شیپورچی ها و انتخابات آزاد

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

“انتخابات آزاد نیست”

کی گفته؟ اتفاقا خیلی هم آزاد است، کوری؟ نمی بینی چقدر آزاد است؟

کور هم که باشی، کر که نیستی؟ تا همین لحظه فقط سیصد و نود و هشت نفر از مسئولان نظام که مجموع سنشان به اندازه مجموع سن کل متولدان دهه شصت در خاورمیانه بیشتر می شود هم گفته اند آزاد است. تازه از این ها مهم تر، آقا هم که خودش شخصا فصل الخطاب است، یعنی حرف آخر را باید بزند، بعد همه خفه بشوند، نفر اول آمده حرف زده، خیلی هم جدی، گفته انتخابات آزاد است. حالا یعنی چی آزاد نیست؟ کجایش آزاد نیست؟اصلا شما به چه حقی بعد از حرف آقا هنوز دارید حرف می زنید؟ … این یک. حالا دو، حیف که رافت اسلامی دست و پای ما را بسته نمی توانیم به جرم حرف زدن روی حرف آقا با شمشیر از وسط نصفتان کنیم. سه، خدا از سر این آقای خاتمی هم نگذرد که تخم لق این گفتمان را توی دهن ما شکاند، برای همین هم فعلا مجبوریم با شما وارد مباحثه و گفتمان بشویم.

بر فرض محال نعوذبالله، دور از جان، بلانسبت، اصلا “انتخابات آزاد نیست” اولا به شما چه؟ دوما به فرض که آزاد نباشد بیخود حرفش را می زنید، سوما شما به چه دلیل و منطقی این حرف را می زنید؟ چرا در حق نظام ظلم می کنید؟ اگر دلیل و منطق دارید، خب بیایید با هم بحث کنیم. اگر بعد از بحث زنده ماندید که می بینیم، وگرنه ادعای میت اصلا جایز نیست. اگر هم دلیل و منطق ندارید، که تازه مثل همین سیصد و نود و هشت نفری شدید که می گویند آزاد است، این به آن در. اگر هم دلیل و منطق دارید، ولی نمی توانید بیایید با هم بحث کنیم، که مشکل خودتان است.فرض کنید همین همسرجان خانم محتشمی یعنی آقای تاج زاده دوهزار دلیل دارد که انتخابات آزاد نیست، بیاید بگوید. مگر کسی جلویش را گرفته؟ زندان است، این که دیگر به شورای نگهبان مربوط نیست. یا آقای اردشیرامیرارجمند که رفته در اجلاس پراگ دوهزار کیلومتری محل اجلاس توی پاریس نشسته و 246 دلیل برای آزاد نبودن انتخابات دارد، تشریفش را بیاورد و بگوید. حالا مشکل پرواز و بلیت و ویزا و هواپیما دارد چه ربطی به شورای نگهبان دارد؟ البته به هر حال من همین الان به صورت خیلی علمی و مستدل و منطقی به شما ثابت می کنم انتخابات خیلی هم آزاد است…لازم هم نیست شما بیایید.

استدلال: یعنی ترکیب قانون‌مند قضیه های معلوم، برای رسیدن به قضیه های نامعلوم. خب طبق این روش قضیه های معلوم را پیدا می کنیم.

اول: ثبت نام کاندیدا. به قول آقای جنتی: “ به چه کسی زور گفته‌اند که ثبت‌نام بکن یا ثبت‌نام نکن؟” خب درِ مرکز ثبت‌نام که همیشه باز بوده، هر کسی هم دلش می خواسته همین طوری سرش را می انداخته پایین می آمده تو… یکیش همین مموتی. حالا اگر یک عده ای خودشان دلشان نمی خواهد بیایند ثبت نام کنند، یا دلشان می خواهد بیایند، ولی کلید خانه شان را گم کرده اند، یا به هر دلیلی رفته اند خارج، یا به هر دلیلی رفته اند یک جایی که الان ارتباطی با این بحث ندارد، این چه ربطی به آزادی انتخابات دارد؟ پس نتیجه می گیریم ثبت نام در انتخابات آزاد است.

