تا چندی پیش استفاده از اصطلاح “سلاح نفت” برابر با قطع جریان نفت توسط تولیدکنندگان عرب برای منصرف کردن آمریکا از حمایت اسرائیل بود. یک مثال از این نوع، تحریم صادرات نفت اعضای عرب اوپک به آمریکا، طی جنگ اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳ بود که منجر به یک رکود جهانی شد.
پس از آن حادثه، آمریکا اقداماتی انجام داد تا سلاح نفت را خنثی و از استفاده دوباره از آن جلوگیری کند. حالا واشنگتن کشوری کلیدی است که خود از همان سلاح استفاده میکند. از تحریم و ابزار دیگر برای کاهش صادرات کشورهای صادرکننده متخاصم بهره میگیرد. دولت اوباما حتی با ریسک کاهش منابع انرژی جهانی این مسیر را پی گرفته است.
وقتی اولین بار از این سلاح استفاده شد هدف آن اختلال در وابستگی سنگین جهان صنعتی به نفت خاورمیانه بود. اما به مرور زمان، کشورهای تولیدکننده برای تامین مالی دولت و شهروندانشان بیشتر به درآمد نفت وابسته شدند. واشنگتن از این موضوع استفاده میکند و دسترسی آنها به بازار نفت را قطع میکند.
شدیدترین این مورد در تاریخ ۲۳ سپتامبر رخ داد و جنگندههای آمریکا پالایشگاهها و تجهیزات نفتی دیگر را در مناطقی از سوریه که در کنترل داعش بود بمباران کردند. داعش تولیدکننده بزرگ نفتی نیست اما کنترل میادین و پالایشگاههای نفتی را در دست گرفته که زمانی توسط رژیم بشار اسد در شرق سوریه اداره میشد. درآمد روزانه این میادین یک تا دو میلیون دلار برآورد شده است که توسط داعش مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. این موجب شده تا آنها بتواند هزینههای خود را پرداخت و از آن برای جلب هزاران مبارز خارجی استفاده کنند.
دلالان بازار سیاه در ایران، عراق، سوریه و ترکیه در این تلاش به داعش کمک کردهاند و نفت را با تخفیف خریده و در بازارهای جهانی فروختهاند. جالب است که این شبکه صادراتی در دهه ۱۹۹۰ توسط صدام برای دور زدن تحریمها شکل گرفت.
داعش سابقه این را دارد که در صورت نیاز، نفت را به نیروهای جبهه مقابل نیز بفروشد، از جمله رژیم بشار اسد. برای جلوگیری از این روند آمریکا میادین نفتی و تجهیزات مربوطه را بمباران کرده است.
دولت اوباما از این سلاح علیه دو تولیدکننده بزرگ یعنی ایران و روسیه نیز استفاده کرده است. این اقدامات تاثیر بسیار بیشتری بر بازار جهانی دارد.
واشنگتن در مورد ایران تلاش کرده تا به میزان زیادی توانایی این کشور برای تامین مالی برنامه هستهای کاهش یابد و به این منظور از فروش نفت و وارادات تجهیزات حفاری غربی جلوگیری کرده است. با تحریم های آمریکا، هر کشوری که در صنعت نفت ایران سرمایهگذاری کند از دسترسی به بازار مالی آمریکا منع و با جریمههای دیگری نیز مواجه میشود. بعلاوه، آمریکا فشار زیادی بر کشورهای واردکننده بزرگ نفت نظیر چین، هند، کرهجنوبی و قدرتهای اروپایی آورده و از آنها میخواهد خرید خود از ایران را کاهش دهند.
اما فشار بر ایران باعث کاهش منابع نفتی جهان هم شده است. درآمد ایران از ۱۱۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۲-۲۰۱۱ به ۵۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴-۲۰۱۳ رسید.
در زمانهای گذشته کاهش روزانه یک میلیون بشکه میتوانست موجب رکود جهانی شود. اما امروزه با شیوههای نوین استخراج نفت در آمریکای شمالی و کشف میادین جدید خارج از حوزه کشورهای اوپک، این تاثیر کاهش یافته است. نتیجه برای دولت اوباما روشن است. نه تنها وابستگی آمریکا به نفت تولید خارج از کشور به میزان قابل توجهی کاهش مییابد، بلکه کشورهای واردکننده مثل هند، ژاپن، چین و کرهجنوبی باید بتوانند در صورت ادامه کاهش تولید ایران، نیازهای خود را مرتفع کنند.
افزایش تولید نفت آمریکا و استقلال این کشور از منابع نفت خارجی، دست آمریکا برای مقابله با ایران را تقویت کرده است.
با توجه به عدم موفقیت واشنگتن در استفاده از نیروی نظامی در سالهای اخیر، این سئوال باقی میماند که آیا سلاح نفت میتواند در درازمدت منافع استراتژیک آمریکا را پیش ببرد یا خیر. برای مثال ایرانیها به میز مذاکره آمدند، اما به نظر میرسد نتیجه دلخواه در مورد مذاکرات هستهای هنوز مشخص نیست. داعش در میدان نبرد هنوز به موفقیت هایی دست مییابد و به نظر نمیرسد مسکو تمایلی به پایان دخالت در امور اوکراین را داشته باشد. با این وجود، در غیاب گزینههای معتبر دیگر، اوباما و مقامات کلیدی دولت او مصمم هستند همچنان از سلاح نفت استفاده کنند.
منبع: نیشن - 9 اکتبر