با فرا رسیدن 25 نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، اعضای جنبش زنان در داخل و خارج کشور با انتشار بیانیهها و برگزاری مراسم مختلفی به بازخوانی فشارها بر زنان ایران پرداختند.
در همین راستا عدهای از فعالان زن با صدور بیانیه ای که طیف های های مختلف جنبش زنان آنرا امضا کردهاند نسبت به گسترش ابعاد خشونت علیه زنان درکشور ابراز نگرانی کرده و سیاست های تنش آفرین و تخاصمی، در سطح داخلی و جهانی را مورد نقد قرار داده اند.
آنان با اشاره به وجه تسمیه نامگذاری این روز، از جان باختگان زن ایرانی هم چون هاله سحابی و پروانه فروهر و ندا اقاسلطان با عنوان “پروانه های فراموش نشدنی” نام برده و نوشتهاند: “نزدیک به دو دهه از مبارزه و مقابله با خشونت در میان فعالان زن ایرانی میگذرد، اما متأسفانه نه تنها شاهد ارادۀ جدی دولتمردان کشور برای کاهش خشونت علیه زنان نبوده ایم، بلکه با اجرای سیاستهای نابخردانه و مردسالارانه، «خشونت خانگی علیه زنان» گاه به حوزۀ قانون نیز تسری یافته و به «خشونت قانونی علیه زنان» تبدیل شده است”.
فعالان جنبش زنان در بیانیه خود از “خشونت کلامی” علیه زنان توسط اعضای دولت انتقاد کرده و راهکارهای اتخاذ شده توسط آنان را موجب “بازتولد خشونت” توسط زنان “علیه خود و همسرانشان” دانستهاند: “برنامه ریزان اقتصادی مملکت به عوض آنکه برای کاهش دادن و نهایتا حل معضل خودفروشی و پایین آمدن سن فحشا، که ناشی از گسترش فقر و اجبار اعتیاد است، در صدد ایجاد سیستمهای حمایتی برآیند، کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر برای زنان را در اولویت قرار دهند، و به تخصیص عادلانه و فراجنسیتی منابع و فرصتهای اشتغال بین شهروندان بیندیشند، متأسفانه با نحوۀ سیاستگذاری و تخصیص منابع کشور موجب به حاشیه راندن هرچه بیشترِ زنان از بازار کار و محرومیت آنان از امکان تامین معیشت شرافتمندانه می شوند”.
این بیانیه همچنین با انتقاد از تقلیل مشکلات زنان توسط مسوولان به مواردی چون “لباس زنان”، ادامه این روشها را باعث نفوذ خشونت علیه زنان به “پنهان ترین زوایای زندگی فردی و اجتماعی” آنها معرفی کرده و نوشتهاند: “شعله های سوزان این خشونتها که قلب سرزمین ما را در آتش خود می سوزاند از یک سو در تفکیک جنسیتی، نابرابری و جدایی قهرآمیز زنان و مردان در دانشگاه ها و عرصه های عمومی زبانه می کشد، و از سوی دیگر در تفکیک و جدایی قهرآمیز فرهنگ و سرزمین مان از جامعۀ جهانی خود را به رخ جهانیان میکشد. گویی رجحان سیاست «جدایی و تفکیک»- که قهر و خشونت را در درون خود بازتولید میکند- بر سیاست «تعامل و گفتگو» - که در بطن خود مدارا و مسالمت را حمل می کند - بیش از پیش برنظام اندیشه و تصمیم سازی های «سیاست مردان» ما جا خوش کرده است. آنان زنان را از مردان جدا می سازند به نیّت اینکه به «گناه» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در تعامل و ارتباطی شفاف و برابر میان انسان هاست که روابط انسانی و اخلاقی دست یافتنی و شکوفا می شود. از سوی دیگر، مردمان ساکن سرزمین ایران را از جهانیان مجزا می کنند به نیّت اینکه به «فرهنگ جهانی» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در سایۀ مدارا، تعامل و ارتباط با «دیگری» است که فرهنگ «خودی» بالنده و پویا می گردد. اما امروزه قطبی شدن هرچه بیشتر گفتمانهای سیاسی داخلی و جهانی و دامن زدن برخی دولتمردان ایرانی به چنین فضای تنش زایی، نه تنها مسائل و مشکلات زنان ایران را بیش از پیش به حاشیه می راند، بلکه ابعاد خشونت بر زنان و کودکان را نیز گسترده تر می کند”.
