور کارشان قرار بدهند چیست؟
تظاهرات داخلی و خارجی، تظاهرات خیابانی، نوشتن مقالات، باز کردن حوزه عمومی برای بحث آزاد و سازنده، بخصوص در خارج از ایران. ندادن فرصت به برخی فرصت طلبان که این آب را گل آلود فرض می کنند و می خواهند از آن ماهی بگیرند. این آب، گل آلود نیست. این آب، زلال و زیبا و شفاف وحیات بخش است. برای کسانی که در خارج از ایران هستند، وظایف خطیری است هست مثل:رسوایی سازمانهایی که از دولت آمریکا پول می گیرند که ظاهرا دموکراسی و حقوق بشر را در ایران ترویج دهند و در واقع، بدترین دشمنان حقوق بشر و دموکراسی در ایران هستند. همچنین ممانعت از تحریم اقتصادی ایران، چرا که ضررش مستقیما متوجه مردم ایران می شود. علاوه بر اینها، تلاش گسترده برای ممانعت از حمله نظامی به ایران که اولین قربانی اش این نهضت سبز است. خطر حمله نظامی اسراییل یا آمریکا به ایران، خطری جدی است و چنین حمله ای، مساوی سرکوب نهضت سبز و قتل و کشتار آزادی خواهان ایران است.
به عنوان سوال آخر، آینده این جنبش و چشم انداز تحولات جاری در ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
به نظر من، ما در یکی از مهمترین و بی سابقه ترین مراحل رشد پدیده دموکراسی در ایران هستیم. مرحله ای که در آن افکار کلان ایدئولوژیک به استراتژی های ظریف مبارزات مسالمت آمیز برای احقاق حقوق مدنی تبدیل شده است. این نسل فرا ایدئولوژیک، جلوتر از رهبران سیاسی و نظریه پردازان خود است. با زبان عقب مانده انقلاب و کودتا، دیگر نمی توان این نهضت را فهمید. حتی اگر این جنبش به فروپاشی جمهوری اسلامی بیانجامد، حتی اگر یک کودتای نظامی در پیش است، این نهضت سبز، این مبارزه بری از خشونت و برای احقاق حقوق مدنی به قوت خود باقی است و به پیش خواهد رفت.