پانزده قتل ناموسی‎ ‎در چهار سال

نویسنده

‏‏asiehamini.jpg

آسیه امینی

پدری سر دختر 19 ساله اش را به دست می گیرد و در اقدامی باور نکردنی، از گردن جدا می کند. سپس سر او را به دست ‏می گیرد و همچون سر قربانی ذبح شده ای به کوچه پرت می کند. این صحنه ای از یک فیلم اکشن نیست! این تصویر واقعی ‏در مقابل دیدگان مردم ناباور کانی دینار مریوان، در 25 مردادماه 87 رخ داد. مقتول، فرشته نجاتی ، دختر 18 ساله ای بود ‏که به جرم پناه بردن به خانه پدر از ازدواج ناموفقی که به اجبار به آن تن داده بود، محکوم بود تا همیشه تهمت های اخلاقی ‏اطرافیان را چون سایه به دنبال بکشد. تهمت هایی که فقط بهانه ای برای شکنجه او توسط پدرش بود. چرا که او حتا پس از ‏ازدواجی که در 14 سالگی به آن مجبور شد (و بعد از چندی به جدایی انجامید) و با وجود همه تهمت هایی که به قتل ‏ناموسی اش انجامید، به گواهی پزشکی قانونی، باکره ذبح شد! ‏

ghatlnamosi777.jpg

با پروین ذبیحی فعال جنبش زنان در کردستان، از فاجعه قتل فرشته نجاتی و نیز قتلهای ناموسی دختران سخن گفته ایم. ‏


‎ ‎پروین جان قبل از هر سوالی، از قصه فرشته بگو.‏‎ ‎

فرشته 19 سال داشت وسومین فرزند خانواده بود. او یک خواهر وبرادر از خود بزرگتر دارد . خواهرش ازدواج کرده و ‏مادرش نیز در آسایشگاه معلولین ذهنی سنندج زندگی می کند. فرشته از همان روز اولی که به دنیا آمد مورد آزار و خشونت ‏پدر قرار گرفت . پدرش اورا، که نوزادی بیش نبود، بعد از تولد و بعد از دعوایی مفصل به پشت بام دستشویی پرت می ‏کند و مادر فرشته را با شلنگ می زند. مادر فرشته هفت سال است که به خاطر ابتلا به جنون در آسایشگاه بستری است. ‏

‏ از همان بچگی فرشته و خواهر وبرادرش مورد آزار وشکنجه پدر و نا مادری بودند. یکبار اورا به اجبار به مردی 16 ‏سال بزرگتر از خودش شوهر می دهند. اما بعد از مدتی از او طلاق می گیرد واز آن به بعد با تحریکات برخی از اطرافیان ‏واتهامهای بی اساس آنها، بارها از طرف پدر تهدید به قتل می شود. بعد از تصمیم به ازدواج با شخصی که انتخاب کرده ‏مورد تهدید مجدد پدر قرار می گیرد از ترس به آسایشگاه بهزیستی (نزد مادرش) می رود تا انجا در امان بماند، اما چون ‏سالم بود پذیرش نمی شود ومی گویند نمی توانی کنار مادرت بمانی. فرشته به خانه برمی گردد. مادر فرشته 7 سال است در ‏آسایشگاه معلولین بهزیستی بستری است.‏

آخرین باری که مورد تهدید واقع می شود از ترس از روستایشان کانی دینار فرار می کند، اما ماموران پاسگاه به او مظنون ‏شده وبعد از دستگیریش وقتی ماجرا را می فهمند اورا تحویل پدر وعمو یش داده واز آنها تعهد می گیرند که به او آسیب ‏نرسانند. اما فردای همان شب هنگامی که فرشته خواب بود پدرش ضمن وارد کردن ضربات متعدد چاقو، سر اورا گوش تا ‏گوشبریده و وی را به طرز فجیع و غیر انسانی به قتل می رساند.‏


