بیژن فرهیختگان
جانمایه نمایشنامه مشهور “سوء تفاهم” نوشته آلبر کامو این است که اگر خود را معرفی نمی کنید انتظار نداشته باشید کسی هم شما را بشناسد. بدانید که اغلب غریبه ها هستند که کشته می شوند نه آشنایان. مضمون این نمایش شاید بیانگر سرنوشت کنونی میراث فرهنگی وطبیعی میهن ما باشد.
چقدر توانسته ایم از این میراث در جذب توریست وبه تبع آن در رشد و شکوفایی اقتصاد کشور بهره ببریم؟ در این گزارش با استفاده ازنظرات کارشناسان و فعالان عرصه توریسم، در صدد یافتن پاسخ های این سئوال برآمده ایم.
بهرام احمدی، مدیر موسسه پیشاهنگان معتقد است مشکلات ساختاری در مدیریت دولتی باعث شده تا صنعت توریسم به رغم بسترهای موجود نتواند به صورت هدف دار دنبال شود و ذخیره گاه های بیشمار طبیعی وملی در حسرت بهره برداری اصولی بماند. او ضمن اشاره به امتیاز های گوناگون کشور و راههای جذب توریسم می گوید: تنوع آب و هوایی این امکان را به ما داده که مثلا در فصل زمستان در شمال کشور، اسکی روی برف وجنوب آن اسکی روی آب داشته باشیم.
احمدی سپس با اشاره به محدودیت های موجود، ادامه می دهد: از آنجا که انقلاب ایران، انقلابی عقیدتی و فرهنگی بود، تاثیرات زیادی بر صنعت توریسم گذاشت. یکی از محدودیت ها، پوششی منحصر به فرد است که سبب می شود بسیاری از جهانگردان، ایران را از لیست خود حذف کنند. مشکلات و مزاحمت هایی که برای توریست ها ایجاد می شود مانع دیگر است. معمولا گردشگران از شرایط روحی وروانی خوبی در زمان حضور در ایران برخوردار نیستند و ترس از اینکه مورد ضرب وشتم و یا تهدید و تعرض قرار گیرند، بسیار بالاست.
او دلیل این امر را ناشی از نداشتن تعریف دقیق از توریسم از ناحیه مسئولین می داند ویا اینکه اصولا برخی از مسئولین معتقدند چیزی به نام توریسم غیر ضروری است وجهانگردان عموما جاسوسند.
احمدی ضمن تاکید بر حفظ وباز سازی بناهای تاریخی، عملا دولت را مسؤل نابودی آثار و منابع توریستی میداند و می افزاید: کویر مرکزی، نوار سبز شمال کشور، غارها، آبشارها، آثار باستانی وملی کشور جزء سرمایه های مهم وغیر قابل انکاراین سرزمین ونماد هویت ماست که دولت وظیفه سنگین نگهداری آنها را بر عهده دارد اما در پاسداشت ومعرفی اش بسیار ضعیف عمل کرده وحتی در بعضی مواقع درصدد تخزیب جهشی یا تدریجی آن گام برداشته است.
بهرام احمدی در پاسخ به اینکه چگونه می توان حاکمیت را از تخزیب منابع باستانی و طبیعی منع کرد می گوید : حساس نمودن سازمان های بین المللی بهترین راه موجود است.
او نقش NGO ها را بسیار تعیین کننده میداند و می افزاید : NGO ها فعالیت های چشم گیری درحساس نمودن یونسکو برای اعمال فشار و تهدیدات و انجام اقدامات جدی در ارتباط با برج جهان نما داشتند. در غیر این صورت کسی نمی دانست که فرجام آن برج و 33 پل چه خواهد شد.
اجرایی شدن برنامه های توسعه پایدار با توجه به توانمندی های هر منطقه مهمترین اصل پیشرفت در عرصه توریسم و جذب سرمایه های خارجی در این زمینه است که احمدی بر آن توجه ویژه دارد.
ابراهیم مروجی که تحقیقات گسترده ای در زمینه میراث فرهنگی دارد نیز صنعت توریسم را به عنوان صنعتی مولد ویکی از استوانه های اقتصادی و اکونومیستی کشور هایی میداند که به طور جدی به آن می پردازند. او می گوید توجه جدی به جهانگردی علاوه براینکه تاثیر قابل توجهی در ارتقاء سطح اقتصاد و گردش پولی کشورها دارد، می تواند در دنیای وانفسا و در بحران هویتی که جهانشمول شده است، فرهنگ و تاریخ را به منصه معرفی، شناسایی و باز شناسی بگذارد.
مروجی به مقایسه وضعیت جذب توریست در قبل و بعد از انقلاب می پردازد و می گوید : شاید سازو کارها، برنامه ریزی های مدرن که اکنون در دسترس قرار می گیرد، قبلا وجود نداشته اما میزان ورود گردشگران به کشور بخاطر بحران ها و کشمکش های سیاسی تقلیل یافته است. بحران های سیاسی که پس از چند ثانیه به سراسر جهان مخابره میشود، احساس امنیت گردشگران در ایران را پایین می آورد و مطمئنا آنها ترجیح می دهند در جای دیگری سرمایه و وقت شان را صرف کنند.
