تصاویری از نصرت کریمی و ایرن
در کنارِ هم؛ فیلمِ حکیم باشی- فیلم گرچه موفق نیست اما روایت، همان روایتِ آشنای آدمهای گیر کرده در سنت است.
نمایی دیگر از همان فیلم؛ حکیمباشی
ایرن خانم بر صحنهی تئاتر؛ جوان و زیب
برشورِ یک نمایش؛ وقتی که هنوز ایرن با نامِ “بانو عاصمی” شناخته میشد
تختِ خواب سه نفره؛در نقد جامعهی ضد زن
محلل؛ فیلمی که خیلی زود، در میان هیاهوی سنتزدهها، از پرده پائین کشیده شد.
در موسرخه؛ فیلم امتیازی ویژهای ندارد. جز حضورِ ایرن در یک نقش متفاوت و تابوشکن.
سالها گذشته؛ نصرت خان اجازهی حضور در صحنه را ندارد اما خلوتاش از هنر پُر است.
در کنارِ علی دهباشی؛ و البته صورتکهایی که این همه سال با دستِ خالی ساخته.
در “اکبر دیلماج”. ایرن خانم ممنوع است اما فیلمهایی که بازی کرده هنوز دیده میشوند. حتا معمولیترین فیلمها.
در فیلمِ جنجالی خسرو هریتاش- “برهنه تا ظهر با سرعت”. از فیلم هیچ نسخهای موجود نیست.
نصرت خانِ همیشه جوان تمام نشدنیست. زندهگیاش را هیچ حکم توقیفی، نمیتواند متوقف کند.
ایرن خانم دیگر در این دنیا نیست. اما نقش او و نصرت خان، در تاریخِ سرزمینی که میخواست “این نباشد!” تا ابد خواهد ماند.