صدور انقلاب، صدور پروستات

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

کم کم موضوع پروستات دارد به یک اتفاق بین المللی در تعیین روابط جمهوری اسلامی با کل مسلمین جهان تبدیل می‌شود. به نظرم این بیضه اسلام که سالها می‌گفتند در خطر است و ما همه‌اش فکر می‌کردیم که منظور تخم مرغ اسلام است که گذاشته‌اند توی زنبیل امت اسلامی و کفار و منافقین قصد دارند این تخم مرغ را بشکنند، همان بیضه مقدس رهبری بوده که حالا دشمن باعث ایجاد پروستات در آن شده. محمدرضا تویسرکانی نماینده بیضه اسلام در سازمان بسیج گفته که “عمل جراحی رهبری باعث تقویت امت اسلامی شد.” اصلا بعید نیست. فعلا که عقل و خرد و تصمیم رهبری که در تقویت امت اسلامی تاثیر ندارد، لابد همین پروستات تاثیر دارد که کل جهان اسلام در گرو آن است. واقعا که این عضو شریف و وردست ناموس شخص مذکور چقدر اهمیت دارد و ما تا به حال چقدر غافل بودیم.

 

دولت بی صلاحیت

انگار قانونش این است که همیشه سهمیه احمق‌ها در حکومت در یک استاندارد ثابت حفظ شود. اگر دولت به اندازه کافی احمق باشد که مشکلی نیست، قدرتش حفظ می‌شود، وگرنه به محض اینکه چهار تا آدم نسبتا عاقل وارد دولت شود، بخشی از اختیارات دولت بطور اتوماتیک به سایر قوا منتقل می‌شود. البته منظورم از سایر قوا، آن سه قوه‌ای نیست که براساس قانون اساسی وجود دارند، بلکه آن منبع نیرویی است که این قوا را شارژ می‌کنند و خودشان چند قوه مستقل محسوب می‌شوند.

ما الآن یک قوه مجریه داریم که زمان احمدی نژاد ۹۰ درصد اختیارات قانونی‌اش را داشت و سی درصد هم اختیارات غیرقانونی را همینجوری به دست آورده بود، و الآن پنجاه درصد اختیارات قانونی‌اش را هم ندارد. یک قوه مقننه داریم که کارش کنترل کردن قوه مجریه است و وظایف قانونی‌اش را شورای نگهبان و رهبری انجام می‌دهند. یک قوه قضائیه هم داریم که کارش جلوگیری از اجرای عدالت و کنترل قوه مجریه است. یک قوه هم به اسم سپاه داریم که کارش تعیین سیاست خارجی، اداره کارخانه‌ها، تولید اقتصادی برای بیت و عمه رهبری، کنترل امنیت کشور به جای دولت، تعیین سیاست‌های اساسی، خودشیرینی برای رهبری، تفکیک خواهران از برادران در هر جایی و هر مکانی و کارهای دیگری است که هر روز به فکر فرماندهان این قوه چهارم می‌رسد.

یک قوه هم به اسم قوه رهبری داریم که کارش اداره کشور، صدور دستور، تعیین سیاست برای همه جهان اسلام، رسیدگی به شعر و ادبیات، توسعه پروستات در سطح جهانی، مجازات مجرمین و قانونگذاری است. یک قوه ششم هم داریم که همان شورای نگهبان و ائمه جمعه کشور است که کارشان اجرای سیاست‌های رهبری در مورد سه قوه دیگر است و فقط به رهبر کشور جواب پس می‌دهند.

همین می‌شود که سه روز قبل آقای محسنی اژه‌ای از قوه قضائیه از بالای سر دولت برای وزارت مخابرات بخشنامه صادر می‌کند و مهلت یک ماهه می‌دهد که وایبر و واتس آپ فیلتر شود، البته وزیر مخابرات دیروز گفته که جلوی وقوع جرم در واتس آپ و وایبر و تانگو را می‌گیرد، ولی لازم نکرده که به جای کنترل جرایم کل وایبر و واتس آپ تعطیل شود.