این کارشناس میگوید: اطلاع رسانی درست و موثرموضوع مهم دیگری برای جذب توریست است.
او می افزاید: باید برای معرفی منابع توریستی سرمایه گذاری شود و حاکمیت بپذیرد که ورود هر توریست به کشور و گردش بی دردسرش، در مرحله نخست وجهه جهانی کشور را مثبت خواهد کرد؛ لذا نبایدبا اتهامات و بهانه جویی های متعدد مانع ورود توریست شویم.
مروجی انجام پروژه های متعدد توسط سازمان های بین المللی از جمله یونسکودرایران رامحصول ونتیجه ورود همان اندک گردشگرانی میداند که به کشور وارد شده اند و ورودشان سبب بوجود آمدن و برقرارشدن تعاملات مثبت فرهنگی با خارج از کشور ونهادهای بین المللی شده است. او ضمن انتقاد از عدم توجه لازم دولت به منابع ملی و طبیعی ادامه می دهد: اگر ما و حاکمیت مان از منابع موجود محافظت نکنیم، فرصت باز شناسی و بهره برداری را از همه سلب کرده ایم ونباید انتظاری از دیگران داشته باشیم زیرا یک گردشگر خارجی برای دیدن برجها وآسمانخراش ها به ایران نمی آید چه، مرتفع ترین وبهترین هایش را هر روزه می بینند. او تنها برای دیدن آثاری می آید که ریشه در فرهنگ ملتی بزرگ دارد که جهان در مقابل عظمتش تاریخی اش تمام قد می ایستد. سرزمینی با آثار کهن و افتخار آمیز. حاکمیت باید افتخار کند که میراث دار چنین تمدنی است.
او بهترین راهکار محافظت از آثار ملی و طبیعی هر منطقه را در تغییر نگرش حاکمیت نسبت به آن منابع و سپس انتخاب مدیران بومی برای هر منطقه می داند. او معتقداست: مدیری که در یک منطقه متولد نشده، درس نخوانده، عاشق نشده و از فرهنگش بی اطلاع است، مطمئنا حساسیتی به آثار و منابع تاریخی وطبیعی اش ندارد. بلکه می خواهد عمری مدیریت کند و پولی به عنوان حقوق یااز ِقبل پروژه های ناقص و کارشناسی نشده به جیب بزند. بنابراین تنها کسانی می توانند ازعهده کار برایند که عشق لازم در دلشان رشد کرده باشد وغیرت قومی- ملی داشته باشند.
این محقق میراث فرهنگی، نجات آثار باستانی و طبیعی از تخریب را مهم ترین اولویت در جذب توریسم می داند و می گوید : ابتدا باید فرهنگ سیانت وپاسداری از منابع ملی را در مردم نهادینه کرد. باید بااستفاده از رسانه ها و سایر ابزارهای موجود به صورت جدی به این امر اهتمام ورزید تا مردم از محیط زیست و آثار ملی شان حفاظت کنند. در کنار آن، دولت نیز خود را موظف و مکلف به این امر نماید. سپس تمهیداتی اندیشیده شود وامور معرفی منابع توریستی، تسهیل در ورود و خروج گردشگران، شرایط استفاده آنها از منابع و…. به درستی روشن شود تا بتوان به این صنعت به عنوان منبع درآمد زا چشم دوخت. همچنانکه همسایگان ما این روند را طی کردند.
الهه ادیبان مدیرداخلی یکی ازهتل های بزرگ، بیشتر از وضعیت فرهنگی ای که توریست ها باآن مواجهه اند حرف می زند: متاسفانه حاکمیت طوری عمل کرده که وقتی یک توریست در یک محل در حال تردد است، همه به دید خاصی به او نگاه می کنند. در اکثر مواقع گردشگران از تمسخر یا آزار و اذیت گله مندند. آنها که با نیت ارتباط با مردم ودیداراز منابع توریستی به ایران می آیند، پس از اولین برخورد نا درست عده ای نا آگاه در صدد قطع ارتباط با سایرین بر می آیند. در بسیاری از مواقع گردشگران اعلام میکنند که تحقیر شده اند یا در فاز دیگری امنیت مالی و جانی شان مورد تعرض واقع شده است.
او با اشاره به اینکه اکثر گردشگران زبان انگلیسی را برای گفتگو ورفع احتیاجات خود به کار می برند می افزاید: عدم آشنایی عموم مردم به این زبان هم مشکلی است که بعضی ها که حتی نیت کمک به توریست را دارند، نمی توانند کاری انجام دهند. محدودیت های فرهنگی در محدوده پوشش نیز یکی دیگراز مشکلات جهانگردان است.
ادیبان می گوید برای بر شمردن مشکلات وموانع توریسم می توان ساعت ها بحث کرد اما من به طور خاص به معضلات گردش گران پرداختم تا روشن شود یک جهان گرد چه ریسک بزرگی می کند. او در ادامه می افزاید: متاسفانه حاکمیت آنطور که باید وشاید به این موضوع توجه نمیکند. دقت داشته باشید اگر جهانگردی با انبوهی از خاطرات تلخ از ایران برود، هیچ وقت اطرافیانش را به دیدار از ایران ترغیب نمی کند.