جنتی و تاجی که درعمامه بود

محمد رهبر
محمد رهبر

آنچه کروبی را به دوران شاه و راهروی اوین برد، گفته های تازه احمد جنتی در نماز جمعه تهران بود. جنتی گفت که در انتخابات مجلس نیازی به حضور اصلاح طلبی نیست و یکسره همه اصلاح طلبان،  که از قضا بسیاری سابقه ای طول و دراز در انقلاب  دارند و مسوولین بلند پایه جمهوری اسلامی بوده اند، با صدایی خش دار، خیانتکار شدند و در یک خطبه، رد صلاحیت. کروبی به روزنامه اینترنتی اعتماد ملی از تداعی خاطره هایش می گوید؛ وقتی که در راهروی زندان ایستاده بوده و نطق شاه  در رامسر را گوش می داد. شاه در اوج اقتدار و زمینگیر شدن تمامی مبارزان مسلح و اپوزیسیون بی سلاح، از تولد حزب یگانه رستاخیز می گفت و اینکه هر کس نمی خواهد به  رستگاری رستاخیز برسد از ایران برود.

 کروبی، جنتی را چنان وصف می کند که انگار تاریخ تکانی نخورده است: “به جای تاج، عمامه بر سر دارد و از تریبون نماز جمعه سخن می گوید.”

 

دوران نهفتگی

احمد جنتی در تمام سی سال گذشته که جمهوری اسلامی بر پا شده از باد و باران گزندی ندیده است.

مرد همیشگی شورای نگهبان، از اولین دوره تا به حال و در بود و نبود بنیانگذار و میان رفت و آمد های چهار ساله روسای جمهور.

 از شورای نگهبان دوره اول سال 59 آنان که بوده اند یا از این دنیا رفته اند، مانند آیت الله ربانی شیرازی، یا برکناری به پیری مانده، مثل مهدوی کنی و یا مطرودی به انتقاد نشسته چون آیت الله یوسف صانعی. تنها احمد جنتی 84 ساله است که همچنان در صحنه حضور دارد، کروبی همه هویت شورای نگهبان رادر فردیت او خلاصه می بیند.

 احمد جنتی اصفهانی است، در سال 1305 به دنیا آمده، وقتی که پادشاهی پهلوی یکساله بود. مکتب و حوزه راهی بود که به واسطه روحانی زادگی رفت و به قم رسید. سالهای مبارزه جنتی و رژیم شاه به بعد از خرداد سال 42 باز می گردد و شیخ احمد جنتی جزای این مبارزه رابه سه ماه زندان و سه سال تبعید به اسد آباد همدان پس داد. با این همه آنچه پس از انقلاب به جنتی رسید، تناسبی با آن جزا نداشت. سازمان تبلیغات اسلامی و ریاستش آغاز بود و شورای نگهبان و مصدر امور بودنش پایانی نداشت. جنتی تا آنجا که توانسته در معرض رای مردم قرار نگرفته است. به جز دو دوره عضویت در مجلس خبرگان رهبری _ دوره اول و دوم _  دیگر بازیگر انتخابات نبوده و به کارگردانی روی آورده است. در دوره اول خبرگان نیز “جنتی پیر” نماینده خوزستان بود که هنوز نمی توان دانست به چه نسبتی، زاده اصفهان و به تبعید رفته همدان، از خوزستان سر درآورده است.

حضور جنتی در شورای نگهبان از همان ابتدا آنچنان موثر بود که بنیانگذار تا سال پایانی عمر این سمت  را تغییری نداد. گرچه شورای نگهبان و نظرات بی انعطاف فقهایش آنچنان دردسری ساخت که در سال 66 و به درخواست نخست وزیر و رییس قوه قضاییه و رییس مجلس و سید احمد خمینی، مجمعی تاسیس شد تا کار داوری میان شرع و قانون را برعهده گیرند بااین حال جنتی  در همه این “نه” سال دوران نهفتگی را طی می کرد.

 

نماد انتخابات غیر آزاد

مصطفی تاجزاده، معاون عبداالله نوری _ وزیر کشور وقت دولت خاتمی_ گفته است که جنتی نماد مخالفت با انتخابات آزاد در ایران است.

 تاج زاده مدتهاست که در زندان به سر می برد و هنوز بر سر شکایتی که ده سال پیش از جنتی کرده، پا می فشارد.

 در انتخابات دوره ششم مجلس، تاج زاده در پی اعلام ابطال بخشی از آرای تهران، شکایتی از دبیر شورای نگهبان کرد که هیچ گاه به مرحله احضار متهم نرسید. با این حال سابقه احمد جنتی در کارگردانی انتخابات به پیشتر از مجلس ششم باز می گشت.

