تغییرات را باید باور کرد

میر حمید سالک
میر حمید سالک

نامۀ تبریک احمدی نژاد به اوباما موجب واکنش های متفاوتی در میان سیاستمداران درون حاکمیت شد. عده ای به مخالفت ‏برخاستند و جمعی دیگر، از جمله نزدیکان رئیس دولت، به استقبال آن رفتند. همان طور که انتظار می رفت عکس العمل ‏اوباما نمی توانست چندان با شوق و اشتیاق همراه باشد. وی از موضعی بالا و با حواله کردن پاسخ نامه به زمانی نامعلوم، ‏به ادامۀ فشارها اصرار ورزید. همین موضعی که چندان از آن بوی دوستی به مشام نمی رسید، باعث برانگیختن واکنش ‏هایی عصبی از سوی برخی از اعضای حکومت شد. رئیس جمهور در مازندران وعدۀ فروپاشی حکومت آمریکا را داد و ‏خطیبان جمعۀ تهران و قم به همگان این مژده را دادند که چیزی در آمریکا اتفاق نیفتاده است. بنا براین از مردم حاضر در ‏مراسم نماز جمعه خواستند با تکرار شعار مرگ بر آمریکا نشان دهند که درایران مخالفین برقراری رابطه با آمریکا از ‏وزنۀ سنگینی در میان حامیان حکومت برخوردار هستند. سؤالی که در این جا ممکن است مطرح شود این است که آیا برای ‏برقراری هر گونه رابطه احتمالی با آمریکا ما از موضع بالاتری برخوردار هستیم؟ به عبارت دیگر آیا ناز ما در جهان ‏خریدار دارد؟ حوادثی که در جهان شاهد آن هستیم نشان می دهد متأسفانه در این مواجهه ما دست بالا را نداریم.‏

اولین دلیل در این زمینه، روند شکل گرفتن کابینۀ اوباما است. رئیس دفتر اوباما یک یهودی است که طرفدار نزدیکی هر ‏چه بیشتر دولت آمریکا به اسرائیل است. پدر ایشان در مصاحبه با یکی از روزنامه های آمریکا چراغ سبزی را از جانب ‏پسرش به اسرائیلی ها نشان داد. انتخاب احتمالی دیگر او هیلاری کلینتون است که روزگاری با اوباما به سختی درگیر بود. ‏یکی از اختلافات اساسی کلینتون با اوباما بر سر نوع تعامل با ایران بود. کلینتون بارها اوباما را به خاطر ادعای او نسبت ‏به احتمال مذاکرۀ مستقیم با ایران، بدون پیش شرط، به باد حمله گرفته بود. همین شخص، که چندان دل خوشی از سیاست ‏های ایران ندارد، ممکن است سکان سیاست خارجی را در دست بگیرد. البته این انتخاب ها حتما سیاست آمریکا را به سمت ‏جنگ با ایران در آینده ای نزدیک رهنمون نخواهد کرد. اما می توان تصور کرد با این گزینش ها فشارها را بیش از آن چه ‏خواهد کرد که قبل از این روی آن حساب می شد.‏‎ ‎‏ یادمان نرود که این کندی بود که جنگ ویتنام را آغاز کرد.‏

هر چند که در آخرین نشست 5+1 روسیه و چین با تحریم های بیشتر علیه ایران مخالفت کرده اند، اما چند اتفاق هم زمان ‏می تواند نشان دهد که امکان دارداین مخالفت ها خیلی طول نکشد. اولین اتفاق در این مورد، تلاش اتحادیه اروپا به رهبری ‏فرانسه برای نزدیکی بیشتر اروپا به روسیه است. در صورت توفیق در قدم اول، سارکوزی و دوستانش تلاش خواهند کرد ‏امکانی فراهم نماید که روابط متزلزل آمریکا و روسیه را هم ترمیم نمایند. به عنوان مثال تصویب ادامه مذاکرات با روسیه، ‏که تنها مخالف آن لیتوانی بود، یا تشر زدن به گرجستان به علت نوع رفتارش در جریان درگیری های قفقاز و در آخر ‏اعتراض به طرح سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا از جملۀ این تلاش ها است. در همین زمینه باید دید که انتخاب اوباما تا ‏چه حد بر این مسئله مؤثر است؟ آمدن اوباما، و شایعاتی که از سوی مشاورانش در مورد عدم پایبندی رئیس جمهور منتخب ‏آمریکا نسبت به طرح پر هزینه سپر دفاع موشکی بر سر زبان ها است، می تواند دلخوشی های بیشتری در اروپا بوجود ‏آورد. همان سان که توانست فروغ امیدی را در دل روسیه بوجود آورد تا استقرار موشک های کوتاه برد را در کالینگراد به ‏تعوویق بیاندازد. اگر این امکان فراهم شود که رابطۀ زخم خوردۀ آمریکا و روسیه التیام بیابد، قطعا می تواند زمینۀ ‏همکاری های بیشتر در 5+1 را نیز فراهم کند. هم چنان که مدویدوف در آمریکا اظهار امیدواری کرده است با آمدن اوباما ‏روابط آمریکا و روسیه بهبود یابد.‏

