آسیه امینی
پدری سر دختر 19 ساله اش را به دست می گیرد و در اقدامی باور نکردنی، از گردن جدا می کند. سپس سر او را به دست می گیرد و همچون سر قربانی ذبح شده ای به کوچه پرت می کند. این صحنه ای از یک فیلم اکشن نیست! این تصویر واقعی در مقابل دیدگان مردم ناباور کانی دینار مریوان، در 25 مردادماه 87 رخ داد. مقتول، فرشته نجاتی ، دختر 18 ساله ای بود که به جرم پناه بردن به خانه پدر از ازدواج ناموفقی که به اجبار به آن تن داده بود، محکوم بود تا همیشه تهمت های اخلاقی اطرافیان را چون سایه به دنبال بکشد. تهمت هایی که فقط بهانه ای برای شکنجه او توسط پدرش بود. چرا که او حتا پس از ازدواجی که در 14 سالگی به آن مجبور شد (و بعد از چندی به جدایی انجامید) و با وجود همه تهمت هایی که به قتل ناموسی اش انجامید، به گواهی پزشکی قانونی، باکره ذبح شد!
با پروین ذبیحی فعال جنبش زنان در کردستان، از فاجعه قتل فرشته نجاتی و نیز قتلهای ناموسی دختران سخن گفته ایم.
پروین جان قبل از هر سوالی، از قصه فرشته بگو.
فرشته 19 سال داشت وسومین فرزند خانواده بود. او یک خواهر وبرادر از خود بزرگتر دارد . خواهرش ازدواج کرده و مادرش نیز در آسایشگاه معلولین ذهنی سنندج زندگی می کند. فرشته از همان روز اولی که به دنیا آمد مورد آزار و خشونت پدر قرار گرفت . پدرش اورا، که نوزادی بیش نبود، بعد از تولد و بعد از دعوایی مفصل به پشت بام دستشویی پرت می کند و مادر فرشته را با شلنگ می زند. مادر فرشته هفت سال است که به خاطر ابتلا به جنون در آسایشگاه بستری است.
از همان بچگی فرشته و خواهر وبرادرش مورد آزار وشکنجه پدر و نا مادری بودند. یکبار اورا به اجبار به مردی 16 سال بزرگتر از خودش شوهر می دهند. اما بعد از مدتی از او طلاق می گیرد واز آن به بعد با تحریکات برخی از اطرافیان واتهامهای بی اساس آنها، بارها از طرف پدر تهدید به قتل می شود. بعد از تصمیم به ازدواج با شخصی که انتخاب کرده مورد تهدید مجدد پدر قرار می گیرد از ترس به آسایشگاه بهزیستی (نزد مادرش) می رود تا انجا در امان بماند، اما چون سالم بود پذیرش نمی شود ومی گویند نمی توانی کنار مادرت بمانی. فرشته به خانه برمی گردد. مادر فرشته 7 سال است در آسایشگاه معلولین بهزیستی بستری است.
آخرین باری که مورد تهدید واقع می شود از ترس از روستایشان کانی دینار فرار می کند، اما ماموران پاسگاه به او مظنون شده وبعد از دستگیریش وقتی ماجرا را می فهمند اورا تحویل پدر وعمو یش داده واز آنها تعهد می گیرند که به او آسیب نرسانند. اما فردای همان شب هنگامی که فرشته خواب بود پدرش ضمن وارد کردن ضربات متعدد چاقو، سر اورا گوش تا گوشبریده و وی را به طرز فجیع و غیر انسانی به قتل می رساند.
چگونه از قتل فرشته توسط پدرش با خبر شدید؟
من در سفر بودم وتلفنی از طریق فعالان مدنی شهر، از قضیه با خبر شدم به تشییع جنازه نرسیدم. اما خبرها مرتب می رسید و فیلمی که از مراسم تهیه شده بود را روز بعد دیدم. مراسم عظیمی بود زن ومرد خرد وکلان متاثر از این جنایت هولناک گرد هم آمده بودند تا علیه ظلم وبی عدالتی وستم حاکم بر زنان وکودکان هم صدا شوند. مرگ فرشته فجیع وغیر انسانی بود و هزاران انسان را گرد هم آورد تا پیمان ببندند علیه این ناعدالتی بایستند.
