تصور کنید هیلاری کلینتون در مجلسی به سلامتی محمود احمدی نژاد و مخالف او، میر حسین موسوی، بنوشد، بدون اینکه هیچ یک به بقیه بی احترامی کنند. غیر ممکن است؟
این اتفاق فقط یک بار در سال می افتد که طی آن کشورهای مختلف، حتی جناح های مختلف از یک کشور، به گفتگویی متمدنانه دست می زنند: چه روزی؛ 29 اکتبر؛ روز یادبود امپراتوری پارس.
کوروش دوم، امروزه نیز بعد از 2500 سال هنوز از قهرمانان ایرانیان محسوب می شود. او به دلیل وفاداری به آزادی ادیان و حقوق بشر، مورد احترام جهانیان نیز هست. احمدی نژاد، هنگامی که منشور کوروش را، که به عنوان اولین اعلامیه حقوق بشر از آن یاد می شود، مدتی از موزه بریتانیا قرض گرفت، این خط مشی را ستود.
روز بین المللی کوروش کبیر، فرصتی است تا احزاب مخالفی نظیر جمهوری خواهان و دموکرات های آمریکا و نیز کشورهایی مانند آمریکا و ایران برای “صلح جهانی” کنار هم بنشینند.
کوروش دوم اولین اعلامیه حقوق بشر را نوشت و درمحلی که امروزه در جنوب ایران واقع شده بهشتی ساخت. بدون او شاید اکنون جهان صاحب انجیل نبود. عیسی، پیامبر انجیل، او را “نظر کرده” (“نشانه” به زبان عبری) خوانده است و کسی که از سوی خدا انتخاب شده تا نوعی از رستگاری را نوید دهد.
در 29 اکتبر سال 539 قبل از میلاد، کوروش دوم به بابل (50 کیلومتری جنوب بغداد امروزی) لشکر می کشد. منابع عهد عتیق می گویند مردمی که او سرزمین آنها را فتح کرد، برگ نخل در پای او می ریختند. در میان اشخاصی که به دستور او آزاد شدند افرادی بودند که 50 سال قبل در لشکرکشی امپراتوری بابل به سراسر خاورمیانه به اسارت گرفته شده بودند. در میان آنها مردمی از اسرائیل و بیت المقدس وجود داشتند. کوروش به همه آن تبعیدیان اجازه داد به خانه خود بازگردند و خانه و جامعه خود را دوباره بسازند و مراسم دینی خود را انجام بدهند.
در منشور استوانه ای شکل کوروش که از خاک رس ساخته شده است، گفته شده که دلیل پادشاهی کوروش آزاد کردن مردم از سرکوب و بازگرداندن آوارگان به سرزمین خود است. سال گذشته، احمدی نژاد با غرور از بازگشت منشور به ایران استقبال کرد و گفت: “این منشور می گوید هر کسی آزاد است هرگونه می خواهد فکر کند و هر که را می خواهد انتخاب کند و همه باید به یکدیگر احترام بگذارند.”
نسخه ای ازاین منشور در ساختمان سازمان ملل در نیویورک قرار داده شده.
ولی بابل آخرین مقصد کوروش نبود. امپراتوری او در سراسر اسرائیل، سوریه، عراق، ایران، افغانستان و پاکستان گسترده بود.
یهودیت هم در همین منطقه شکل گرفت و دین زرتشت در ایران، با این فرض که باید میان خوب و بد انتخاب کرد، بر ادبیات انجیل و بعدها بر مسیحیت تاثیر قاطعی گذاشت. اینکه هر یک از این ادیان دقیقا چه تاثیری بر دیگری داشتند مساله ای است که باید مطالعه شود.
در سرزمین پارس در دوران کوروش، کاتبان و روحانیون، مانند نظامیان می توانستند سفر کنند و از جایی به جای دیگر بروند. جاده ابریشم از میان این امپراتوری عبور می کرد و کوروش یک نظم چاپاری ایجاد کرده بود که اخبار را با سرعت زیاد به سراسر امپراتوری وی می رساندند. هرودت، مورخ یونانی می نوسید “نه باران و نه برف و بوران کار چاپارها را متوقف نمی کرد.”
بسیاری از مورخین معتقدند منشا انجیل در بابل بوده است. تبعید شدگانی که کشور یا معبدی نداشتند به افسانه و داستان بدل شدند. اولین بخش انجیل، شامل پنج کتاب اول، که از نظر دینی معتبر تر به شمار می آید، به احتمال زیاد حاصل نظر تبعیدیان بوده است که سعی می کردند به یاد آورند چه بوده اند به چه اعتقاد داشتند.
ولی بدون حمایت کوروش، این متون نجات پیدا نمی کرد و نمی توانست به مجموعه ای که به عنوان انجیل می شناسیم تبدیل شود. سال ها بعد بود که دنیا به دو قسمت غرب و شرق تقسیم گردید و به صحنه رقابت ادیان توحیدی تبدیل شد.
روابط غرب با ایران در عصر مدرن چندان روان نبوده است؛ بنا براین شاید یافتن صلاح همگانی در روز شنبه بی ربط به نظر برسد. ولی 29 اکتبر روزی است که یک پادشاه ایرانی، قبل از درگیری میان اسلام، مسحیت و یهودیت و تقابل میان غرب و شرق، ایده آزادی فردی و عزت انسانی را مطرح کرد که این خود زمینه ای است که می توان بر اساس آن به صلح همگانی فکر کرد.
منبع: هافینگتن پست - 28 اکتبر