امضاکنندگان این بیانیه ادامه دادهاند: “در مواجهه با چنین وضعیتی است که ما، جمعی از کنشگران جنبش زنان در ایران، بیش از هر زمان دیگر دلنگران افزایش اِعمالِ انواع و اقسام خشونت بر زنان و کودکان هستیم، چرا که به نظر می رسد فضای دوقطبی و خصمانۀ ناشی از بن بست سیاست های تنشآفرین و خشونت زای دولت مردان در سطح ملی و جهانی، خطر برخوردهای قهرآمیز و، به تبع آن، گسترش خشونت علیه زنان و کودکان را تا عمیق ترین لایه های اجتماعی و سیاسی و خانوادگی امروز و فردای ایران زمین دامن می زند”.
آنان از “گروههای گوناگون مردم”، “دولت” و “جامعه جهانی” به عنوان سه نیرویی نام برده اند که قادر به رفع فضای فعلی است و از “مردان سیاست” خواستهاند که با گفتوگو و دوری از فضای دوقطبی، بر “گفتمان آشتی و مذاکره و گفتگو در سطح ملی و نیز در سطح جهانی” تکیه کنند: “جنبشهای اجتماعی و سیاسی موجود و نیز ایجاد فضای امن از طریق رفع حصر از رهبران جنبش مدنی، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی به ویژه زنان و مادران زندانی و فراهم آوردن امنیت لازم برای فعالیتهای آزادانۀ مدنی و گشایش فضای جامعۀ مدنی کشور است. بی شک فراهم آوردن زندگی شایستۀ انسانی در فضای غیرخشونت آمیز برای زنان و مردان و کودکان و نسلهای حال و آیندۀ کشورمان نه تنها در گرو «اهدافی مصلحانه» که نیازمند روشهایی غیرخصمانه و مداراجویانه در سطح بین المللی و در سطح ملی است و چنین زیست و زندگی آرزوی ماست”.
اسامی امضاکنندگان این بیانیه به شرح زیر است:
آمنه کرمی/ اعظم اکبر زاده/ اکرم مصباح/ الهه مجردی/ بحجت رضایی/ بنفشه حجازی/ پروین ضرابی/ ثریا یوسفی/ جمیله محمدی/ خدیجه باباییان/ دخی دوشا/ رخشان بنی اعتماد/ روبان تبریزی/ زهرا حیدرزاده/ زهرا زینالی پور/ زهرا میرزایی/ ژیلا بنی یعقوب/ سارا محمدی/ سودابه کمالی/ سوسن شعبانی/ سونیا ترکمن/ شهربانو امانی/ شهلا فروزانفر/ شهلا لاهیجی/ شهین خاک نگار/ شهین علوی/ صادقه شیردل/ صدیقه صیادی/ طاهره طالقانی/ طلعت تقی نیا/ عالیه مطلب زاده/ فاطمه گوارایی/ فخرالسادات محتشمی پور/ فخری شادفر/ فخری نامی/ فرحناز مینایی پور/ فرخنده جبارزادگان/ فرزانه طاهری/ فرزانه محجوب/ فرشته جمشیدی/ فریده غایب / فریده فرازکوه/ فریده ماشینی/ فیروزه صابر/ گوهر شمیرانی/ لیلا ایپکچی/ مریم جان پناه/ مریم قدس / مژگان تقی نیا/ معصومه دهقان/ منصوره حمصیان/ منصوره خسرو شاهی/ منصوره مسعودی/ مینو مرتاضی لنگرودی/ ناهید توسلی/ نرگس حمیدیی/ نرگس محمدی/ نسرین ملکی/ نوشین احمدی خراسانی/ نیلوفر کشمیری/ وجیهه خوش بین/ بنفشه جمالی/ پرستو اله یاری/ پروین سلطانی دولتخانی/ جلوه جواهری/ سمانه عابدینی/ مریم رحمانی/ مریم کاویانی/ نازنین سام/ ناهید کشاورز/ نیکزاد زنگنه.
تاریخچه
۴۹ سال پیش در روز ۲۵ نوامبرسه خواهر اهل جمهوری دومینیکن به نام خواهران میرابل، پس از ماه ها شکنجه توسط سازمان امنیت این کشور جان خود را از دست دادند.جرم این سه خواهر فعالیت علیه رژیم دیکتاتوری دومینیکن بود.۲۱ سال بعد مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین ضمن نشستی پیشنهاد اختصاص این روز به روز مقابله با خشونت علیه زنان را مطرح کردند؛خشونتی که هنوز ادامه دارد و براساس گزارش های جهانی گسترش آن در نقاط مختلف جهان نگران کننده شده است.