شانزدهیمن سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر هم همچون سالهای گذشته با حضور نیروهای امنیتی و انتظامی و مسدود کردن راههای منتهی به خانه فروهرها تمکان برگزاری مراسم نیافت. هرچند امسال پاسپورت پرستو فروهر در بدو ورود به ایران توقیف نشد اما او روز پنج شنبه احضار و از برگزاری مراسم بزرگداشت برای والدین خود منع شد. پرستو فروهر می گوید که سالهای قبل به صراحت می گفتند حق برگزاری مراسم ندارید اما حالا با ایجاد شرایطی تحمیلی تلاش می کنند او به ممنوعیت تن دهد.
پرستو فروهر، هنرمند ساکن آلمان و فرزند پروانه و داریوش فروهر؛ رهبر حزب ملت ایران که پاییز ۷۷ در منزل شخصی خود در تهران با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند؛ ۱۴ ضربه چاقو بر پیکر داریوش فروهر نشست و ۲۸ ضربه چاقو بر بدن همسرش.
خانم فروهر که هر سال همزمان با سالگرد قتل پدر و مادرش به ایران سفر میکند تا مراسم بزرگداشت آنها را برگزار کند امسال نیز به تهران سفر کرده. آن ها را برپا دارد و هر سال با ممنوعیت رسمی روبرو می شود روبرو دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی برای برگزاری مراسم مواجه بوده، امسال نیز امکان برگزاری مراسم برای پدر و مادرش نیافت. او در مصاحبه با “روز” می گوید: امسال قرار بود مراسم از ساعت ۴ تا شش بعد از ظهر توی خانه برگزار شود در دو نوبت هم آگهی چاپ شده بود و من پیش از اینکه بیایم ایران هم اعلام کرده بودم در یک نامه ای که نوشته بودم که قصد برگزاری مراسم را در این روز دارم. اما در آخرین مهلت اداری یعنی پنج شنبه بعد از ظهر ساعت ۴ مرا احضار کردند به کلانتری محل که البته آنجا افراد مختلفی از ارگان های مختلف امنیتی انتظامی حاضر بودند و به روالی مصل سال گذشته نمی خواستند ممنوع اعلام کنند مراسم را ولی می خواستند شرایط تحمیلی فراهم بیاورند که خود آدم از چنین کاری منصرف شود. این نوعی از شیوه ای است که به کار برده می شود در مورد مناسبت ها و گردهمایی هایی که فکر می کنند ممکن است حالت اعتراضی به خود بگیرد.
دختر داریوش و پروانه فروهر می افزاید: من گفتم که دعوت از عموم است و من امیدوارم که هر کسی خود را به دادخواهی آن دو عزیزر و بزرگداشت یاد و خاطره آنها متعهد می داند بتواند در این مراسم شرکت کند. تاکیدشان روی این بود که اقوام و بستگان فقط باشند و از حضور افرادی که آنها می گفتند معلوم الحال ولی ومعلوم نیست معلوم الحال چه معنا دارد جلوگیری شود. همه چیز در نوعی ابهام باقی گذاشته شد.
پرستو فروهر از حضور گسترده نیروهای امنیتی، انتظامی و گارد ضد شورش در اطراف منزل والدیناش خبر میدهد و میگوید: دیروز که میخواستیم برگزار کنیم بعد چند روز که دعوت عام شده بود از ساعت ۱ و نیم تقریبا دو سر خیابان را بستند حضور نیروهای امنیتی انتظامی با لباس فرم و لباس شخصی بسیار محسوس بود حتی کسانی با لباس گارد ضد شورش بودند. هیچ کسی را حتی بستگان بسیار نزدیک را اجازه ندادند بیاید. خواهر مادر من یعنی خاله من که صاحب عزا محسوب میشود حتی نگذاشتند بعد از آن ساعت به خانه بیاید. کسانی که در خانه بودند تعداد اندکی حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر بودند که پیش از این زمان آمده بودند. آنطور که من از برخی دوستان و آشنایان که آمده بودند و همچنین تلفنی می گفتند که در این اطراف چه خبر است می شنیدم که برخوردها همراه با نوعی از تندی و برخورد تا حدی خشن بوده، هل می دادند نمی گذاشتند بایستند دنبال آدم ها می رفتند و دائم می گفتند دور شوید دور شوید. به هر صورت با نوعی ممنوعیتی که شدیدا اعمال شد این مراسم امسال هم نشد که برگزار شود.
او در پاسخ به این سوال که امسال ممنوعیت اعمال شده چه تفاوتی با سالهای قبل داشت و آیا روی کار آمدن دولت حسن روحانی تغییری در این وضعیت به وجود اورده؟ می گوید: به نظر من تغییری پدید نیامده. سال گذشته این امیدواری وجود داشت که مقداری بازتر باشد. یعنی تا یک ساعتی گذاشتند کسانی بیایند ولی از سر ساعتی که مراسم را اعلام کرده بودیم ممنوع کردند. ولی امسال دو ساعت و نیم زودتر از ساعت مراسم هم ممنوعیت را اعمال کردند. ممنوعیت متاسفانه پایدار مانده تنها تفاوتی که کرده این است که قبلا خیلی صریح می گفتند ممنوع است الان اما می خواهند شرایط تحمیلی به وجود بیاورند که خود آدم عقب بنشیند و به آن شرایط تن بدهد. چون من به این شرایط تحمیلی تن ندادم این ممنوعیت را اعمال کردند.