‎ ‎چگونه از قتل فرشته توسط پدرش با خبر شدید؟‎ ‎

من در سفر بودم وتلفنی از طریق فعالان مدنی شهر، از قضیه با خبر شدم به تشییع جنازه نرسیدم. اما خبرها مرتب می ‏رسید و فیلمی که از مراسم تهیه شده بود را روز بعد دیدم. مراسم عظیمی بود زن ومرد خرد وکلان متاثر از این جنایت ‏هولناک گرد هم آمده بودند تا علیه ظلم وبی عدالتی وستم حاکم بر زنان وکودکان هم صدا شوند. مرگ فرشته فجیع وغیر ‏انسانی بود و هزاران انسان را گرد هم آورد تا پیمان ببندند علیه این ناعدالتی بایستند.‏


‏ ‏‎ ‎واکنش های دیگران، بعد از این اتفاق چه بود؟‏‎ ‎

اوایل، واکنش اغلب فعالان حقوق زن در ایران و همچنین فعالان حقوق بشر، سکوت بود. اما بتدریج همکاری ها بیشتر شد ‏و خبر با بازتاب وعکس العملهای متفاوت در سطح جهان پخش شد و رسانه های جمعی داخل وخارج از کشور نیز بسیار ‏فعال عمل کردند.‏


‎ ‎در شهر مریوان برخورد مردم با این واقعه چگونه بود؟‏‎ ‎

اما در خود شهر مریوان و روستای کانی دینار، این مسئله با خشم وانزجار و واکنش سریع مردم در محکوم کردن قضیه ‏مواجه شد. طوری که مراسم خاکسپاری فرشته تبدیل شد به اعتراضی عظیم که حدود 3000 نفر در آن شرکت کردند. ‏فعالان مدنی وزنان همراه با جمعی از مردم آزادیخواه وبرابری طلب، در راه اندازی این مراسم نقش عمده ای داشتند. پیش ‏از آن هم، یک ماه پیش حرکت اعتراضی مردم به قتل شهین نصرالهی در روستای دزلی اتفاق افتاده بود که باز تابی گسترده ‏داشت وزمینه ساز اعتراضی گسترده تر ومردمی تر در قتل فرشته شد. فراخوان بعدی تجمع علیه این قتل ناموسی، مقابل ‏دادگستری بود. اما هنوز گرد هم جمع نشده بودیم که با برخوردشدید نیروهای انتظامی وامنیتی سر کوب شد. حدود 30 نفر ‏دستگیر شدند که فردای روز بعد آزاد شدند.‏


‎ ‎این چندمین قتل ناموسی در سالهای اخیر و در حوالی شماست؟ آیا هیچ آماری وجود دارد؟‏‎ ‎

من در چهار سال اخیر آمار حد اقال 15 نفر را دارم و این تنها مربوط به اطلاعات رسیده است واحتمالا بیش از این باشد.‏


‎ ‎‏ واکنش مسوولان نسبت به قتلهای ناموسی پیشاز این چه بوده است؟ آیا خانواده ها تحت پی گرد قانونی قرار می ‏گیرند؟ آیا برای این دختران ، هیچ شاکی خصوصی وجود دارد؟‏‎ ‎

خوب معمولا قانون چندان مجازات سنگینی برای این نوع قتلها اعمال نمی کند؛ بویژه در قتلی که به دست پدر انجام شود با ‏پرداخت دیه به شاکی که مادر یا فرزند مقتول است قضیه تمام می شود. قتل به دست برادر را نیز معمولا خانواده، شاکی ‏نمی شوند چون دلشان نمی آید از پسر به جرم خواهر کشی شکایت کنند و با اعدام او موجب قتل دوم در خانواده شوند و با ‏رضایت پدر و مادر و یکی دوسال زندان قضیه تمام می شود. در مورد قتل به دست همسر، خوب قاتل طبق قانون باید ‏قصاص شود ( البته وقتی می گویم طبق قانون به معنای این نیست که من کشتن واعدام را قبول دارم چون درتحت هر ‏شرایطی وبه هر جرمی من کشتن انسانها را رد می کنم)، ولی طبق قانون، زنی این وسط به هر دلیلی کشته شده، همسرش ‏باید قصاص شود. اما چون برای اجرای حکم، خانواده مقتول باید نصف دیه یک مرد را بدهند تا قاتل قصاص شود واغلب ‏توانایی مالی اش را ندارند، قاتل بعد از مدتی با پرداخت دیه زن که بازهم تاکید می کنم نصف دیه مرد است و با کشیدن یکی ‏دو سال حبس آزاد می شود .‏