دو: تایید صلاحیت، باز هم به قول آقای جنتی ( چون اولا خیلی بزرگتر از آن سیصد و نود و هفت نفر بقیه است، حق آب و گل دارد. دوما اگر خیلی معطلش کنیم یک دفعه قاطی می کند، یک حرف هایی می زند که نمی توانیم نقل قول کنیم، سوما هر دو ماه یک بار می آید دلمان برایش تنگ شده، به شما چه مربوط؟)” قانون اساسی شرایط را معین کرده و با این شرایط هر کسی می‌تواند بیاید، و اگر کسی واجد شرایط باشد امکان رد شدن ندارد و اگر هم واجد شرایط قانونی نباشد، توقع نداشته باشد صلاحیتش تأیید شود.“اصلا همه مشکلات ما سر همین توقعات بیجای یک عده ای است که شرایط قانونی را ندارند.خب دندشان نرم، می خواستند داشته باشند. شرایط قانونی که سخت نیست، خیلی ها تا الان داشته اند، مثلا همین آقای بنی صدر… البته این یکی خیلی نداشت. یا محمد علی رجایی البته این یکی هم چهار پنج ماه بیشتر زنده نبود، یا علی خامنه ای، این یکی که خودش همان قانون اساسی است، هیچی. اصلا هاشمی رفسنجانی، استوانه نظام، هم که نه ، خیلی اهل فتنه است، گردنش هم کلفت شده به درد ریاست جمهوری نمی خورد. آهان، محمدخاتمی، خوش تیپ، خوشگل، خوش زبان، البته این یکی هم نمی شود ، این که اصلا خود فتنه است، هیچی، مموتی هم کلا انحراف کرده، با دارودسته و پایه و کشو و مشائی و همه اطرافیانش. به ما چه؟ می خواست نکند. به هر حال سخت نیست، حالا خیلی درگیر مصادیق نشویم بهتر است. بالاخره بحث علمی است. حالا خاتمی نیست، عارف و کواکبیان که هستند، شرط که ندارند هیچ، اصلا قول می دهند در تمام انتخابات یک کلمه حرف نزنند. هاشمی هم نباشد به جایش حسینیان هست، البته بگذارید فعلا مشکلات ناموسی اش را حل کند تا برسد به اصل قضیه.

سه: رای گیری. خدا را شکر این یکی که اصلا نیاز به استدلال ندارد. اگر فقط یک جای کار آزاد باشد، همین جاست. شما همین طوری آزادانه از خانه می آیید بیرون، آزادانه از بین کاندیداها یکی را انتخاب می کنید، آزادانه برگ رایتان را هر جور دوست دارید، با هر خودکاری می نویسید و می اندازید توی صندوق. به قول آقای جنتی: “ چه کسی را به زور وادار کرده‌اند که رأی به کسی بدهد و به کسی رأی ندهد؟”پس، رای گیری هم آزاد است.

چهار: شمارش آرا. این یکی که اصلا و ابدا نیاز به اثبات و دلیل و برهان ندارد. مسئولان شمارش آرا کلا طوری انتخاب می شوند که از هر نظری که فکرش را بکنید، از هفت دولت آزاد هستند. یعنی دلشان خواست می شمارند، دلشان نخواست، نمی شمارند، دلشان خواست یک تعدادی را می شمارند، یک تعدادی را هم همین طوری ول می کنند توی کتابخانه یا پشت دیوار یا زیر میز یا اصلا هرکجا که عشقشان کشید. اگر هم حوصله شان سر رفت می توانند خیلی آزادانه برگه های رای اضافی را پر کنند، خستگی شان هم در می رود (البته با خط خوش، این تنها جایی است که یک کمی محدودیت قائل شده اند متاسفانه)بنابراین شمارش آرا هم که آزاد است.)

