حرف روز

نویسنده

سانسور؛ هر روز بیشتر از دیروز

سیر صعودی فشارهای حکومت بر هنرمندان

 

فشارهای وارده از سوی دولت بر هنرمندان، نویسندگان و افراد و گروه‌هایی که به هر دلیل برای ارائه کار خود نیاز به مجوزهای دولتی دارند، آن‌چنان در ماه‌های گذشته شدید شده است که باعث اعتراض افراد مختلفی شده است.

افراد مختلف، که برخی از آن‌ها نیز نزدیک به گروه‌هایی در حاکمیت فعلی هستند، قلم اعتراض در دست گرفته و به حمله‌ها و فشارهای وارده اعتراض کرده‌اند.

 این در حالی است که علاوه بر نهادهای حکومتی، برخی رسانه‌های نزدیک به اصول‌گرایان نیز با مطالب و گزارش‌های خود تلاش می‌کنند تا فضای فعالیت برای نیروهای “غیرخودی” را تنگ‌تر کنند.

همین رفتارها باعث آن شده است که محمدعلی رفیعی، داماد محمدرضا شجریان، در مقابل یکی از مطالب سایت رجانیوز – از حامیان محمود احمدی‌نژاد – واکنش نشان دهد. وی در نامه‌ی اعتراضی خود نوشته است: “طی سالهای گذشته همواره بر نوشته‌های نابرحق دوستان مهر سکوت بر لب نهادیم و از پاسخگویی بر حذر شدیم، اکنون که مدتی است از مدیریت کارهای هنری دوری جسته‌ام، نه به عنوان داماد استاد شجریان بلکه به عنوان یک ایرانی که طی بیست سال گذشته افتخار حضور در کنار این انسان به تمام معنا و وارسته را داشته‌ام مناسب دیدم که نکاتی را در این رابطه بیان کنم”.

وی با اشاره به مطلبی که در سایت رجانیوز پیرامون حضور شجریان در جشن هنر شیراز، در دوران پهلوی منتشر شده، نوشته است: “تنها استاد شجریان در این جشنها شرکت نمیکرده اند و برعکس ایشان برای اعتراض در چند دوره از جشن‌ها شرکت نکرده‌اند اما در همان ایام بسیاری از عزیزان شما که اکنون مشغول فعالیت مستمر هستند، در این جشنها حضور پر رونقی داشتند… چه ارتباطی بین اجرای یک برنامه در گوشه شهر شیراز با اجرای برنامه استاد شجریان در حافظیه یافتید که این دو را با هم یکی کرده‌اید خدای را شکر تصویر تمامی این برنامه‌ها در فضای وب موجود است و میتوان به سادگی به عمق معنوی آن سری از کنسرت‌ها پی برد”.

او همچنین اشاره‌ای به حمله‌های اخیر اصول‌گرایان به احمدی‌نژاد کرده و ضمن اشار هبه مساله طرح سوال از احمدی‌نژاد در مجلس، گفته است: “استاد سیاسی نبوده و نیست، ایشان هم مثل هر فرد ایرانی، حق ابراز نظر سیاسی دارد، جالب اینجاست که طرفدار هیچیک از طرفین انتخابات هم نبودند و با اینکه بارها از ایشان دعوت شد که از جناحی سیاسی طرفداری نمایند ایشان نپذیرفتند، برخلاف ایشان عزیزان شما که سالن‌های رایگان در اختیارشان قرار می‌گرفت، چه ها نکردند و چه‌ها نگفتند و چه نان‌هایی که به نرخ روز نخوردند”.

رفیعی در پایان نامه خود نیز این‌گونه سخن گفته است: “براستی شما که اینگونه دستتان در حساب و کتاب است میتوانید قبول زحمت کنید و چند قرارداد سیصد هزار دلاری به ما نشان دهید. به نظرم مشاورانتان این مبالغ را با بودجه‌های دولتی که برای اجرای کنسرت های فرمایشی خود در خارج از کشور هزینه میکنند، اشتباه گرفته‌اند با کمی محاسبه میتوان دریافت که با میانگین بهای بلیت و گنجایش سالن با احتساب پر بودن، مبلغ بسیار کمتر از خبر رسیده به شماست. خدای را شکر که طی سی و چند سال از گذشت انقلاب تمامی کنسرت‌های اجرا شده استاد در ایران به عدد پنجاه هم نمیرسد. این اعداد را کمی محاسبه کنید و با مبالغ رانتی که در همین دو سه هفته گذشته به جیب عزیزانتان واریز شده با هم مقایسه کنید بد نیست. حال از مالیات آن هم بگویم یا کافی است!”

