گردهمایی سوته دلان‏

میر حمید سالک
میر حمید سالک

درست در روزی که احمدی نژاد خود را برای ارائه گزارش اقتصادی به مردم آماده می کرد، رقیبان او به بهانۀ سی سال ‏قانون گذاری، در مجلس گرد هم آمدند تا یک پارچگی خود را به رخ رئیس جمهور بکشند. مجلسی از استخوان خرد کرده ‏های این نظام که امروز خود را در نبردی نابرابر با نفر اول قوۀ مجریه و عقبۀ پنهان و پیدای او می بینند. جمیع روزنامه ‏های اصلاخ طلب به استقبال آن رفتند و روزنامۀ خورشید، نشریه دولت ساختۀ تأمین اجتماعی، این گردهمایی مهم را، که ‏در نوع خود بعد از فوت آقای خمینی سابقه نداشته است، به بوتۀ فراموشی سپرد. سایر روزنانه های حامی رئیس جمهور هم ‏به سردی از آن یاد کردند و تنها روزنامۀ بذرپاش بود که بخشی از سخنان رفسنجانی در ارتباط با “سپردن انقلاب به امام ‏زمان” را عمده دید و به درشتی آن را در صفحۀ اول خود نشاند.‏

از زمان روی کار آمدن دولت نهم و از پرده برون افتادن عملکردهای مشعشع! این دولت، روز به روز از تعداد دوستان این ‏دولت مستعجل کاسته شد و بر تعداد مخالفین آن افزوده گردید. اولین صف بندی ها در درون مجلس شکل گرفت. آهسته ‏آهسته این دو دستگی در داخل دولت قابل مشاهده گردید. به تدریج با گذر زمان و هویدائی بیش از پیش رفتارهای نسنجیده و ‏شتاب زده هیئت دولت، اختلاف در چبهۀ راست تشدید شد. آن قدر این اختلافات بالا گرفته است که شایعۀ انشعاب در میان ‏اعضای حزب ایثارگران هم قوت گرفته است.‏

دو واقعۀ تقریبا هم زمان روایتگر داستان تازه ای در مناسبات سیاسی ایران است. یکی از این اتفاق ها مصاحبۀ علی یونسی ‏بود که با ایجاد وجه تشابه بین خاتمی و ناطق نوری سعی کرد، نه تنها آن دو، بلکه تمامی مخالفین دولت نهم را به نزدیکی ‏بیشتر ترغیب کند. مصاحبه ای که نیش های فراوانی برای رئیس جمهور با خود به همراه داشت. همان کنایه هایی که ‏بلافاصله رامین، مشاور رئیس جمهور و واضع تئوری هولوکاست، را به واکنش واداشت تا یونسی را متهم کند که آب به ‏آسیاب اسرائیلی ها ریخته و می ریزد. اتفاق دوم همین همایش مجلس بود که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد. نشستی که ‏تقریبا تمامی افراد ریشه دار و صاحب مقام این انقلاب در آن حضور داشتند. این تنها رئیس دولت بود که در این جلسه ‏حضور نداشت. به نظر می رسد این دو واقعه تقریبا هم زمان حکایت از اتفاقی جدی در عرصۀ سیاسی کشور دارد. این ‏داستان چیزی نیست جز احساس خطر از وخامت اوضاع کشور که بخش عمدۀ دلائل آن را می توان در بی تدبیری های ‏دولت جستجو کرد. بنابر این باید هر چه زودتر، قبل از آن که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان، فکری بکنند. ‏