پنج: اعلام نتایج: اتفاقا برای اعلام نتایج هم همه آزاد هستند هر نتیجه ای را که دلشان خواست اعلام کنند. اصلا کسی به کسی در این زمینه هیچ کاری ندارد. اصلا شما کاملا آزاد هستید بگویید فلان کاندیدا بیشترین رای را آورده. مثلا در انتخابات قبلی هم احمدی نژاد بیشترین رای را آورد،هم طرفداران موسوی گفتند او بیشترین رای را آورده، آقای کروبی هم آن روز مجتبی واحدی دلش درد می کرد وگرنه او هم می گفت از همه بیشتر رای آورده، محسن رضایی هم که طبیعی بود بیش از همه رای آورده. از اینها گذشته وزارت کشور می خواست اعلام کند آقای خامنه ای بیشترین رای را آورده، ده نفر واسطه شدند تا این نظر را ندهد و هی گفتند که مقام رهبری بالاتر است و بیخودی ضایع بازی درنیاورید. پس به طور کلی هر کسی می تواند هر جور دلش خواست نظرش را بگوید، ولی معصوم که نیستید، شاید اشتباه کنید. شاید دوستتان بگوید یک کاندیدای دیگر بیشترین رای را آورده، خب او هم نظرش را گفته، معصوم که نیست، شاید اشتباه کند. همین طوری هر کسی آزاد است نظرش را بگوید، ولی چون اصولا هیچ کس جز مقام رهبری معصوم نیست، شاید اشتباه کند. البته در مورد عصمت انتخاباتی آقا حتی اگر پاره هم بشود باز هم کسی نمی تواند بگوید اشتباهی شده است. به هر حال عصمت آقا در مورد افزایش جمعیت پاره شده، در بقیه موارد نمی شود شک کرد. برای همین هم که نمی خواهند خدای نکرده اشتباه بشود، نظر مقام رهبری به هر کسی نزدیک تر بود، پس او بیشترین رای را آورده، اشتباه هم نمی کند، نیازی هم به شمارش مجدد آرا و این قرتی بازی ها نیست، از این آزاد تر؟

خب! حالا با ترکیب قانون مند این قضیه های معلوم، اولا ثابت می شود انتخابات آزاد است، دوما که خیلی هم مهم تر است، قضیه نامعلوم انتخابات را هم از همین حالا معلوم می کند. فقط باید ببینید نظر آقا به نظر کدام کاندیدا نزدیک تر است.

از این گذشته، شیوه های مختلف و متنوع دیگراستدلالی هم وجود دارد که از تمام این شیوه ها هم می شود برای اثبات آزادی انتخابات استفاده کرد.

شیوه تمثیل: یعنی سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع دیگر به دلیل مشابهت آن دو به یکدیگر.(تقریبا یک چیزی شبیه همان شیوه ارتباطی میان شقیقه و شمبلیله) مثلا همین انتخابات، به نظر شما مشابه چه چیزهائی است؟)

خب، مشابه مثلا انتصابات، که آزاد است، الان هر کسی هر کسی را که دلش خواست می تواند به یک جایی نصب کند. شما اصلا یک قاتل بالفطره را بردار، نصب کن بالای در سازمان تامین اجتماعی. یا مثلا مشابه انتظامات، که کلا همه جا آزاد است. یعنی هر کسی آزاد نباشد این انتظامات همه جا آزاد است، شما یک عضو سابق حزب بعث عراق مثل سردار نقدی را نصب کن بالای بسیج. یا مثلا اکتشافات، اتفاقا این یکی هم آزاد است، اصلا شما برو توی زیر زمین خانه انرژی هسته ای کشف کن، آزادی، تازه مورد حمایت هم قرار می گیری.یا مثلا مشابه انتشارات، شما اگر می توانی برو هر کتاب و روزنامه و مجله ای را که خواستی منتشر کن، کسی جلویت را نگرفته. اگر می توانی برو بکن. یا مثلا انتظارات،که باز هم آزاد است، شما تا هر وقت دلت خواست منتظر باش. اصلا برو توی سالن انتظار فرودگاه سه سال بشین، اگر اصلا کسی گفت اینجا چه کار داری؟ اما اگر منتظر آقا باشی خیلی بهتر است، اصلا شاید همین جمعه بیاید.یا مثلا همین اجتماعات، خب آزاد است. الان شما توی مترو، توی اتوبوس، توی اداره، توی خیابان هر جایی که فکرش را بکنی به صورت کاملا آزادانه در یک جمعی هستی. یا مثلا…….. خلاصه خیلی از مشابهات آزاد داریم پس بنابراین می توانیم حکم آزادی این موضوعات را به دلیل مشابهتشان به هم، به انتخابات هم تسری بدهیم، پس انتخابات هم آزاد است.

