نمایندگی، پس از اولین استفاده از حق رای

نویسنده


ax---r---radmanesh.jpg


مازیار رادمنش

فرح کریمی، عضو ایرانی تبار سابق پارلمان هلند، که نه سال در این مجلس فعال بود و در فعالیت های مختلف حزب سبزهای هلند، نقش مهمی دارد، در مصاحبه ای با سهیلا وحدتی گفت: “اکثر ایرانیان خارج از هلند با بخش بسیار کوچکی از کار من آشنایی دارند که در رابطه با ایران است که شاید ‏حتی یک دهم از فعالیت‌های من را هم در برنگیرد. وقتی که شما به عنوان یک فرد خارجی در یک کشور دیگر ‏نماینده پارلمان هستی، نمی‌توانی که فقط به مسائل کشور زادگاه خود بپردازی و باید منافع و انتظارات مردمی را ‏که به شما رای داده‌اند در نظر بگیری. همچنین به عنوان یک خارجی مهاجر که وارد سیاست آن کشور می‌شوی، ‏باید خیلی مواظب باشی که پذیرفته شوی و متهم به اینکه فقط به دنبال منافع کشور زادگاه خود هستی نشوی و ‏توازن را بتوانی حفظ کنی.‏ اعتقاد من این است که مساله اصلی در ایران از نظر ما مساله رعایت حقوق بشر توسط حکومت است. هنگامی که ‏پس از بیست سال به عنوان عضو یک هیات پارلمانی از مجلس هلند به ایران رفتم، در دیدارهای رسمی با ‏نمایندگان مجلس ایران هم این مساله را عنوان کردم و گفتم که مساله اصلی، حقوق بشر است. مساله شخصی من ‏هم همین است. دولت جمهوری اسلامی ایران باید حقوق بشر را رعایت کند.‏ برخی مسئولین ایران در پاسخ به من گفتند که «خانم کریمی، ما اگر حقوق بشر را رعایت کنیم، که دیگر جمهوری ‏اسلامی نیستیم!» من گفتم که این مشکل شماست… شما به همان تعهداتی که خود بدان پایبند هستید، و از بیرون ‏به شما تحمیل نشده، عمل کنید. اگر رعایت حقوق بشر باعث شود که ماهیت جمهوری اسلامی عوض شود، من که ‏مساله‌ای با این امر ندارم زیرا خواهان رعایت حقوق بشر هستم.‏”

درباره فرح کریمی

فرح کریمی روز 24 آبان 1339 در روستای حسن آباد گروس، در استان کردستان بدنیا آمد. پدرش کشاورز بود و آنان همزمان با ورود فرح به دبستان به تهران مهاجرت کردند. وی سه برادر دارد و یکی از خواهرانش در جریان عملیات مرصاد( فروغ جاودان) کشته شد. فرح کریمی دبستان را در تهران آغاز و سپس برای مدتی همراه با خانواده به زنجان رفت، اما برای تحصیلات دبیرستانی دوباره به تهران بازگشت. در مهرماه 1357 در سن 18 سالگی همراه با دیگر جوانانی که از یک سو شور و شوق انقلاب را داشتند و از سوی دیگر می خواستند در دانشگاه دنیای تازه ای را پیدا کنند، به دانشگاه صنعتی اصفهان رفت و در رشته طراحی صنعتی به تحصیل پرداخت.