اتفاق دیگری که می تواند احتمال تشدید فشارها را افزایش دهد، اوضاع اقتصادی دنیا و به تبع آن کاهش درخواست جهانی ‏نفت و به دنبال آن سقوط قیمت این مادۀ استراتژیک است. اگر فراموش نکرده باشیم زمانی جهان توانست با پروژۀ نفت در ‏برابر غذا کمر اقتصاد عراق را بشکند که قیمت نفت به اندازه ای پایین بود که اسباب نگرانی زیادی را فراهم نمی کرد. ‏امروز نه تنها ما با کاهش قیمت نفت روبرو هستیم، بلکه هر روز از شمار طالبان طلای سیاه کاسته می شود. اروپایی که ‏سوخت خود را از ایران فراهم می کند به نظر برخی کارشناسان اقتصادی وارد دوران رکود شده است. دیگر مصرف ‏کنندگان نفت ایران در خاور دور هم اوضاعی بهتر از اروپا ندارند. در روزگاری که عطش نفت جهان را به سمت و سوئی ‏برده بود که در بعضی مناطق بهره برداری از چاه هایی با برداشت 150 بشکه در روز مقرون به صرفه شده بود، واهمه ‏از افزایش قیمت نفت می توانست به عنوان ترمزی بر سر راه فشارهای بیشتر بر علیه ایران عمل کند. اما آیا امروز هم ‏اوضاع بر همین منوال است؟ حالا که آهسته آهسته عراق به بازار نفت باز می گردد و نفت هم روز به روز ارزانتر می ‏شود، شاید بهتر باشد فعلا یک رقیب از میدان بیرون برود. ظاهرا بخشی از بازار تصمیم خود را پیشاپیش گرفته است. به ‏میزبانی آذربایجان کشورهای گرجستان، لیتوانی، لهستان، اوکراین و ترکیه به رهبری روسیه و آمریکا تشکیل جلسه می ‏دهند تا در مورد نفت منطقۀ ما تصمیم بگیرند. بی آن که نامی از ایران در میان باشد.‏

تلاش دیگری که قطعا در آینده نه چندان دور بر اوضاع جهان تأثیرگذار خواهد بود در مقر سازمان ملل شکل گرفت. نشست ‏صاحبان ادیان گوناگون به هزینۀ عربستان و به میزبانی بان گی مون توانست مقدمات نشست احتمالی بین سران اسرائیل و ‏عربستان را فراهم کند. بعید است سخنان مستقیم پرز به ملک عبدالله بدون حساب و کتاب های قبلی بوده باشد. اگر این روی ‏خوش از سوی پرز به طرح صلح ملک عبدالله بتواند روندهای نیمه جان اسلو و آناپولیس را حیاتی دوباره بخشد، کار ‏سیاست خارجی ایران را با مشکلات جدی روبرو خواهد شد. این زمانی است که غرب تلاش دارد با نزدیکی بیشتر با ‏سوریه فاصله این کشور را با ایران افزایش دهد. درهمین زمینه شاهد هستیم که وزیر خارجه انگلیس هم زیارت شام را در ‏سر دارد. یا در لبنان می بینیم که نزیکی بیشتری بین گروه های 14 مارس با حزب الله حادث شده است. اتفاقی که از جانب ‏بان گی مون مورد استقبال قرار گرفته، از ایران و سوریه خواست تا به این روند کمک کنند. از عراق هم خبر می رسد که ‏احتمال دارد موافقت نامۀ امنیتی این کشور با آمریکا در دولت المالکی به تصویب برسد. این فعالیت ها موقعیت متزلزل ‏ایران را در میان اعراب با مخاطراتی بیشتر روبرو می کند. ممکن است میزان علاقه مندی اعراب نسبت به ما بیش از آن ‏شود که اخیرا در شرم الشیخ از خود نشان داده اند!‏

اگر این تلاش ها که به آن اشاره شد به وقوع بپیوندد و دولت مردان ایران از کنار آن بی تفاوت بگذرند، روزگاری دشوار ‏برای این مرز و بوم رقم خواهد خورد. در نتیجه برای برون رفت از جنین جو و فصایی کار آسانی در پیش رو نخواهیم ‏داشت. اگر عده ای تصور می کنند با مانور موشکی و نمایش امکانات نظامی و یا ادامۀ شعارهایی که سال هاست بی اثر ‏بودن آنها به اثبات رسیده است، قادر خواهند بود نقشۀ ژئوپولتیک دنیا را به نفع خود تغییر دهند، باید بدانند سخت در اشتباه ‏هستند. این افراد باید بپذیرند که سرعت تغییرات روز به روز در حال افزایش است. حالا که بعد از عدم توافق موقت در ‏‏1+5، سولانا تلاش می کند بار دیگر باب مذاکره را باز کند، نباید با استفاده از ادبیاتی مأیوس کننده اروپاییان را دلسرد ‏کرد. امروز که آسوشیتدپرس اعلام می کند گروهی جزئیات مذاکره با ایران را روی میز اوباما خواهند گذاشت تا شاید یشود ‏گزینۀ جنگ را از روی میز او بردارند باید از فرصت ها استفاده کرد. اگر بتوانیم با تکیه بر نامه ها و کلام هایی که از آن ‏بوی هم آوازی با دنیا به گوش می رسد با جهان سخن بگوییم، تغییر گفتنان حاکم بر روابط ایران با جهان چندان دور از ‏دسترس نخواهد بود. ‏

‏ ‏