واکنش های دیگران، بعد از این اتفاق چه بود؟
اوایل، واکنش اغلب فعالان حقوق زن در ایران و همچنین فعالان حقوق بشر، سکوت بود. اما بتدریج همکاری ها بیشتر شد و خبر با بازتاب وعکس العملهای متفاوت در سطح جهان پخش شد و رسانه های جمعی داخل وخارج از کشور نیز بسیار فعال عمل کردند.
در شهر مریوان برخورد مردم با این واقعه چگونه بود؟
اما در خود شهر مریوان و روستای کانی دینار، این مسئله با خشم وانزجار و واکنش سریع مردم در محکوم کردن قضیه مواجه شد. طوری که مراسم خاکسپاری فرشته تبدیل شد به اعتراضی عظیم که حدود 3000 نفر در آن شرکت کردند. فعالان مدنی وزنان همراه با جمعی از مردم آزادیخواه وبرابری طلب، در راه اندازی این مراسم نقش عمده ای داشتند. پیش از آن هم، یک ماه پیش حرکت اعتراضی مردم به قتل شهین نصرالهی در روستای دزلی اتفاق افتاده بود که باز تابی گسترده داشت وزمینه ساز اعتراضی گسترده تر ومردمی تر در قتل فرشته شد. فراخوان بعدی تجمع علیه این قتل ناموسی، مقابل دادگستری بود. اما هنوز گرد هم جمع نشده بودیم که با برخوردشدید نیروهای انتظامی وامنیتی سر کوب شد. حدود 30 نفر دستگیر شدند که فردای روز بعد آزاد شدند.
این چندمین قتل ناموسی در سالهای اخیر و در حوالی شماست؟ آیا هیچ آماری وجود دارد؟
من در چهار سال اخیر آمار حد اقال 15 نفر را دارم و این تنها مربوط به اطلاعات رسیده است واحتمالا بیش از این باشد.
واکنش مسوولان نسبت به قتلهای ناموسی پیشاز این چه بوده است؟ آیا خانواده ها تحت پی گرد قانونی قرار می گیرند؟ آیا برای این دختران ، هیچ شاکی خصوصی وجود دارد؟
خوب معمولا قانون چندان مجازات سنگینی برای این نوع قتلها اعمال نمی کند؛ بویژه در قتلی که به دست پدر انجام شود با پرداخت دیه به شاکی که مادر یا فرزند مقتول است قضیه تمام می شود. قتل به دست برادر را نیز معمولا خانواده، شاکی نمی شوند چون دلشان نمی آید از پسر به جرم خواهر کشی شکایت کنند و با اعدام او موجب قتل دوم در خانواده شوند و با رضایت پدر و مادر و یکی دوسال زندان قضیه تمام می شود. در مورد قتل به دست همسر، خوب قاتل طبق قانون باید قصاص شود ( البته وقتی می گویم طبق قانون به معنای این نیست که من کشتن واعدام را قبول دارم چون درتحت هر شرایطی وبه هر جرمی من کشتن انسانها را رد می کنم)، ولی طبق قانون، زنی این وسط به هر دلیلی کشته شده، همسرش باید قصاص شود. اما چون برای اجرای حکم، خانواده مقتول باید نصف دیه یک مرد را بدهند تا قاتل قصاص شود واغلب توانایی مالی اش را ندارند، قاتل بعد از مدتی با پرداخت دیه زن که بازهم تاکید می کنم نصف دیه مرد است و با کشیدن یکی دو سال حبس آزاد می شود .