رفیعی تنها کسی نبوده که به انتقاد از فضای رسانه‌ای و فرهنگی پرداخته است. محمد اصفهانی، از خوانندگان سبک پاپ، در نامه‌ای که در سایت خود منتشر کرده، ضمن اشاره به مشکلات هنرمندان و سانسورهایی که در صدا و سیما رخ می‌دهد، به بحث اراسال پارازیت روی شبکه‌های ماهواره‌ای نیز پرداخته استو اصفهانی، که پزشک هم هست، در نامه خود آورده: “ تحقیر و شکست و مخاطره ی مستمر در قالب بی احترامی به اینهمه شهروند ایرانی با فرستادن شبانه روزی پارازیت های سنگین ماهواره ای و تبدیل تهران و شهرهای بزرگ ایران به کانونهای تشعشع توسط اشخاصی مجهول که نه ملت را قدر می شناسند و نه به فریادهای وزیر و وکیل واکنشی نشان میدهند که لابد اگر ایرانی باشند خانواده های آنها هم قطعا درگذر زمان قربانی چنین تشعشعاتی خواهند شد… از شما متصدی پارازیت ! میپرسم : بیماری که داروهای سرکوب ایمنی مصرف میکند تا عضو پیوندی اش در بدن باقی بماند… سالمندان فرتوت که اصلا ماهواره نمی بینند؛ بیماران سرطانی وضعیف تحت شیمی درمانی ؛ مسلولها و جانبازان و معلولان ؛ بیماران اعصاب و روان ؛ آدمهای سالم و قوی که ماهواره نگاه نمی کنند ؛ بچه های سرطانی در کانونهایی مثل محک ؛ دیالیزی ها ؛ حامله ها ؛ نوزادها وجنین ها و… همه روز و شبشان را با پارازیت های ماهواره ای و تشعشعات مسموم و مضر آن طی کنند تا شما که کسی جرات ندارد در باره تان سؤال کند به وظیفه ی فرهنگی خود درجبهه های تهاجم فرهنگی و جنگ نرم عمل کنید؟ و مثل همیشه فقط با سیستم حذفی ظاهرا به سراغ دشمن و در اصل به سراغ هموطنان و خانواده های خود بروید؟… نکند خطر این تشعشعات را شوخی گرفته اید؟ آیا میدانید رهایی از حق مردم در روز جزا هیچ علاجی جز حلالیت از تک تک آنها ندارد وحتی خداوند بزرگ هم از ناحیه ای جز طلب حلالیت ؛ قادر به رفع و رجوع آن نیست؟ و اما بعد… جالب اینجاست که ناگهان تمامی این ضرورتها و احساس مسئولیتهای مطابق مصلحت که وضع و تشخیص آنها هم فقط با همان قشر غیر پاسخگو و مجهول است یکدفعه رنگ می بازد ؛ محو میشود و از بین میرود ! چرا ؟؟؟”

وی تعریضی نیز به کنفرانس سران سازمان عدم تعهد در تهران داشته است: “چون چند نفر غیر ایرانی از خارج ؛ به نام “سران جنبش عدم تعهد” چند روزی وارد ایران میشوند و به خاطر آنها تمامی ملت از این عقوبت شبانه روزی ناگهان عفو شده ؛ به یمن برکت ورود آنها موقتا مجاز به ادامه ی زندگی با شرایط بهتر میشوند… ولی فقط موقتا… چون با پایان کار اجلاس ؛ پارازیتها دوباره غوغا میکنند تا آمار افزایش سرطان به 90 هزار نفر در سال گذشته ؛ روند صعودی خود را کماکان ادامه دهد و ما را به آستانه ی “سونامی سرطان” در ایران بعنوان یکی از رکورد داران جهانی این بیماری برساند… این است قدر و منزلت ما شهروندان ایرانی و ملت ایران”.

سینماگران نیز اما از عرصه انتقاد عقب نیفتاده‌اند. هدیه تهرانی، بازیگر سینما، با اشاره به وضعیت سینمای ایران، گفته است که تا زمانی که وضع فعلی تداوم داشته باشد، ترجیح می‌دهد کاری در سینما انجام ندهد: “با این وضعیتی که به وجود آمده دیگر برای سینمای ایران کاری انجام نخواهم داد چون تلاش، بی‌حاصل است و واقعا خسته شدم از این همه حذف و این همه سختی که بازیگران تحمل می‌کنند. تئاتر کار می‌کنیم، اجازه اجرا نداریم. فیلم بازی می‌کنیم اکران نمی‌شود. گالری عکس می‌گذاریم تا ۱۰ سال بعد باید جواب پس بدهی. یقین داریم “ قلب یخی”هم … دیگر نمی‌دانم چی بگویم. متاسفم شدید”.

گلایه‌های هنرمندان و اهالی فرهنگ هر روز شدیدتر می‌شود. فشارهای حکومت بر هنرمندان نیز سیر صعودی را طی می‌کند. آیا دولت و حکومت قادر به ادامه این مسیر هستند یا خیر؟