چند روز قبل ایرانیها شاهد خستگی در چهره رئیسجمهور ۶۵ سالهشان بودند. انگار که در عرض چند ماه چند سال پیر شده بود. وقتی فایننشیال تایمز این هفته با او مصاحبه کرد ۱۰۰ روز از زمامداری او میگذشت و اولین نشانهها از بهبود وضعیت اقتصادی کشور در حال آشکار شدن بود.
مهمتر از همه نودونهمین روز بود که توافق هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی امضاء شد. این توافق کاهش محدودی در تحریمها علیه ایران را در عوض تعلیق بخش مناقشهبرانگیز برنامه هستهای این کشور در نظر گرفته است.
وی میگوید: “این دولت مشکلات اقتصادی بسیاری را به ارث برده است. اما در مورد آینده اقتصاد کشور بسیار امیدوار هستیم… توافق هستهای جو مثبتی را فراهم آورده است.”
روحانی از زمان انتخاب بر اقتصاد و مراوده با جهان تاکید کرده و این موضوع برداشت بینالمللی از ایران و حال و هوای داخل کشور را تغییر داده است. او بلافاصله دیپلماتهای کارکشته را که در زمان احمدینژاد کنار گذاشته شده بودند به کار بازگرداند.
با این حال هنوز در تهران و پایتختهای دیگر جهان نیات روحانی در حال آزموده شدن است.
به نظر میرسد که روحانی عمق تغییر مورد نیاز در ایران را درک میکند اما در عین حال در مورد دادن وعدههایی که توان انجام آن را ندارد محتاط عمل میکند.
او در مورد خط قرمزهای ایران در مذاکرات هستهای بسیار جدی است و خواستههای اسرائیل و کنگره آمریکا را برای توقف برنامه هستهای به شدت رد میکند.
وقتی از او پرسیده میشود چطور وقتی توئیتر در ایران فیلتر است او میتواند حسابی در این شبکه اجتماعی داشته باشد با طنز جواب میدهد: “حتی همین حالا هم میتوانید این کار را بکنید” و مشاورانی که در سالن جمع شده بودند از خنده منفجر شدند. اما پس از آن لحن جدیتری به خود گرفت و گفت این از مشکلاتی است که او باید بتواند آن را حل کند.
او متعلق به جناح مصلحتاندیشان محافظهکار است و معتقد است روابط دیپلماتیک برای بقای جمهوری اسلامی ضروریتر از مقابله و دشمنی است.
عدهای نظرشان این است که او فقط میخواست برای بالا رفتن وجهه سیاسی خود در انتخابات شرکت کند و فکر نمیکرد بتواند پیروز شود. او تنها وقتی حامی او، هاشمی رفسنجانی از انتخابات کنار گذاشته شد توانست به گزینهای جدی تبدیل شود.
مخالفان اصلاحطلب که منتظر بودند پس از حوادث سال ۲۰۰۹ به صحنه بازگردند به همراه رفسنجانی در آخرین روزهای مبارازات انتخاباتی پشت روحانی صفآرایی کردند. او توانست در دور اول با اختلاف آرای بسیار بالا به پیروزی برسد.
روحانی با چالشهای جدی در ایجاد توازن بین برآورده کردن انتظارات اجتماعی و اقتصادی ایرانیان و خواستههای جهان خارج روبروست. دلیل اینکه روحانی در سه ماه اول خود بسیار بر سیاست خارجی تاکید کرد این بوده که بتواند با استفاده از موفقیت در صحنه بینالمللی برنامههای خود در داخل را نیز پیش ببرد.
او تا به اینجای کار از حمایت رهبر ایران که قدرتمندترین شخصیت این کشور است برخوردار بوده است. البته این وضعیت بستگی به این دارد که روحانی بتواند نتیجه قابل قبولی در توافق نهایی هستهای بدست آورد.
روحانی میگوید برای بهبود وضعیت اقتصاد منتظر برداشته شدن کامل تحریمها نیست. دولت او شروع به محدود کردن نقدینگی، کاهش تورم و رشد اقتصادی کرده است. در دوران او بانک مرکزی از فشار سیاسی که در زمان احمدینژاد بر آن تحمیل شده بود خلاصی یافت.
پس از انتخاب او اتفاق دیگری که افتاد بوجود آمدن امکان تاریخی برای بهبود روابط بین ایران و آمریکا است. شعار مرگ بر آمریکا هنوز بر در و دیوار شهرهای ایران به چشم میخورد و در مراسم مختلف فریاد زده میشود. اما مردم ایران اگر نگوئیم مشتاق، لااقل آماده روابط بهتر با آمریکا هستند.
روحانی در مورد این قضیه با دقت کلمات خود را انتخاب میکند. او میگوید، مذاکرات هستهای به دو طرف اجازه میدهد این را “آزمایش” کنند که آیا میتوانند روابط متفاوتی با هم داشته باشند یا خیر. او میگوید: “مشکلات ۳۵ ساله در زمان کوتاه حل نمیشود. باید در این برهه تنش را کم کنیم و قدم به قدم اعتماد دوطرفه ایجاد شود. اگر قدم اول ژنو درست و با دقت برداشته شود، به این معنی است که اولین قدم را در جهت اعتماد برداشتهایم.”
از او پرسیده شد که آیا ممکن است یک روز باراک اوباما را به ایران دعوت کند. او این امکان را بلافاصله مردود نشمرد و از برداشتش در مورد رئیسجمهوری آمریکا بر پایه مکالمه تلفنی مشهورش گفت: “به نظر من او مردی بسیار مودب با زبانی دقیق و هوشمند است. مشکلات با آمریکا بسیار پیچیده است… اما با وجود این پیچیدگیها در صد روز گذشته گشایشهایی رخ داده که میتواند گسترش یابد.”
او در مورد بحران سوریه گفت ایران تسلیم تصمیم مردم سوریه خواهد بود.
منبع: فایننشیال تایمز - 29 نوامبر 2013