در بساط عیش و نوشی که بناپارت هر شب با اراذل و اوباش مرد و زن راه می انداخت، با نزدیک شدن نیمه شب و گرم شدن سرها از باده نوشی فراوان که زبانها باز می شد و پندارها به کار می افتاد، بارها دیده می شد که حضار خود را آمادۀ کودتا برای بامداد روز بعد اعلام کردند”.(1) کارل مارکس
معنای عام کودتا در فرهنگ سیاسی، تصاحب قدرت به وسیله نیروی نظامی و خارج از ترتیبات قانونی از طریق ساقط کردن دولت غیر نظامی است، کودتا در عین حال دو وجه پارادوکسیکال دارد از یک سو گاهی در فرآیند گذار ممکن است یکی از اجزای نظام سیاسی با اعمال زور به وسیله کودتا و علیه کل نخبگان حاکم در رژیم غیر دموکراتیک مستقر زمینۀ گذار به دموکراسی را فراهم می کند “بدین سان باید بر نقش کودتاهای نظامی در گذار به دموکراسی که اغلب از لحاظ نظری نادیده گرفته شده اند به حکم تجربۀ تاریخی انگشت تاکید گذاشت.”(2) به عنوان نمونه های تاریخی در مورد کودتاهای زمینه ساز گذار به دموکراسی می توان به تجربۀ کشورهایی نظیر برزیل، اکوادور، پاراگوئه و پرتقال اشاره کرد(3) از دیگر سو در بسیاری مواقع نیز کودتا به منظور امحاء دموکراسی یا بر قراری دیکتاتوری نظامی انجام می گیرد، البته گاهی نیز ظهور دیکتاتوری های غیر نظامی اما وابسته به نیروی نظامی هم قابل تصور است؛ در چنین رژیم هایی نظامیان، حاکمیت خود را به طور غیر مستقیم اعمال می کنند، تجربۀ رژیم دیکتاتوری وارگاس که یک رژیم غیر نظامی اما وابسته به نظامیان محسوب می شد نمونه ای از حاکمیت غیر مستقیم نظامیان است که یگانه ویژگی نظامی اش تکیه به نظامیان برای بقای خود است.(4)
در مواردی ممکن است بخشی از رژیم با تکیه به نیروی نظامی یا خود نیروی نظامی به طور مستقل علیه بخشی دیگر از نخبگان حاضر در رژیم دست به کودتا بزنند، چنین کودتاهایی معمولا حاصل بالا گرفتن جنگ قدرت بین جناحهای مختلف رژیم است در چنین مواقعی عموما جناحی که دست بالاتر را دارد و تحت نفوذ یا متکی به نظامیان است علیه جناح دیگر دست به کودتا می زند، این قبیل کودتا ها علی الخصوص در رژیم هایی که شاهد شکاف در حاکمیت(حاکمیت دوگانه) هستند قابل تصورند، در رژیمی که حاکمیت دوگانه است پایۀ غیر دموکراتیک حاکمیت ممکن است با توسل به نیروی نظامی مبادرت به برچیدن سازوکارهای دموکراتیک یا شبه دموکراتیک رژیم کند، در این شرایط می توان از کودتای نهادهای انتصابی علیه نهادهای انتخابی سخن گفت؛ برچیدن بساط دموکراسی نیم بند از طریق استحالۀ صندوق رای یا مقابله علنی و گاه خشونت آمیز با رای مردم صورت می گیرد، به این ترتیب بخش انتصابی رژیم می کوشد با یکدست کردن حاکمیت، کشور را به سوی یک دیکتاتوری نظامی یا یک دیکتاتوری غیر نظامی تحت نفوذ و متکی به نظامیان سوق دهد(5)، این جور کودتاها یکی از انواع کودتا معروف به کودتاهای حکومتی هستند، همانطور که “پل بروکر” می گوید دیکتاتوری های غیر نظامی (شخصی) مارکوس و وارگاس که هر دو تحت حمایت نظامیان بودند، همچنین بیانگر شکل غیر معمولی از کودتا ها موسوم به کودتای حکومتی بودند. این اصطلاح در فرهنگ سیاسی آمریکای لاتین که معنای تحت اللفظی آن کودتا توسط شخص رییس حکومت می باشد، توصیف کنندۀ وضعیتی است که در آن رییس اجرایی کشور به منظور بسط کنترل خود بر نظام سیاسی به شیوه ای فراتر از قانون اساسی دست به کودتا می زند. “کودتای حکومتی” معمولا به معنای ایجاد یک دیکتاتوری شخصی نظامی تحت حمایت نظامیان و یا بسط و گسترش قدرت یک دیکتاتوری نظامی نظامی است.(6)
این نوشته کوتاه را با جملاتی از کتاب هیجدهم برومر کارل مارکس آغاز کردم، او درجایی دیگر از همین کتاب در وصف روحیات بناپارت می گوید:” فکر کودتا همیشه در سر بناپارت بوده. او با همین فکر ثابت وارد فرانسه شده بود. سلطۀ این فکر بر وی به حدی بود که او قادر به نگاه داشتن آن در پیش خود نبود و دائم آن را با دیگران در میان می گذاشت. “ مارکس گزارشهایی از مطبوعات اروپا پیش از کودتای بناپارت نقل می کند که این نوشته را با نقل یکی از همین گزارشها پایان می دهم:
“پاریس پر از شایعه های کودتا است. گفته می شود که پایتخت شامگاه پر از سرباز خواهد شد و بامداد فرمانهای انحلال مجلس از راه خواهد رسید که حکومت نظامی را در استان سن اعلام می کنند…گویا بناپارت به دنبال وزرایی می گردد که این فرمانهای غیر قانونی را اجرا کنند.”
پی نوشت ها
1) مارکس، کارل، هیجدهم برومر لوئی بناپارت، ترجمۀ باقر پرهام، نشر مرکز، چاپ چهارم، 1382
2) بشیریه حسین، گذار به دموکراسی، نشر نگاه معاصر، 1384
3) همانطور که بشیریه می گوید شیوۀ گذار به دموکراسی از طریق کودتا اغلب به دموکراسی های ناپایدار و شکننده می انجامد
4) Shneider ,R.M.(1991) Order and Progress
:A Political History of Brazil (Boulder : Westview ).
5) در مواردی هم قابل تصور است که نهادهای انتخابی از طریق کودتا حکومت را به سود دموکراسی و نهادهای انتخابی یک پایه کنند، این در صورتی است که نیروی نظامی یا لااقل بخش توجهی از نیروی نظامی با بخش انتخابی و جناح اصلاح طلب رژیم همکاری کنند.
6) بروکر، پل، رژیم های غیر دموکراتیک، نظریه ها، سیاست و حکومت، ترجمۀ علیرضا سمیعی اصفهانی، نشر کویر، چاپ دوم 1384