ژینوس سبحانی و حق شهروندی ‏

تقی رحمانی
تقی رحمانی

ژینوس سبحانی دستگیر شد. در دنیای انسانی رسم است که ضعیف کشی نمی‌کنند اما در معادله قدرت جای ‏این حرف‌ها نیست. ضعیف کشی، سوژه‌یابی و بهانه‌گیری اقتضای قدرتمندانی است که اصول حفظ قدرت را ‏اینگونه باور دارند. ژینوس سبحانی کارمند دفتر کانون مدافعان و دفتر پاکسازی مین بود. نگارنده سبحانی را ‏در مواقعی که به دفتر کانون مدافعان می‌رفتم دیده بودم؛ خانمی مرتب و وزین بود که وظایف خود را به ‏خوبی انجام می‌داد.‏

اعلام شده است که ژینوس سبحانی دستگیر شده است، او بهایی است، اما سناریو چیست؟ قبل از طرح ‏سناریوی مزبور نکاتی را باید متذکر شد. مطابق تمام قوانین مدنی و اساسی هر ایرانی که در ایران به دنیا ‏می‌آید ایرانی است. مطابق همین قوانین این ایرانی حق تحصیل، شغل، مالکیت، … دارد. ژینوس سبحانی بعد ‏از انقلاب به دنیا آمده است. او به این دنیا دعوت شده و در خانواده‌ای بهایی به دنیا آمده است. در همین ‏جمهوری اسلامی و قوانین آن قید نشده است که خانواده بهایی ایرانی نیست. بسیاری از مردم ایران در خانواده ‏مسلمان دعوت می‌شوند و به دنیا می‌آیند و به همان دین می‌مانند. ژینوس سبحانی در پرتو همین قوانین، ‏حقوقی دارد که نقض آن در حقیقت نقض قوانین جمهوری اسلامی است.‏

از سوی دیگر خانمی است به دنبال کار و در دفتر کانون مدافعان به عنوان منشی استخدام می‌شود. در ‏اساسنامه کانون مدافعان و قانون استخدامی آن از دین و عقیده پرسشی نمی‌شود. وی همچنین در کانون مدافعان ‏و موضع‌گیری‌های آن هیچ سمتی ندارد. حتی زمانی اعضای کانون متوجه می‌شوند که ایشان بهایی هستند ‏همکاری شغلی وی به دلایلی که امکان سوءاستفاد از آن می‌رود قطع می‌شود و البته به نظر من همین قطع ‏همکاری عادلانه نیست.‏

به فرض اگر ایشان تبلیغ عقیده هم کرده باشد جرمی محسوب نمی‌شود اما در باور عده ای از انحصار‌طلبان و ‏قدرتمداران جرم است. باید پرسید آیا واقعا جرمی به وسیله خانم سبحانی صورت گرفته است؟ ایشان فقط ‏کارمند کانون مدافعان بوده و در این کانون کار دفتری انجام داده‌ است. اگر این کار جرم است در این صورت ‏باید صریحاً اعلام کنند که تمام بهاییان ایران نباید شغل داشته باشند و البته چنین عملی امکان پذیر نیست. این ‏اقدام در چهارچوب هیچ قانون و حکومتی قابلیت اجرا ندارد، چرا که نمی‌توان شهروند درجه دوم، سوم و دهم ‏داشت. به هر صورت همین شهروند نیز باید حق شغل، و امکان زیستن آزاد داشته باشد. به عبارتی در قاعده ‏خدایگان و بنده، بنده نیز حق حیات دارد. بنابراین دستگیری خانم سبحانی به جرم کار در کانون مدافعان به ‏معنی قائل نبودن حق حیات برای یک شهروند است که از رابطه خدایگان و بنده هم پایین‌تر است. ژینوس ‏سبحانی چرا باید به خاطر تبلیغ عقیده، یا اشتغال در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر که پلمپ هم شده است و ‏هیچ مقام رسمی حاضر به تایید آن نیست دستگیر شود؟ فقط منشی دفتر سخنگوی قوه قضاییه به نادرست اعلام ‏کرده‌ است که کانون مجوز ندارد. این هم از عجایب روزگار است که می‌بینیم سخنگویی که همیشه مصاحبه ‏مطبوعانی و تلویزیونی دارد و موارد جاری را اعلام می‌کند، این یکی را اعلام نمی‌کند (شاید چون خوب ‏می‌داند که کذب است) و این خبر از طریق منشی‌اش اعلام می‌شود.‏

پس مساله کانون مدافعان، شخص خانم عبادی است. برای فشار به کانون مدافعان حقوق بشر و مواضع آن باید ‏خانم عبادی را وادار به عقب نشینی کنند. مصلحتِ زمانی قدرتمندان اجازه نمی‌دهد خانم عبادی دستگیر شود ‏پس برای ارعاب عبادی باید ژینوس سبحانی را دستگیر کرد چون بان‌ کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد که ‏برای خانم سبحانی اقدامی نمی‌کند. حاکمیت نیز شهروند خود را دستگیر می‌کند تا به طور غیر مستقیم بر فرد ‏دیگری فشار آورد. ژینوس سبحانی باید در یک سناریو به کار گرفته شود تا کانون مدافعان و خانم عبادی ‏تحت فشار سلسله اتهامات تکراری و کذب قرار گیرند و از خواسته اصلی خود که فک پلمپ غیر قانونی دفتر ‏کانون است منصرف شوند. در حالی که اگر با احتمال بسیار ضعیف ژینوس سبحانی جرمی داشته باشد، به ‏کانون مدافعان ربطی ندارد. کارمند بودن در کانون که جرم نیست. اگر هم احیاناً جرمی مرتکب شده است باید ‏در دادگاه صالحه، با حضور وکیل و در حضور هیأت منصفه ثابت شود، نه این‌که به سلول انفرادی برود تا ‏در آنجا برای وی جرم بسازند و به او بگویند به فلان کار اقرار کن. از سوی دیگر کانون مدافعان حقوق بشر ‏مگر چه کرده است که تحت فشار قرار گرفته؟ دفاع از حقوق شهروندی، مخالفت با جنگ و تحریم‌ها، دفاع از ‏حقوق بشر فارغ از عقیده و باور شهروندان ایرانی و اقسام این فعالیت‌ها جرم محسوب می شود؟‏

پلمپ موقت دفتر کانون مدافعان حقوق‌بشر غیر قانونی است و ژینوس سبحانی قربانی فشار علیه کانون شده ‏است. دستگیری هر یک از اعضای کانون مدافعان و کارکنان آن به معنی دستگیری ریاست این نهاد تلقی ‏می‌شود و تمام مجامع حقوق بشری و جریان‌های آزادیخواه باید به این نوع اعمال اعتراض کنند. این ‏اعتراض‌ها نتیجه دارد و حس همبستگی میان ایرانیان و باور به حقوق شهروندی را بالا می‌برد. اقتضای ‏دولت- ملت مدرن، احترام به حقوق شهوروندی همه ایرانیان است. چه خوب است که مسلمان‌ها مطابق سنت ‏قرآنی و سنت رفتاری آیت الله طالقانی از حق همه انسان‌ها دفاع کنند. خداوند انسان‌ها را آفرید و همه آنان را ‏به توحید و عدالت دعوت کرد. توحید و عدالت را باید در رفتار نشان داد و نه گفتار. حق شهروندی ژینوس ‏سبحانی را پاس بداریم.‏