ژینوس سبحانی دستگیر شد. در دنیای انسانی رسم است که ضعیف کشی نمیکنند اما در معادله قدرت جای این حرفها نیست. ضعیف کشی، سوژهیابی و بهانهگیری اقتضای قدرتمندانی است که اصول حفظ قدرت را اینگونه باور دارند. ژینوس سبحانی کارمند دفتر کانون مدافعان و دفتر پاکسازی مین بود. نگارنده سبحانی را در مواقعی که به دفتر کانون مدافعان میرفتم دیده بودم؛ خانمی مرتب و وزین بود که وظایف خود را به خوبی انجام میداد.
اعلام شده است که ژینوس سبحانی دستگیر شده است، او بهایی است، اما سناریو چیست؟ قبل از طرح سناریوی مزبور نکاتی را باید متذکر شد. مطابق تمام قوانین مدنی و اساسی هر ایرانی که در ایران به دنیا میآید ایرانی است. مطابق همین قوانین این ایرانی حق تحصیل، شغل، مالکیت، … دارد. ژینوس سبحانی بعد از انقلاب به دنیا آمده است. او به این دنیا دعوت شده و در خانوادهای بهایی به دنیا آمده است. در همین جمهوری اسلامی و قوانین آن قید نشده است که خانواده بهایی ایرانی نیست. بسیاری از مردم ایران در خانواده مسلمان دعوت میشوند و به دنیا میآیند و به همان دین میمانند. ژینوس سبحانی در پرتو همین قوانین، حقوقی دارد که نقض آن در حقیقت نقض قوانین جمهوری اسلامی است.
از سوی دیگر خانمی است به دنبال کار و در دفتر کانون مدافعان به عنوان منشی استخدام میشود. در اساسنامه کانون مدافعان و قانون استخدامی آن از دین و عقیده پرسشی نمیشود. وی همچنین در کانون مدافعان و موضعگیریهای آن هیچ سمتی ندارد. حتی زمانی اعضای کانون متوجه میشوند که ایشان بهایی هستند همکاری شغلی وی به دلایلی که امکان سوءاستفاد از آن میرود قطع میشود و البته به نظر من همین قطع همکاری عادلانه نیست.
به فرض اگر ایشان تبلیغ عقیده هم کرده باشد جرمی محسوب نمیشود اما در باور عده ای از انحصارطلبان و قدرتمداران جرم است. باید پرسید آیا واقعا جرمی به وسیله خانم سبحانی صورت گرفته است؟ ایشان فقط کارمند کانون مدافعان بوده و در این کانون کار دفتری انجام داده است. اگر این کار جرم است در این صورت باید صریحاً اعلام کنند که تمام بهاییان ایران نباید شغل داشته باشند و البته چنین عملی امکان پذیر نیست. این اقدام در چهارچوب هیچ قانون و حکومتی قابلیت اجرا ندارد، چرا که نمیتوان شهروند درجه دوم، سوم و دهم داشت. به هر صورت همین شهروند نیز باید حق شغل، و امکان زیستن آزاد داشته باشد. به عبارتی در قاعده خدایگان و بنده، بنده نیز حق حیات دارد. بنابراین دستگیری خانم سبحانی به جرم کار در کانون مدافعان به معنی قائل نبودن حق حیات برای یک شهروند است که از رابطه خدایگان و بنده هم پایینتر است. ژینوس سبحانی چرا باید به خاطر تبلیغ عقیده، یا اشتغال در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر که پلمپ هم شده است و هیچ مقام رسمی حاضر به تایید آن نیست دستگیر شود؟ فقط منشی دفتر سخنگوی قوه قضاییه به نادرست اعلام کرده است که کانون مجوز ندارد. این هم از عجایب روزگار است که میبینیم سخنگویی که همیشه مصاحبه مطبوعانی و تلویزیونی دارد و موارد جاری را اعلام میکند، این یکی را اعلام نمیکند (شاید چون خوب میداند که کذب است) و این خبر از طریق منشیاش اعلام میشود.
پس مساله کانون مدافعان، شخص خانم عبادی است. برای فشار به کانون مدافعان حقوق بشر و مواضع آن باید خانم عبادی را وادار به عقب نشینی کنند. مصلحتِ زمانی قدرتمندان اجازه نمیدهد خانم عبادی دستگیر شود پس برای ارعاب عبادی باید ژینوس سبحانی را دستگیر کرد چون بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد که برای خانم سبحانی اقدامی نمیکند. حاکمیت نیز شهروند خود را دستگیر میکند تا به طور غیر مستقیم بر فرد دیگری فشار آورد. ژینوس سبحانی باید در یک سناریو به کار گرفته شود تا کانون مدافعان و خانم عبادی تحت فشار سلسله اتهامات تکراری و کذب قرار گیرند و از خواسته اصلی خود که فک پلمپ غیر قانونی دفتر کانون است منصرف شوند. در حالی که اگر با احتمال بسیار ضعیف ژینوس سبحانی جرمی داشته باشد، به کانون مدافعان ربطی ندارد. کارمند بودن در کانون که جرم نیست. اگر هم احیاناً جرمی مرتکب شده است باید در دادگاه صالحه، با حضور وکیل و در حضور هیأت منصفه ثابت شود، نه اینکه به سلول انفرادی برود تا در آنجا برای وی جرم بسازند و به او بگویند به فلان کار اقرار کن. از سوی دیگر کانون مدافعان حقوق بشر مگر چه کرده است که تحت فشار قرار گرفته؟ دفاع از حقوق شهروندی، مخالفت با جنگ و تحریمها، دفاع از حقوق بشر فارغ از عقیده و باور شهروندان ایرانی و اقسام این فعالیتها جرم محسوب می شود؟
پلمپ موقت دفتر کانون مدافعان حقوقبشر غیر قانونی است و ژینوس سبحانی قربانی فشار علیه کانون شده است. دستگیری هر یک از اعضای کانون مدافعان و کارکنان آن به معنی دستگیری ریاست این نهاد تلقی میشود و تمام مجامع حقوق بشری و جریانهای آزادیخواه باید به این نوع اعمال اعتراض کنند. این اعتراضها نتیجه دارد و حس همبستگی میان ایرانیان و باور به حقوق شهروندی را بالا میبرد. اقتضای دولت- ملت مدرن، احترام به حقوق شهوروندی همه ایرانیان است. چه خوب است که مسلمانها مطابق سنت قرآنی و سنت رفتاری آیت الله طالقانی از حق همه انسانها دفاع کنند. خداوند انسانها را آفرید و همه آنان را به توحید و عدالت دعوت کرد. توحید و عدالت را باید در رفتار نشان داد و نه گفتار. حق شهروندی ژینوس سبحانی را پاس بداریم.