در مورد فرشته چون مادرش معلول است، باید یکی از افراد خانواده قیم او شده واو هم وکیل برای پرونده بگیرد که متاسفانه خواهر وبرادرش آنقدر تنگدست هستند که به هیچ عنوان قادر به گرفتن وکیل نیستند . مگر اینکه وکیلی انساندوست ومتعهد حاضر به پذیرش وکالت شود.
شما در یکی از نوشته هایتان از اصطلاح زن کشی استفاده کرده بودید. آیا قتل ناموسی را نوعی قتل جنسیتی می دانید؟ و مثلا شوهرکشی دراین زیر مجموعه قرار نمی گیرد؟
نه، من شوهر کشی را قتل ناموسی نمی دانم . زنی که به جان آمده اما طلاق گرفتنش بسیار دشوار است، زنی که مورد آزار وشکنجه قرار می گیرد ویا شوهر معتاد جانش را به لب رسانده و شوهرش را به قتل می رساند و….. خیلی فرق دارد با زن یا مردی که به بهانه شرف وناموس کشته می شوند. بهانه این قتلها معمولا نداشتن بکارت، ارتباط نامتعارف زنی شوهر دار با مردی بیگانه، شک همسر، فرار زنان و دختران از خانه و یا انتخاب تحمیلی همسر(برای دختران) ومخالفت خانواده با این ازدواج است که گاه وبه ندرت نیز مردانی که طرف دیگر این ارتباط نا خواسته هستند به قتل می رسند وحتی زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند نیز کشته می شوند ومتجاوز قسر در می رود.
در یک کلام ناموس یعنی آن کالایی که به نام زن در اختیار مرد است وشوهر کشی در این مقوله نمی گنجد. زنی که شوهرش نمی گذارد حتی از خانه بیرون بیاید، اما خودش از مزایای زن صیغه ای گرفته تا ارتباطات دیگر برخوردار است وبا هر ارتباط نادرست ضربه ای به جسم وروان زن وفرزند می زند و بهداشت جسمی و روانی آنان را نیز به خطر می اندازد وبا قانون چند همسری برای عمری شهوترانی اش بیمه می شود…
واکنش دختران کرد در برابر قتلهای ناموسی چیست؟ آیا باعث ظلم پذیری آنها در برابر پدران و برادرنشان شده؟
بله، قطعا! بویژه در مناطق دور افتاده وروستاها وحاشیه شهرها که فقر مالی وفرهنگی بیداد می کند وعلم آگاهی و…در حاشیه قرار دارد، زنان ظلم پذیرترند. اما این واقعیت را نمی شود از نظر دور داشت که اوضاع دارد عوض می شود. در گذشته از این قتل ها خیلی بیشتر اتفاق می افتاد وکسی نه خبر داشت ونه اعتراض می کرد و قاتل با غرور وافتخار از اثبات مردانگی اش از عمل شرم آورش دفاع می کرد. مردم اورا قهرمانی که شرف وناموس خانواده را حفظ کرده می دانستند. اما امروزه به قول استاد جامعه شناس خانم دکتر شهلا اعزازی بالا رفتن آگاهی مردم و گسترش مدنیت که باعث تقابل مدنیت وسنت شده، موجب گشته زنان کمتر ظلم پذیر شوند و حد اقل در مورد ازدواج ودوست داشتن وحق انتخاب خود را محق بدانند. این با فرهنگ وسنت مرد سالارانه مردان در تضاد است وهمین تضاد خود نیز از عوامل عمده قتل می شود. دخترانی که حق انتخاب همسرو نوع پوشش وادمه تحصیل و… را حق خود می دانند، زنانی که دیگر نمی خواهند به زندگی با مردی که یک عمر آزارشان داده ادامه دهند، ومقاومت مردان خانواده ای که اساس آن بر مالکیت خصوصی است وزن نیز مایملک مرد تلقی می شود، زمینه ساز این قتلها هستند.