پرستو فروهر درباره چرایی این نوع برخوردها و اعمال ممنوعیت ها می گوید: من فکر می کنم که همچنان حساسیت شان در مورد مساله دادخواهی جنایت های سیاسی آنچنان است که نمی توانند قبول بکنند این بازگو شود و اعتراض شود به این دادرسی پوشالی که انجام دادند. اعتراض شود و گفته شود که ما همچنان خواستار یک دادسری عادلانه هستیم. نمی خواهند بازگو شود آنچه که اندیشه ها و افکار قربانیان این جنایت بوده. به هر صورت آنچه که به من هم در همان نشست کلانتری گفتند این بود که خط قرمزها در آنجا نبایستی شکسته شود. البته اینکه این خط قرمز ها چی است هم دقیقا مشخص نمی کنند. شرایط ابهامی پدید می آورند که ما سعی می کنیم رد این شرایط ابهام امید خودمان را همچنان حفظ کنیم و بگوییم اگر روزنه کوچکی است با حضورمان این روزنه را بزرگ کنیم اما آنها نمی گذارند این روزنه بزرگ شود و به محض اینکه می بینند ظرفیت بزرگتر شدن دارد می بندند.
او در عین حال می گوید که خوشبختانه امسال نه در فرودگاه برخوردی بود و نه بعدا. هنوز هیچ مشکلی نداشته ام و امیدوارم که پیش هم نیاید.
سالهای گذشته گذرنامه پرستو فروهر در بدو ورود به ایران توقیف شد و او به دستگاه امنیتی احضار شده بود.
پرستو در نهایت می گوید: من فکر می کنم که به هر صورت فرسایش می آورد این روندی که هر بار و هر بار با سد ممنوعیت روبرو می شود و نه تنها من بلکه تمامی کسانی که امروز آمدند و پشت این ممنوعیت ایستادند و تلاش کردند اعتراض شان را نشان دهند. تمام کسانی که از این طرف و آن طرف دنیا سعی کردند تلفن بکنند و هر کسی به وسیله ای نشان بدهد که همراه این راه دشوار دادخواهی و یادآوری است، فرسایش می آورد این ممنوعیت ها. اما من فکر می کنم بایستی استقامت و پایداری را آدم ار درون خودش بیرون بکشد و استخراج کند و روی ان چیزی که حق است پافشاری داشته باشد.
قتل های زنجیره ای نامی است که رسانه ها بر قتل روشنفکران و دگر اندیشان ٹوسط ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در پاییز ۷۷ نهاده اند؛ قتل هایی که گرچه مدتی بود جسته و گریخته با کشتار مشکوک روشنفکران شروع شده بود اما با کشتن داریوش و پروانه فروهر خبرساز شد و پس از آن با قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، ازاعضای کانون نویسندگان ایران ادامه یافت که ابتدا ناپدید شدند و سپس پیکر بی جان آنها پیدا شد.
حذف روشنفکران و دگر اندیشان به صورت قتل و ترور فیزیکی از سوی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی از سالها قبل از سال ۷۷ آغاز شده بود، اما وزارت اطلاعات در نهایت مسولیت تنها قتل ۴ نفر را بر عهده گرفت و تلاش شد پرونده قتل های زنجیره ای را در قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، خلاصه کند. هرچند که این قتل ها را به “عوامل خودسر در وزارت اطلاعات” نسبت داد.
وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه ای مسئولیت این قتل ها را بر عهده گرفت و در عین حال “وقوع قتلهای نفرتانگیز اخیر در تهران” را نشان از “فتنهای دامنگیر و تهدیدی برای امنیت ملی” دانست.
در این بیانیه “معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کجاندیش و خودسر این وزارت که بیشک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدهاند”، از جمله عاملان آن جنایت معرفی شدند.
قتل محمد شریف، نویسنده ومترجم و از اعضای دفتر تدوین مجموعه آثار دکتر شریعتی که ۹ آذر ۷۷ ناپدید و جسد او در ۱۶ آذر همان سال در پزشکی قانونی پیدا شد و همچنین پیروز دوانی که سوم شهریور همان سال مفقود شده و هیچ جسدی از او پیدا نشد از سوی جمهوری اسلامی، جزو پرونده قتل های زنجیره ای محسوب نشد. هر چند که روزنامه نگاران و افکار عمومی ایران از شریف و دوانی به همراه، احمد امیرعلایی، نویسنده و مترجم؛ غفار حسینی، مترجم؛ حسین برازنده، ابراهیم زالزاده، ناشر؛ احمد تفضلی، منوچهر صانعی، حمید حاجیزاده و پسر ده ساله اش “کارون”، کاظم سامی، هایک هوسپیان مهر، فریدون فرخزاد و معصومه مصدق، نوه دکتر مصدق و دهها روشنفکر و منتقد سیاسی دیگر به عنوان قربانیان قتل های زنجیره ای یاد می کنند، اما تاکنون حکومت پرونده ای برای هیچ یک از این قتل ها باز نکرده است.
و اکنون با گذشت ۱۶ سال، نه تنها ابعاد این پرونده روشن نشده و آمران و عاملان آن مجازات نشده اند بلکه برگزاری هرگونه مراسمی برای قربانیان این قتل ها ممنوع است. هر چند پرستو فروهر پیشتر در مصاحبه با “روز” این ممنوعیت را نیز نوعی آئین بزرگداشت دانسته است.