در مورد فرشته چون مادرش معلول است، باید یکی از افراد خانواده قیم او شده واو هم وکیل برای پرونده بگیرد که ‏متاسفانه خواهر وبرادرش آنقدر تنگدست هستند که به هیچ عنوان قادر به گرفتن وکیل نیستند . مگر اینکه وکیلی انساندوست ‏ومتعهد حاضر به پذیرش وکالت شود. ‏‎ ‎


‏ ‏‎ ‎شما در یکی از نوشته هایتان از اصطلاح زن کشی استفاده کرده بودید. آیا قتل ناموسی را نوعی قتل جنسیتی ‏می دانید؟ و مثلا شوهرکشی دراین زیر مجموعه قرار نمی گیرد؟‎ ‎

نه، من شوهر کشی را قتل ناموسی نمی دانم . زنی که به جان آمده اما طلاق گرفتنش بسیار دشوار است، زنی که مورد آزار ‏وشکنجه قرار می گیرد ویا شوهر معتاد جانش را به لب رسانده و شوهرش را به قتل می رساند و….. خیلی فرق دارد با زن ‏یا مردی که به بهانه شرف وناموس کشته می شوند. بهانه این قتلها معمولا نداشتن بکارت، ارتباط نامتعارف زنی شوهر دار ‏با مردی بیگانه، شک همسر، فرار زنان و دختران از خانه و یا انتخاب تحمیلی همسر(برای دختران) ومخالفت خانواده با ‏این ازدواج است که گاه وبه ندرت نیز مردانی که طرف دیگر این ارتباط نا خواسته هستند به قتل می رسند وحتی زنانی که ‏مورد تجاوز قرار می گیرند نیز کشته می شوند ومتجاوز قسر در می رود. ‏

در یک کلام ناموس یعنی آن کالایی که به نام زن در اختیار مرد است وشوهر کشی در این مقوله نمی گنجد. زنی که ‏شوهرش نمی گذارد حتی از خانه بیرون بیاید، اما خودش از مزایای زن صیغه ای گرفته تا ارتباطات دیگر برخوردار است ‏وبا هر ارتباط نادرست ضربه ای به جسم وروان زن وفرزند می زند و بهداشت جسمی و روانی آنان را نیز به خطر می ‏اندازد وبا قانون چند همسری برای عمری شهوترانی اش بیمه می شود…‏


‎ ‎واکنش دختران کرد در برابر قتلهای ناموسی چیست؟ آیا باعث ظلم پذیری آنها در برابر پدران و برادرنشان ‏شده؟‎ ‎

بله، قطعا! بویژه در مناطق دور افتاده وروستاها وحاشیه شهرها که فقر مالی وفرهنگی بیداد می کند وعلم آگاهی و…در ‏حاشیه قرار دارد، زنان ظلم پذیرترند. اما این واقعیت را نمی شود از نظر دور داشت که اوضاع دارد عوض می شود. در ‏گذشته از این قتل ها خیلی بیشتر اتفاق می افتاد وکسی نه خبر داشت ونه اعتراض می کرد و قاتل با غرور وافتخار از اثبات ‏مردانگی اش از عمل شرم آورش دفاع می کرد. مردم اورا قهرمانی که شرف وناموس خانواده را حفظ کرده می دانستند. ‏اما امروزه به قول استاد جامعه شناس خانم دکتر شهلا اعزازی بالا رفتن آگاهی مردم و گسترش مدنیت که باعث تقابل ‏مدنیت وسنت شده، موجب گشته زنان کمتر ظلم پذیر شوند و حد اقل در مورد ازدواج ودوست داشتن وحق انتخاب خود را ‏محق بدانند. این با فرهنگ وسنت مرد سالارانه مردان در تضاد است وهمین تضاد خود نیز از عوامل عمده قتل می شود. ‏دخترانی که حق انتخاب همسرو نوع پوشش وادمه تحصیل و… را حق خود می دانند، زنانی که دیگر نمی خواهند به ‏زندگی با مردی که یک عمر آزارشان داده ادامه دهند، ومقاومت مردان خانواده ای که اساس آن بر مالکیت خصوصی است ‏وزن نیز مایملک مرد تلقی می شود، زمینه ساز این قتلها هستند. ‏