 شورای نگهبان که بنا بر قانون اساسی وظیفه نظارت بر انتخابات را بر عهده دارد، به یکباره این اصل قانون اساسی و ماده مربوطه اش در قوانین عادی را چنان تفسیر کرد که عملا وزارت کشور و استقلال مجلس محو گشت. از سال 1370 تفسیر استصوابی شواری نگهبان به کلید واژه فهم سیاست ایران تبدیل شد؛ تفسیری که احمد جنتی بیست سال است به عمل و نظر از آن دفاع می کند.

 کروبی به اعتماد ملی گفته است که این تفسیر ناگهانی به ناگاه اکثریت چپ مجلس سوم را از هستی

ساقط کرد. سالها بعد، جنتی بار دیگر توانست آرایش سیاسی ایران راتغییر دهد و اکثریت اصلاح طلب مجلس ششم را بااینکه مقاومت و تحصنی کرده بودند از مجلس و نمایندگی اخراج کند. بنابر گفته

“جنتی پیر” او در این سالها اشتباهاتی هم داشته است، تایید صلاحیت نمایندگان مجلس ششم و از همه بدتر تایید صلاحیت سید محمد خاتمی که رییس جمهور شد و پذیرفتن میر حسین موسوی به نامزدی انتخابات ریاست جمهوری خطاهای اقرار کرده جنتی است. از قضا اشتباهات درست در جایی بوده که انتخابات تا اندازه ای رنگ آزادی دیده است.

بااین حال کارکرد جنتی تنها انتخابات نبود؛ موقعیت قلعه مانند شورای نگهبان به گونه ای است که اگر همه ارکان قدرت به چنگ اصلاح طلبان می افتاد، باز هم این قلعه دست نیافتنی بود.

 شورای نگهبان که نام مستعار احمد جنتی است در تمام سالهای اصلاحات هر قانون مصلحانه ای که مجلس ششم تصویب کرد را ناکام گذاشت. حتی پیوستن ایران به کنوانسیون منع شکنجه نیز به در بسته شورای نگهبان خورد و خلاف شرع و قانون اساسی تشخیص داده شد. از این گذشته جنتی هر ماه از قلعه بیرون می آید و بر منبر نماز جمعه خطبه ای می خواند که اثراتش را می توان هفته بعد دید.

 در یکسال اخیر احمد جنتی به چنان صراحتی رسیده  که دیگر ادعای بی طرفی شورای نگهبان را به کناری گذاشته است.

جنتی، آمدن احمدی نژاد را امداد غیبی می داند. در نماز جمعه نهم تیر ماه سال 86 که هنوز فتنه ای در کار نبود، در نماز جمعه از خواب راننده تاکسی روایت کرد که مادرش به خوابش آمده و به راننده گفته بود که به احمدی نژاد رای دهد.

 در آخرین خطبه هایش خطاب به نمایندگان اصولگرای مجلس گفته است که وقت دولت رابرای نظارت نگیرند و دست آخر بارها تاکید کرده که اعدام چاره همه مشکلات است.

 

آمده از مشروطیت 

نهاد شورای نگهبان، آنچنان که کد خدایی سخنگو ی این شورا در کنفراس حقوقی در آلمان شرح داده قدمتی بیش از صد سال دارد. شورای نگهبان تنها میراثی است که از قانون اساسی مشروطیت به جمهوری اسلامی رسید. اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه به کوشش شیخ فضل الله نوری در زندگی و مرگش به جای ماند. اصلی که همواره پنج نفر از علمای هر عصر را بر بالای مجلس می نهاد تا قوانین را به شرع بسنجند.

شیخ فضل الله نوری تا پای دار فریاد می زد که مساوات و برابری و قانون گذاری مجلس را قبول ندارد. استدلال می کرد که چگونه می توان رای من مجتهد را با فلان کاسب بی سواد هم طراز کرد و دلیل از احادیث و روایات می آورد که قانون گذاری بدعتی است که فرنگیان در بلاد اسلام نهاده اند.

 احمد جنتی گویا میراث دار سخت کوش شیخ مشروعه است و درست در جایی نشسته که شیخ فضل الله  برایش ساخته است. جنتی شیخ فضل الله زنده ای است که اتفاقا بر عکس شیخ بر دار رفته که پسرش بر پای دار به شادمانی کف می زد، در تناسخی دوباره، روزه شکر گرفت که “محمد حسین جنتی” عضو سازمان مجا هدین خلق به دست سپاه پا سداران کشته شد. این قربانی دادن در راه انقلاب که اتفاقا از او پدر شهید نیز نساخت، شاید عقده ای است که جنتی را این روزها نیازمند اعدام بیشتر مخالفان کرده است. روح شیخ فضل االله در کالبد “جنتی پیر” نه انتخابات می شناسند و نه مخالفی را زنده می خواهد.