همین می‌شود که دیروز سردار جزایری وزیر خارجه واقعی کشور و رئیس واقعی کمیسیون سیاست خارجی مجلس به رئیس جمهور و وزیر خارجه اوامر ابلاغ کرده که “صلاحیت تیم مذاکره ایران فقط در حوزه هسته‌ای است.” بگو اولا اگر باید این موضوع را قانونا مجلس تعیین کند، به فرض که غیرقانونی هم کسی بخواهد عمل کند، قاعدتا مسئول امور غیرقانونی کشور رهبر حکومت است. از این دو تا گذشته وقتی رهبر کشور ده ثانیه قبل از سفر ظریف و روحانی به آنها هفتصد میلیون تا دستور می‌دهد، تو را سننه که به جای مجلس و دولت فکر کنی و دستور صادر کنی؟

البته شنیده شد که در مذاکرات هسته‌ای جان کری و جواد ظریف درباره داعش هم گفتگو کردند. راست و دروغش گردن دویست تا راوی، ولی باشد یا نباشد چه ربطی به سپاه دارد؟ بگو اگر بلدی اسلحه سازی خودت را درست کن که مجبور نشوی از فوتوشاپ برای پرتاب موشک استفاده کنی. حالا اینکه هر روز ائمه جمله، نمایندگان مجلس، اعضای شورای نگهبان، مراجع تقلید و غیره برای هیات مذاکرات سیاست تعیین می‌کند و قانون برای کنترل موالید و فیلترینگ رسانه‌ها و جداسازی زنان و مردان تعیین می‌کند بماند که بماند که بماند.

 

تاکسیرانی زنان هم ممنوع

یک وقت یکی می‌گوید زن نباید تبدیل به عروسک بازار کار شود و از زنان نباید استفاده ابزاری شود. این نظر البته نظر چپ‌های کلاسیک بوده و حتی اگر غلط هم باشد قابل تامل است. بالاخره براساس یک بررسی‌هایی چنین نظری صادر شده و همین طوری نمی‌شود آن را انداخت توی توالت و سیفون روی آن کشید. یعنی زن نباید وسیله تبلیغات شود. چشم. روش فکر می‌کنیم. حالا این زن برای اینکه وسیله تبلیغات نشود، باید مدیر باشد، تولید کننده باشد، نظریه پرداز باشد، نویسنده باشد، خلاق باشد، هنرمند تاثیرگذار باشد، از این یکی هم داریم، یکی مثل خانم بنی اعتماد که اگر مهم ترین کارگردان امروز سینمای کشور نباشد، حتما یکی از پنج کارگردان مهم سینمای ایران است. این یکی را هم که نمی‌گذارند کار کند.

اصلا هر چه شما بگوئید، زن برود توی خانه و فقط کارش بچه داری و شوهر داری باشد، تا بخواهی این کار را بکنی، بلافاصله امت اسلامی و رهبران سیاسی کشور سروصدای‌شان در می‌آید که زنان باید در صحنه باشد و اگر زنان در نماز جمعه و راهپیمایی روز قدس نباشند و مشاغلی نظیر آموزش و پرورش و پزشکی و پلیس زن حضور نداشته باشند، کل کشور با خطر بی ناموسی رو به رو می‌شود، دلیلش هم همین که آقایان نمی‌توانند قبول کنند که زنشان پیش پزشک مرد برود و قبول نمی‌کنند خواهرشان توسط پلیس مرد کنترل شود و دخترشان معلم مرد داشته باشد. پس زن باید تحصیل کند.

