محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران در نخستین دیدارش از دهلی نو در 29 آوریل 2008،چند ساعتی بیشتر در این شهر توقف نکرد امّا همین چند ساعت برای جلب نظرها، به دو دلیل، کافی بود.
اوّل،دیدار وی با مقامات طراز اوّل هند: پاراتیبها پاتیل، رئیس جمهور و مان موهان سینگه، نخست وزیر. دوّم ازسرگیری مذاکرات درباره طرح خط لوله ایران به هند از طریق پاکستان. آن چنان که به نظر می رسد این طرح از هم اکنون به جریان افتاده است و کار ساخت خط لوله قاعدتاً باید تا 2010 آغاز شود. البته هنوز جزئیات بسیاری مورد توافق قرار نگرفته امّا اصل مسئله حلّ شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانس پرس در 29 آوریل 2008 وزیر امور خارجه هند، شیو شانکار در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: “این طرح فراتر از یک توافق تجاری و قابل اجراست”.
برای پی بردن به اهمیّت پیشرفت مذاکرات در این زمینه، بد نیست اشاره کنیم که آغاز این مذاکرات به 1994 برمی گردد. طرح اولیّه مبتنی بود بر بهره برداری از ذخایر عظیم گاز ایران( رتبه دوّم در جهان) برای رفع نیاز هند به مواد سوختی که سه چهارم آن از طریق واردات تأمین می شود و به سرعت سیر صعودی طی می کند، منطقی ترین راهی که به نظر می رسید این بود که خط لوله ای به طول 2700 کیلومتر ساخته شود. براساس محاسبات اخیر این خط لوله می تواند روزانه 90 میلیون متر مکعب گاز به هند و بین 50 تا 60 میلیون متر مکعب به پاکستان برساند و راهی است بسیار ساده تر و با صرفه تر از انتقال گاز از طریق دریا. امّا مذاکرات درباره این طرح چهارده سال در محاق ماند به طوریکه بسیاری از کارشناسان در اوائل سال 2000 به این نتیجه رسیدند که مسئله به کلّی منتفی شده است.
به همین دلیل از سر گیری مذاکرات میان ایران و هند اهمیّتی بیش از یک عنوان خبری دارد. این به این معناست که پیش از هر چیز باید هند و پاکستان با یکدیگر به توافق برسند. روابط میان دو کشور تا کنون به قدری وخیم بوده است که رهبران و مردم هند مخالف عبور خط لوله از خاک پاکستان بودند. یکی از دیپلمات های هندی در سال 2005 به نویسنده این مقاله گفت: “امکان ندارد اجازه بدهیم استقلالی که در زمینه تأمین مواد سوختی داریم به دست اسلام آباد بیافتد”. البته از سال 2001 گفت و گو میان دو برادر خصم یکدیگر از سر گرفته شده و مبادلات تجاری میان آنان کم کم رونق می گیرد امّا هنوز تا روابط دوستانه و صلح آمیز فاصله بسیار زیاد است.
با تمام این ها به نظر می رسد که هردوطرف مایلند در رفتار خود تجدید نظر کنند. گواه آن توافق جدید میان ایران و هندبرای ساخت خط لوله گاز است. به علاوه در 25 آوریل 2008 وزرای نفت هند و پاکستان طی یک بیانیه مشترک اعلام کردند که “در مورد اصول به اتفاق نظر رسیده اند که ممکن است منجر به امضای توافقنامه شود”. در بیانیه مذکور تأکید شده است که: “دو طرف اذعان می دارند که این خط لوله از نظر اقتصادی و استراتژیکی ارزش فوق العاده ای دارد”. بنابراین به نظر می رسد که “خط لوله صلح” علاوه بر اهمیّت اقتصادی از نظرسیاسی نیز مهم است. مسئله حق عبور و مالیات انتقال گاز هم از جمله موارد اختلاف میان هند و پاکستان است. تا همین روزهای اخیر پاکستان دوبرابر مبلغ پیشنهادی هند را طلب می کرد امّا دهلی نو و اسلام آباد در جستجوی راه هائی برای حلّ اختلاف موجود هستند و شواهد حاکی از آنست که حکومت دو کشور بر توافق وزرای نفت صحه خواهد گذاشت.
دولت آمریکا از زمان برقراری روابط نزدیک با دهلی نو مقامات این کشور را برای صرف نظر کردن از این طرح تحت فشار گذاشته و شون مک کورمک سخنگوی دولت آمریکا به هند و پاکستان “هشدار” داده است: ”آیا الان که جامعه بین الملل ایران را تحریم کرده، وقت مناسبی برای بستن قرارداد با این کشور است؟”
در واقع ایالات متحده امیدوار بود هند طرح دیگر یعنی طرح خط لولۀ مشترک میان ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند را جانشین طرح مذکور کند. این طرح اگرچه به همان اندازه طرح قبل جاه طلبانه است امّا از نظر آمریکائی ها کنترل آن آسان تر است زیرا قرار این بود که در صورت تحقق این طرح، نیرو های ناتو که اخیراً نیکولا سارکوزی با گسیل تعدادی از نیروهای فرانسوی به آن پیوسته است، امنیّت خطوط آن را تضمین کنند. هرچند مذاکرات میان چهار کشور مرتبط با طرح مورد نظر آمریکا از اواسط آوریل ازسر گرفته شده است، امّا با توجه به عدم پیشرفت غرب در افغانستان و خطر بازگشت طالبان، بعید به نظر می رسد که فکراحداث این خط لوله در کوتاه مدّت جامه عمل بپوشد. از همین رو هند ترجیح می دهد به جای نسیه نقد را بچسبد و حاضر نیست در زمینه تأمین انرژی تمام تخم مرغ هایش را در یک سبد( موافقت با نظر آمریکا) قرار دهد. اقدامات اخیر برای احداث خط لوله مشترک با ایران نیز، به رغم خطر ادامه بی ثباتی در پاکستان، از همین جا ناشی می شود.
منبع: لوموند دیپلماتیک مه