از شریعتی تا آلمان

فرح جوان، که اولین آشنایی هایش را با سیاست لابلای کتابهای شریعتی یافته بود و از همان دوران دبیرستان با خواندن کتابهای شریعتی با این اندیشه آشنا و فعالیت سیاسی را آغاز کرده بود، پس از پیروزی انقلاب 57 به همکاری با کانون شریعتی پرداخت. این فعالیت ها در دوران دانشجویی در اصفهان ادامه پیدا کرد. او و دوستانش در روزهای انقلاب با فعالیت هایی چون برگزاری نمایشگاههای عکس و کتاب با انقلاب همراهی می کردند. او در اوایل سال 1360 دستگیر شد و همزمان با آغاز درگیری های نظامی مجاهدین خلق در خرداد 1360 از زندان آزاد شد. اعدام شدن یکی از همکلاسی های دانشگاه و ازدواج او با یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق در دیماه 1360 باعث شد تا او به سوی مجاهدین خلق رفته و در تشکیلاتی که حالا دیگر مخفی شده بود، جذب شود. اما او یک عضو تازه جذب شده بود. با شدت پیدا کردن فشارها او و همسرش که یک خانه تیمی تشکیل داده بودند، به کردستان رفتند و پسرش در سال 1361 در یکی از روستاهای کردستان به دنیا آمد. پس از مدت کوتاهی آنها از مرز سردشت به عراق رفتند و 24 ساعت بعد عازم استانبول شدند، جایی که زندگی دشواری در انتظار خانواده آنان بود. فرح کریمی در مصاحبه اش با سهیلا وحدتی می گوید: “من شخصا با روش برخورد سازمان مجاهدین با اعضای خود و بکارگیری آنها در جاسوسی و تهیه‌ گزارش‌های ‏درونی و استفاده ابزاری از افراد خیلی مشکل داشتم. رابطه شخصی بین زوج‌ها سعی می‌شد نابود شود. من در آن ‏دوران زن جوانی بودم که دوران بارداری را می‌گذراند و قطع رابطه با همسرم خیلی روی من تاثیر داشت. من ‏خیلی به سازمان انتقاد داشتم و آنها فکر می‌کردند که ما به اندازه کافی انگیزه مبارزه نداریم.‏”

جدایی از سازمان

سازمان مجاهدین به فرح، پسرش و همسرش کمک کردند تا آنان از ایران به ترکیه بروند، ولی در ترکیه آنان را رها کردند. آنها پس از دورانی سخت توانستند خودشان را به آلمان برسانند و زندگی را در آن کشور آغاز کنند. در آلمان، سازمان که در اروپا سعی می کرد خودش را جمع و جور کند، آنها را یافت و دوباره به تشکیلات جذب شدند. فرح و همسرش پس از ازدواج مسعود رجوی با همسر سابق مهدی ابریشمچی، مریم قجر عضدانلو، یا ماجرای انقلاب ایدئولوژیک، به پاریس رفتند و یک سال در محل فعالیت سازمان، زندگی کردند. فرح کریمی در مورد این دوران می گوید: “پس از آن من دیگر نتوانستم این سیستم نابود کردن شخصیت انسانها را تحمل ‏کنم و برایم بسیار زجرآور بود. از یک طرف به خاطر وضعیت سیاسی در ایران انگیزه کار داشتم، و از طرف ‏دیگر می‌دیدم که این سازمان، که من آن را «هیولا» می‌نامیدم، هر چیزی، حتی فرزند را، از آدم می‌گرفت. من ‏پسرم را هم نمی‌دیدم و انگار بچه سازمان بود، نه فرزند من. این شیوه‌های سخت استالینیستی ترور شخصیت که خیلی ‏سخت بود، غیر قابل تحمل شد.‏ به همین دلیل از سال 1986 من به آلمان برگشتم. همسرم که خیلی به من علاقه داشت به آلمان آمد و پیش من برگشت. اما ‏سازمان به وی فشار می‌آورد و او مجبور شد به عراق برود و یک سال آنجا بود و دائم بین سازمان و خانواده‌اش، ‏یعنی من و پسرم، در نوسانی پرگیرودار بود. ولی دیگر چیزی بین ما نمانده بود. ما نسبت به هم غریبه شده بودیم ‏و جدا شدیم.‏”