‎ ‎فکر می کنی آیا ارتباطی بین قانون و قتلهای ناموسی وجود دارد؟ و آیا مثلا با داشتن قانونی که تبعیض جنسیتی ‏ندارد، می شود جلوی این قتلها را گرفت؟‎ ‎

‏ من می خواهم جواب این سوال را کمی بیشتر بشکافیم. قتلهای ناموسی تنها به مریوان وکرستان وجنوب و…. ختم نمی ‏شود. پدیده ای گسترده وجهانی است که در اروپا هم وجود دارد که اغلب مرتکبان این نوع قتل ها هم از کشورهای آسیایی ‏وخاور میانه هستند. در پاکستان سالی 4000 زن به بهانه ناموس کشته می شوند. در ترکیه، افغانستان، عراق، عربستان ‏وخیلی جاهای دیگر همینطور. می خواهم این را بگویم تا زمانی که روابط نا برابر اقتصادی فرهنگی اجتماعی بر جامعه ‏حاکم است وفرا دست وفرو دست وجود دارد وزنان در این نظم موجود از طبقه فرو دستند ومادام که اقتصاد و قانون ‏وفرهنگ و سیاست وغیره همه در خدمت طبقات فراد دست ومردان سالار قرار دارد خشونت وقتل وغیره تداوم خواهد ‏داشت وزمانی این آسیب ومعضلات به پایان می رسد که همه بطور مساوی ودر یک شرایط برابر از هر نوع حق وحقوقی ‏بر خوردار باشند . مسلم است که عدم حمایت قانونی از زنان وکودکان در هر جای دنیا، این نوع جنایات را به دنبال دارد.‏


‎ ‎چقدر سنت و عرف را در این مساله دخیل می دانی؟ و برای مبارزه با سنتهای غلط، چه پیشنهادی داری؟‎ ‎‎ ‎

خوب سنت وعرف وباورهای غلط تاثیری به سزا دارد . بگذارید مثالی بزنم. در برخی از نقاط ایران مثلا جنوب و جنوب ‏شرقی لرستان و کردستان، بویژه تا جایی که من می دانم کردستان عراق، رسمی داریم به نام خون بس یا صلح عشایری که ‏اگر پسری به خاطر ارتباط با دختری کشته شود، برای جلوگیری از جنگ طایفه ایی دختر تحویل خانواده مقتول داده می ‏شود تا آنها هر بلایی که خواستند سرش بیاورند، ویا در برخی مناطق لرستان دختری که از ازدواج با پسر عمویش اجتناب ‏کند، بدون اجازه او مادام العمر نمی تواند ازدواج کند. هنوز یادمان نرفته قتل گلبهار را که بعد از فرار با شخص مرد علاقه ‏توسط برادر وپسر عموهایش به آتش کشیده شد .‏

برای مبارزه با این سنت های غلط، تشکیل سازمانهای علیه خشونت کار مداوم و مستمر فعالان در زمینه مسایل فرهنگی ‏وآسیب های اجتماعی وتوانمند سازی زنان و آگاه ساختن آنها به حق وحقوقشان و پای فشردن زنان در به دست آوردن ‏مطالبات انسانیشان می تواند تاثیر گذار باشد. ذکر این نکته ضروریست که در جایی که زنان همیشه در خطر کشته شدن ‏هستند وقاتلان این نوع قتلها زمانی از حمایت بخشی از مردم بر خوردار بودند (یعنی مریوان) ، تاثیر مدنییت و کار مدام ‏وچشمگیر انسانهای آزاده ایی که انسانی فکر می کننند و زن ومرد را کاملا برابر می دانند انچنان تاثیر گذار بوده که در ‏عرض کمتر از دو ماه دو حرکت اعتراضی بسیار گسترده در محکومیت قتلهای ناموسی انجام گرفته که در آن مردم عادی ‏شرکت داشته اند. این پدیده در دنیا کم سابقه بوده و جو موجود را تا حد زیادی تغییر داده. آنهم در شرایطی که هر حرکت ‏اعتراضی با واکنشی شدید رو برو می شود. این حادثه واتفاق نیست، بلکه تغییر است . تغییری خوش آیند وامیدوار کننده که ‏باید مورد حمایت افکار جهانی وتمام نهادهای فعال بین المللی قرار گیرد.‏