سریال روز♦ تلویزیون

نویسنده

‏تلویزیون در قالب سریال مسائل پس از حمله آمریکا به عراق را نیز زیر ذره بین گذاشته است. هم اکنون نیز ‏چندین پروژه تلویزیونی با همین مضامین در دست تولید و پخش است که سریال در غربت در این رده جای ‏می گیرد. این سریال روزهای چهارشنبه از شبکه یک سیما در حال پخش است. نگاهی داریم به این مجموعه ‏تلویزیونی….‏

darghorbat1.jpg

‎ ‎دریا درغربت‎ ‎

نویسنده: صادق کرمیار. کارگردان: سید رحیم حسینی. تهیه کننده: محمد خزاعی. طراح صحنه و لباس: محمد ‏رضا شجاعی. طراح گریم: سودابه خسروی. موسیقی: محمد مهدی کوررنگی. تدوین: نیما حسن دوست. مدیر ‏فیلمبرداری: فرشاد گل سفیدی. مدیر تدارکات: شهاب شمسایی. صدا بردار: جهانگیر میرشکاری. منشی ‏صحنه: بهشته ناصری.، دستیار کارگردان: محمد حمزه ای. مدیر تولید: مقصود جباری. مجری طرح: ‏غلامرضا صالحی. جلوه های ویژه: مرتضی اکبری. بازیگران: علیرضا اسیوند، جهانگیر الماسی، مارال ‏فرجاد، شیوا بلوریان، الیزابت امینی، مهران رجبی، همایون شمس، آهو آل آقا، مهدی سعیدی، خسرو شاه ‏محمدی . ‏

‎ ‎فرمایشی، سفارشی‎ ‎

انتخاب مضمون جذاب و گیرا همیشه یکی از دغدغه های مهم فیلمسازان و مجموعه سازان تلویزیون بوده و ‏هست، اما اگر کارگردانی با چنین ایده و مضمونی نو و جذاب در متن دراماتیکی روبرو شد این تازه سرآغاز ‏راه است. زیرا کارگردان هم باید از چنان خلاقیت و ابتکاری برخوردار باشد که با جهان بینی خود به متن ‏جان بخشد. و گرنه اثر به بیراهه می رود و مخاطب با محصولی سطحی مواجه می شود. نکته دیگری که در ‏این بین هم برای نویسنده باید حائز اهمیت باشد وهم برای کارگردان، ارتباط صحیح و منطقی فرم و محتوای ‏اثر می باشد اگر متن در بخش محتوایی دچار چند پارگی و تعدد داستان باشد آن وقت فرم و شکل اثر هم دچار ‏این تشتت فکری می شود و این نقطه ضعف کاملا در کار نمود پیدا می کند. اتفاقی که در سریال “دریا در ‏غربت” روی می دهد دقیقا چنین است. ما در بخش مضمونی و داستانی سریال با دو داستان اصلی رودررو ‏هستیم. یکی داستان گم شده دختر آقای صادقی “جهانگیر الماسی” می باشد که دخترش “مارال فرجاد” را ‏هنگامی که کودک بوده از دست داده و او در زمان جنگ اسیر نیروهای عراقی شده و حال درآن کشور ‏زندگی می کند و او با دیدن تصویر او در تلویزیون قصد سفر به عراق و پیدا کردن او را می کند. و دیگری ‏ماجرای ورود نیروهای امنیتی آمریکا در خاک عراق می باشد. هر کدام از این دو موضوع خود می تواند ‏بطور جداگانه دستمایه یک اثر باشد. اما وقتی نویسنده نتوانسته ارتباط منطقی ایی بین دو ایده یاد شده برقرار ‏کند کارگردان هم در پرداخت سریال چندان موفق عمل نکرده است. علاوه براین نکاتی که به آن اشاره شد، ‏عنصر دیگری که در فیلمنامه مخاطب را می آزارد، بیاینه سیاسی نویسنده می باشد، که از موقعیت داستانی ‏سوء استفاده می کند و در بعضی لحظات به نفی علت وجودی نیروهای آمریکایی درعراق می پردازد. در ‏واقع این حس به بیننده منتقل می شود که گویی تمام این چیدمان تنها برای محکوم کردن نیروهای آمریکایی ‏ست، “ که در واقع همینطور است” در بخش پلان بندی و تقطیع سکانس ها، کارگردان از خلاقیت خوبی ‏برخوردار است. او پلان های جذاب و زیبایی از سکانس های کویر و بیابان به تصویر می کشد، اما تنها در ‏بخش فضاهای داخلی کمی از این جذابیت و نوآوری کاسته می شود. ریتم نماها در بیشتر صحنه ها و ‏درگیری ها متناسب با فضاسازی رویدادها درآمده و به مخاطب احساسی خستگی دست نمی دهد.‏

darghorbat2.jpg

‏ در بخش بازیگری کارگردان چیدن درست و انتخابهای خوبی به عمل آورده است. جهانگیر الماسی بدون هیچ ‏اغراقی از عهده نقش خود بر می آید. نکته جالب توجه درمورد الماسی به چشم نیامدن پلک زدن های متعدد او ‏در حین نقش آفرینی ست. در واقع تا حدی بر پلک زدن های بیشمارش تسلط پیدا کرده است. علیرضا اوسیوند ‏نمایشگر یک شخصیت استاک و مستعمل می باشد که هیچ تفاوت چشمگیری با نقش آفرینی های گذشته اش ‏ندارد. اما در نقطه مقابل مارال فرجاد بازی قابل قبول و روانی از خود به نمایش می گذارد. او به خوبی رنج ‏زنان عرب و جنوبی را در میمیک و چهره اش به نمایش می گذارد. در مجموع اگر سریال به سمت فرمایشی ‏و سفارشی ساخته شدن پیش نمی رفت، می توانست اثری در خور و ارزنده در عرصه سریال سازی ‏تلویزیون در چند ساله اخیر باشد. ‏