مهاجرت به هلند

فرح کریمی پس از مدتی آشفتگی و سرگردانی تصمیم گرفت به هلند برود. او مدتی بکلی از سیاست زده شده بود و هیچ علاقه ای به فعالیت سیاسی نداشت. مدت کوتاهی در آلمان درس خواند و با همسر کنونی اش که آلمانی است ازدواج کرد و در سال 1368 به هلند رفت. یک سال قبل از آن در جریان عملیات فروغ جاودان( مرصاد) خواهرش که هنوز عضو سازمان مجاهدین بود، کشته شده بود. او تصمیم گرفت دیگر کاری به ایران نداشته باشد. “بچه‌های مجاهدین را از نزدیک دیده بودم و می‌دانستم که که این سازمان ‏نمی‌توانست یک آلترناتیو سیاسی باشد. هم رژیم و هم سازمان مجاهدین بقدری ضدانسانی عمل می‌کردند که ‏نمی‌خواستم اصلا کاری با ایران داشته باشم.‏” او که زبان آلمانی را فراگرفته بود، پس از مهاجرت خانوادگی به هلند، وارد دانشگاه شد و بسرعت و در همان چهار سال اول موفق به گذراندن دوره فوق لیسانس « روابط بین الملل» شد. این موضوع برای هلندی هایی که می دانستند دشواری آموختن زبان هلندی و درس خواندن تا چه حد است، شگفت انگیز بود. “من می خواستم عضوی از جامعه هلند باشم. و پس از تحصیل بلافاصله شروع به کار کردم.”

کار برای مهاجرین و همکاری با سبزها

نخستین کارهای او پس از پایان تحصیل ریاست یک پروژه “توانمند سازی زنان مهاجر و پناهنده” بود. او برای پیشبرد کارهایش از یک سو به پژوهش هایی متکی بود و از سوی دیگر از طریق لابی های گوناگون در ارتباط با مقامات دولت و مجلس قرار می گرفت. این پروژه با موفقیت به نتیجه رسید و انگیزه فعالیت سیاسی را در هلند برای فرح کریمی که حالا دیگر 35 سالگی را پشت سر گذاشته بود، فراهم می کرد. او که در دوران دانشجویی با “حزب سبزها” آشنا شده بود، به دلیل فعالیت های اجتماعی اش برای زنان به عنوان یک فعال اجتماعی به “حزب چپ سبز” پیوست. حزبی که در اروپا به هندوانه تشبیه می شود، از بیرون سبز است، اما از داخل سرخی چپ ها را دارد. فرح کریمی در سال 1995 عضد حزب سبزها شد و بلافاصله به عنوان عضو شورای مرکزی نیز انتخاب شد. در حالی که همچنان به فعالیت هایش ادامه می داد.

اولین رای، به خودش

فرح کریمی در انتخابات 1998 هلند، که حزب سبزها توانسته بود توجه تعداد زیادی از مردم و هواداران را بخود جلب کند، شرکت کرد. حزب سبزها 11 کرسی در مجلس بدست آورده بود و فرح کریمی پس از نه سال اقامت در هلند، در اولین سالی که توانست در این کشور حق رای داشته باشد، به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد. تا پیش از این او نه در آلمان و نه در هلند حق رای نداشت.

سیاست و حقوق بشر

فرح کریمی نه سال به عنوان نماینده سبزها در مجلس هلند به فعالیت پرداخت و در این دوره بیشترین تاکید خود را روی حقوق بشر گذاشت. او در حوزه های مختلف فعالیت خود به موضوع حقوق بشر از جنبه های مختلف از جمله مسائل زنان، پناهندگان، آزادی بیان، آزادی مذهب و سایر جنبه های حقوق بشر گذاشت. فرح کریمی در مدت فعالیت خود در پارلمان هلند، در حوزه های مختلفی حضور داشت:

‏- تاثیرگذاری بر ساختار سیاسی هلند: او برای نخستین بار موضوع همه پرسی را که در هلند سابقه نداشته است، مطرح کرد و اولین بار همه پرسی در مورد قانون اساسی اروپا، با تلاش وی و دو همکار دیگرش صورت گرفت.