شیوه استقراء: این شیوه خیلی شیوه باکلاس و عرفانی و محکمی است که در آن ذهن از جزء به کل سیر می‌کند و با مشاهده چند مورد جزئی، یک حکم کلی می‌دهد. (البته این شیوه به دلیل سیر از جزء به کل مخصوص عالمان و عارفان است که امکانات سیر و سلوک دارند، از دسترس اطفال دور نگه دارید، لطفا) بنا بر این روش مثلا در چند مورد آب را حرارت می‌دهیم و می‌بینیم که در صد درجه سانتیگراد می‌جوشد و از این نتیجه می‌گیریم که هر آبی در صد درجه سانتیگراد می‌جوشد. البته استثنائاتی هم هست، مثلا ممکن است آب در قابلمه کوچک زاده در مجلس در 25 درجه به جوش بیاید یا در لیوان آقای حسینیان، قبل یا بعد از قتل یا قبل یا بعد از بی ناموسی آب در ده درجه بجوشد، ولی قاعدتا آب در صد درجه سانتیگراد می جوشد. در مورد انتخابات هم همین طور است.مثلا در چند مورد کسانی می گفتند فلان انتخابات آزاد نیست مثل آقای شریعتی( البته نه جاده قدیم سابق، همین سعید خودمان) آن روز که وزنش 70 کیلو بود و دندانش مثل جورج کلونی برق می زد، می گفت انتخابات تقلب شد، بعد که رژیم گرفت و دندانش هم خورد به یکی از ستونهای انقلاب، فهمید انتخابات آزاد بوده. یا مثلا همین آقای ابطحی خودمان، وزنش رفته بود بالا، بالاخره اینقدر گفت تقلب شد و رای ما رو پس بده که یک دفعه دیدیم هیکلش شده براد پیت و معلوم شد که اصلا انتخابات از اول آزاد بوده، منتهی چون هنوز رژیم نگرفته بود متوجه قضیه نشده بود، بعد که سرش خورد به دیوار حقیقت مثل برق از چشمش بیرون زد. پس گاهی می بینیم که بعد از چند روز آمده اند گفته اند، غلط کردیم، اتفاقا خیلی هم آزاد بود و از این نتیجه می گیریم که هر انتخاباتی آزاد است. اتفاقا آقا هم در استدلالشان از همین شیوه استفاده کرده اند. پرسیده اند: ما در طول این سی سال، 32 انتخابات برگزار کردیم، کدامش آزاد نبود؟ الان هر کسی جواب آقا را بدهد، بعد از چند روز به این نتیجه می رسد که تمام این انتخابات ها آزاد بودند و خودش به صورت کاملا خودجوش در دمای صد درجه سانتیگراد اعلام می کند انتخابات آزاد است. بعد هم به مرور در منویات مقام رهبری ذوب می شود.

شیوه قیاس: در این شیوه ذهن از قضیه‌های کلّی به نتیجه‌های جزئی می‌رسد و به عبارت مختصرتر از کلّ به جز می‌آید و خیلی هم باحال است. مثلا سقراط انسان است. هر انسان فانی است. پس سقراط فانی است. در شیوه قیاسی از حداقل دو قضیهٔ درست، ضرورتا و بدون هیچ تردیدی قضیهٔ درست دیگری به نام نتیجه به دست می‌آید.بنابر این، انتخابات بازی است،که درست است. بازی آزاد است، که این یکی هم درست است. پس ضرورتا و بدون هیچ تردیدی انتخابات آزاد است. یا مثلا جنتی زنده است، جنتی رئیس شورای نگهبان است، پس اگر کسی بگوید انتخابات آزاد نیست می زنیم توی دهنش در اثر مننژیت برود زیر ماشین. به همین سادگی

امیدوارم همه شما با استفاده از این شیوه های استدلالی مستدل و منطقی به راه راست هدایت شده باشید و به این درک عمیق و بصیرت وسیع رسیده باشید که : انتخابات آزاد است.

البته یک نکته را فراموش نکنید، اینکه انتخابات آزاد است یا نیست اصلا مهم نیست، صد سال سیاه می خواهد آزاد باشد یا نباشد، مهم این است که “ کسی حق ندارد انتخابات آزاد را توی شیپور بکند.” نکنید شما هم، درش بیار. گیر می کند بعد دردسر می شود.