فکر می کنی آیا ارتباطی بین قانون و قتلهای ناموسی وجود دارد؟ و آیا مثلا با داشتن قانونی که تبعیض جنسیتی ندارد، می شود جلوی این قتلها را گرفت؟
من می خواهم جواب این سوال را کمی بیشتر بشکافیم. قتلهای ناموسی تنها به مریوان وکرستان وجنوب و…. ختم نمی شود. پدیده ای گسترده وجهانی است که در اروپا هم وجود دارد که اغلب مرتکبان این نوع قتل ها هم از کشورهای آسیایی وخاور میانه هستند. در پاکستان سالی 4000 زن به بهانه ناموس کشته می شوند. در ترکیه، افغانستان، عراق، عربستان وخیلی جاهای دیگر همینطور. می خواهم این را بگویم تا زمانی که روابط نا برابر اقتصادی فرهنگی اجتماعی بر جامعه حاکم است وفرا دست وفرو دست وجود دارد وزنان در این نظم موجود از طبقه فرو دستند ومادام که اقتصاد و قانون وفرهنگ و سیاست وغیره همه در خدمت طبقات فراد دست ومردان سالار قرار دارد خشونت وقتل وغیره تداوم خواهد داشت وزمانی این آسیب ومعضلات به پایان می رسد که همه بطور مساوی ودر یک شرایط برابر از هر نوع حق وحقوقی بر خوردار باشند . مسلم است که عدم حمایت قانونی از زنان وکودکان در هر جای دنیا، این نوع جنایات را به دنبال دارد.
چقدر سنت و عرف را در این مساله دخیل می دانی؟ و برای مبارزه با سنتهای غلط، چه پیشنهادی داری؟
خوب سنت وعرف وباورهای غلط تاثیری به سزا دارد . بگذارید مثالی بزنم. در برخی از نقاط ایران مثلا جنوب و جنوب شرقی لرستان و کردستان، بویژه تا جایی که من می دانم کردستان عراق، رسمی داریم به نام خون بس یا صلح عشایری که اگر پسری به خاطر ارتباط با دختری کشته شود، برای جلوگیری از جنگ طایفه ایی دختر تحویل خانواده مقتول داده می شود تا آنها هر بلایی که خواستند سرش بیاورند، ویا در برخی مناطق لرستان دختری که از ازدواج با پسر عمویش اجتناب کند، بدون اجازه او مادام العمر نمی تواند ازدواج کند. هنوز یادمان نرفته قتل گلبهار را که بعد از فرار با شخص مرد علاقه توسط برادر وپسر عموهایش به آتش کشیده شد .
برای مبارزه با این سنت های غلط، تشکیل سازمانهای علیه خشونت کار مداوم و مستمر فعالان در زمینه مسایل فرهنگی وآسیب های اجتماعی وتوانمند سازی زنان و آگاه ساختن آنها به حق وحقوقشان و پای فشردن زنان در به دست آوردن مطالبات انسانیشان می تواند تاثیر گذار باشد. ذکر این نکته ضروریست که در جایی که زنان همیشه در خطر کشته شدن هستند وقاتلان این نوع قتلها زمانی از حمایت بخشی از مردم بر خوردار بودند (یعنی مریوان) ، تاثیر مدنییت و کار مدام وچشمگیر انسانهای آزاده ایی که انسانی فکر می کننند و زن ومرد را کاملا برابر می دانند انچنان تاثیر گذار بوده که در عرض کمتر از دو ماه دو حرکت اعتراضی بسیار گسترده در محکومیت قتلهای ناموسی انجام گرفته که در آن مردم عادی شرکت داشته اند. این پدیده در دنیا کم سابقه بوده و جو موجود را تا حد زیادی تغییر داده. آنهم در شرایطی که هر حرکت اعتراضی با واکنشی شدید رو برو می شود. این حادثه واتفاق نیست، بلکه تغییر است . تغییری خوش آیند وامیدوار کننده که باید مورد حمایت افکار جهانی وتمام نهادهای فعال بین المللی قرار گیرد.