فرح کریمی پس از سه دوره حضور در مجلس هلند، به دلیل اینکه حزب سبزها نتوانست وارد حکومت شود، از شرکت در انتخابات بعدی خودداری کرد. و تصمیم گرفت در حوزه های بین المللی فعالیت کند. او در سال 2006 به عنوان کارشناس مشاور برنامه توسعه سازمان ملل متحد به افغانستان رفت تا به تقویت عملکرد مجلس این کشور بپردازد. سازمان ملل اصرار زیادی داشت که او به عنوان زنی که تجربه طولانی کار پارلمانی دارد و با زبان مردم افغانستان سخن می گوید، با پارلمان این کشور کارش را ادامه دهد، اما فرح کریمی به این نتیجه رسید که کار کردن با پارلمانی که 249 نماینده دارد، اما هیچ حزب و فراکسیونی در آن وجود ندارد، بسیار دشوار است.

فرح کریمی و ایران

موضوع ایران، حوزه اصلی فعالیت فرح کریمی نیست، اما او در این مورد گفته است: “دررابطه با ایران معتقدم الان افرادی که در خارج کشور هستند و پتانسیل و امکانات کار و خدمت به ساختمان ‏جامعه مدنی و حقوق بشر را دارند، می‌توانند خیلی تاثیرگذار باشند و این نقش را برای خودم هم می‌بینم. اگر ‏جمهوری اسلامی از «شبکه سازی» می‌ترسند، باید شبکه سازی کنیم. اگر از انقلاب مخملی می‌ترسند، باید روی ‏انقلاب مخملی کار کنیم. منظور من این است که از حرکت‌های اجتماعی که خواستار رسیدن به حقوق بشر هستند ‏حمایت کنیم و اگر از حقوق بشر می‌ترسند، باید روی حقوق بشر کار کنیم. و اگر هم نترسند باید کار کنیم چون ‏این حق طبیعی و اجتماعی مردم ایران است که از حقوق بشر بهره‌ور شوند. ما باید امکانات موجود را بسیج کنیم ‏و نترسیم. و در این راه خوب است که به همدیگر انگ و برچسب نزنیم. یکی از مشکلات کار در خارج کشور این است که حتی کسانی که امکاناتش را دارند که تاثیرگذار باشند، به جای ‏همکاری و همیاری با هم، در انتقاد و ایرادگیری از هم می‌مانند. گاهی شما ایرادی داری، و فکر می‌کنی بهتر ‏می‌توانی کاری را انجام دهی، اشکالی ندارد. ولی شیوه تخریبی و حذفی که دیگری را با انگ و برچسب از میدان ‏بدر کنیم اصلا مناسب نیست. مگر ما چقدر نیرو داریم که اینقدر ضربه می‌زنیم و ولخرجی می‌کنیم؟”

بازگشت به ایران

فرح کریمی پس از بیست سال به ایران بازگشت. او همراه با گروه پارلمانی هلند به ایران سفر کرده بود، با این وجود در ایران توسط ماموران اطلاعات بازجویی شد و برخی اسناد و مدارکش مورد بازدید قرار گرفت. وی که آخرین بار در سال 2005 به ایران سفر کرده بود، پس از اینکه مورد آزار ماموران اطلاعات قرار گرفت، دیگر به ایران سفر نکرد. فرح کریمی در مورد این سفر می گوید: “رفتن به ایران جدید برای من بسیار جالب بود. با افرادی آشنا می شدم که برخلاف من که از این سوی رادیکالیسم آمده بودم، انها از آن سوی رادیکالیسم آمده بودند، اما ما با هم کنار می آمدیم. تجربه باارزشی بود. و این دیدار در فعالیت های بعدی من اثری بسیار داشت.”

از فرح کریمی تا کنون دو کتاب منتشر شده است:

1) «راز آتش»، این کتاب خاطرات و سرگذشت اوست که جز به زبان هلندی به زبان اسپانیایی هم ترجمه شده است. این کتاب در سال 2005 چاپ شده است.

2) «نبردگاه افغانستان»، کتابی است در مورد تجریبات فرح کریمی در افغانستان، این کتاب در سال 2006 به زبان هلندی چاپ شده است.