سخنان هاشمی به عنوان پرسابقه ترین رئیس مجلس شورای اسلامی دو نقطۀ کلیدی با خود به همراه داشت. وی در بخشی ‏از سخنان خود یه حساسیت اوصاع اشاره کرده، آمریکای “زخم خورده” را “ دشمن درجه اول” ایران قلمداد می کند. به ‏همین دلیل از حاضرین می خواهد” پشت سر رهبر بزرگوار انقلاب با وحدت و همدلی” به راهی ادامه دهند تا “از این ‏فضایی که برای ما ساخته اند به خوبی عبور کنیم”. اما نکتۀ دیگری که در سخنان بقیه سخنرانان نیز تکرار شد مسئلۀ آرای ‏مردم است که نباید بی اعتبار شود. او راه “دلسرد شدن” مردم را چنین نشان می دهد: “اگر مردم احساس کنند رأی شان بر ‏سرنوشت شان بی اثر است، اگر مردم احساس کنند که متولیانی پیدا می شوند که رأی آنها را هر طور که می خواهند برای ‏مردم بخوانند”.(اعتماد 13/9/87) این کلام به نحوی دیگر از سوی کروبی شنیده شد: “اگر می خواهیم مجلسی نیرومند باشد ‏ضمن آنکه باید قانون را اجراکنیم باید به مردم و افراد اطمینان بدهیم والا اگر مردم ترس و وحشت داشته باشند و از هیأت ‏های نظارت و اجرا بترسند و از نیروهای بسیج خوف داشته باشند، قظعا آن نماینده نمی تواند وقتی به مجلس آمد از حقوق ‏ما دفاع کند”.(اعتماد 13/9/87) ناطق نوری از ضرورت وجود دموکراسی یاد کرد و حدادعادل هم صلاح را درآن دید که ‏احزاب واقعی “دولت ساز” نه “دولت ساخته”بتوانند روش های دموکراتیک را در کشور جاری کنند.‏

در واقع امر عبور از شرایط دشواری که میهن ما را به مخاطره انداخته در حد توانایی های دولت نهم نیست. اگر باور نمی ‏کنید گفتگوی شبانه مورخ 12/9/87 احمدی نژاد با رسانۀ ملی را یک بار مرور کنید. این مصاحبه به روشنی یک بار دیگر ‏مؤید این نکته قدیمی است که این امام زاده اگر کور نکند قطعا معجزه نخواهد کرد. بنا براین مسئولینی چون رفسنجانی و ‏ناطق نوری که از نزدیک دستی بر آتش دارند و یا کهنه کارانی مثل خاتمی و کروبی که به واسطه سال ها حضور در ‏حاکمیت نقاط ضعف را به خوبی می شناسند، باید گرد هم بیایند تا مانع از به هم ریختگی بیش از این باشند. این گرد هم ‏آمدن باید یک نتیجۀ قطعی با خود به همراه داشته باشد. این دستآورد می تواند دور شدن احمدی نژاد و دوستانش از اطراف ‏میدان پاستور باشد. کسانی که در میدان بهارستان جمع شده بودند به خوبی می دانستند که راه دشواری در پیش دارند. چرا ‏که تنها راه مورد نظر آنها از میان صندوق های رأی می گذرد. صندوق هایی که در هر یک از انواع انتخابات گذشته با اما ‏و اگرهای بی شمار همراه بوده است. بنا براین به نظر می رسد مدعوین بهارستان تلاش دارند، هم چنان که رفسنجانی اشاره ‏کرد، با اعلام وفاداری به مناسبات حاکم بر کشور، زمینه ای فراهم کنند تا از طریق کمترین دستکاری در آرای مردم سیل ‏بنیان افکنی را که به راه افتاده است، سد کنند.‏

فرصت ها برای زخم خوردگان این سه سال و اندی، یکی پس از دیگری سپری می شود. تا انتخابات ریاست جمهوری ‏فاصله ای نمانده است. اگر امروز چاره ای نشود فردا خیلی دیر است. در این جنگ قدرت فراستی که از سوی لاریجانی و ‏یارانش به کار رفت، می تواند ضربه ای جدی برای احمدی نژاد به حساب آید. همان لاریجانی که احمدی نژاد حاضر شد او ‏را در قبای ریاست مجلس ببیند به این امید که در ردای ریاست جمهوری در نیاید. امروز همان رقیب دیرین بر هُمای ‏آرزوهای خود نشسته تا شاید بتواند بخشی از خسران های گذشته را جبران کند. این آرزوی تمامی این سوته دلان است. ‏راستی کسی می تواند بگوید چرا با آنکه رئیس قوه قضائیه و رئیس دفتر آقای خامنه ای در این اجلاس بودند خبری از ‏رئیس جمهور نبود؟ اگر این نکته را توانست توضیح دهد موجب امتنان است اگر عدم ارائه طرح تحول اقتصادی و حضور ‏مجری آن، در جلسه چهارشنبه مجلس، را هم توجیه کند. ‏

بیا سوته دلان گرد هم آییم