بعد که زن بخاطر نیاز این حکومت و کشور تحصیل می‌خواهد بکند، هزار تا مشکل برایش ایجاد می‌شود. حالا اصلا اینها را بی خیال، زن می‌خواهد کارمند همین اداره‌ای باشد که یک مشت حزب اللهی رئیس آن هستند. نه آقا! نمی‌شود. این زنها روسای خودشان را تحریک می‌کنند. یعنی چه؟ اگر روسا بیمارند، به زنی که منشی یا مدیر دفتر است چه ربطی دارد؟ اگر آقای دیپلمات انگشتی توی برزیل زیرآبی می‌رود و اثر انگشت در خواهران برزیلی جا می‌گذارد، چه تقصیری به گردن زنان برزیل است؟ این آدم اگر با برادر کوچکش هم برود گردش خطرناک است. چه ربطی به بقیه دارد؟

اصلا زنان فقط کار می‌کنند. می‌شوند کارکن قهوه خانه و کافی شاپ. یک دفعه بیمارانی که از گزینش یواشکی و با دادن رشوه رد شده و به شغلی رسیده اند بیماریشان عود می کند که نه خیر زن ها حتی اگر صاحب کافه هم هستند نباید بروند آن جا باید کارسون های مرد یکی یکی برای گزارش بروند منزل لابد.اما همین ها در حرف، می‌شوند نلسون ماندلا و کلارا زتکین و مهاتما گاندی و می‌گویند چنین شغلی در “‌شان” زنان نیست. بگو اصلا تو زنان را آدم حساب می‌کنی که برایشان‌ “شان” قائل باشی؟

یا مثلا همین دیروز که رئیس تاکسیرانی با کار زنان در خطوط و فضای پایانه‌ها مخالف کرده. برای چی؟ این زن که کار سخت می‌کند، در معرض عمومی هم کار می‌کند، کار سنگین هم می‌کند، تنها خطری که کار او ممکن است داشته باشد، این است که چهار تا مرد مریض برایش مشکل ایجاد کنند. خوب، اگر چهار تا مرد مریض برای چنین زنی مشکل ایجاد می‌کنند، مشکل زن چیست؟

مثل دولت کره جنوبی در اینچون که مرد مزاحم ایرانی همراه گروه ورزشکاران را که به زنی تعرض کرده دستگیر کن و چنان بلایی سرش بیاور که مثل وحوش بدون کنترل فلان خودش هر غلطی نکند، تا دیگر هیچ مردی جرات نکند به زنان تعرض کند. برای چی زنان را آزار می‌دهی؟

 

مشکلات پرچم شیرو خورشید

البته که پرچم رسمی ایران همین پرچم خرچنگ قورباغه فعلی کشور است. مدل لباس هم نیست که خوشمان نیامد عوضش کنیم. سرود ملی فعلی ایران هم همین سرود فعلی کشور است که در هر مجمع جهانی چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، نواخته می‌شود. البته سرود “ای ایران” خیلی نوستالژیک و به یادماندنی و زیباست، ولی سرود ملی ایران نیست. هر وقت قانونا این پرچم و آن سرود تغییر کرد، ما هم پرچم و سرود ملی جدید را می‌پذیریم.

با همین حال هیچ اشکالی ندارد که ما پرچم شیروخورشید را به عنوان زیباترین نماد تصویری ایرانی در تاریخ کشور دست بگیریم. این پرچم به قول خانم نجم آبادی همه نشانه‌های تاریخ ایران را یکجا جمع کرده، از نشانه‌های ایران کهن و زرتشتی کشور، از نشانه‌های حضور شیعه در ایران، از نشانه‌های ترکی و یهودی که بخشی از فرهنگ ایران بودند و هستند. این پرچم یک تعلق خاطر برای ایرانی بودن ماست. هیچ ربطی هم به سلطنت و شکل حکومت در ایران ندارد. نه مخالف دین و نماد سکولاریسم است، چون خودش تاکید بر هویت شیعی ایرانی دارد، نه نشان سلطنت است که کسی بخواهد آن را مصادره به نامطلوب ایدئولوژی‌اش کند. صاحب این پرچم نه مجاهدین خلق تروریست هستند که نشانه‌شان همان اسلحه و قرآن است که چندان فرقی با داعش ندارد، نه پرچم سلطنت است.

خیلی خوب بود و خوب است که بسیاری از زنان و مردان ایرانی در مسابقات ورزشی رنگ پرچم ایران روی لباس و صورت‌شان نقش زدند و شکلی زیبا از هویت ایرانی را نشان دادند، یا پرچم شیروخورشید را دست‌شان گرفتند که هویت ایرانی دارد.

 

افغان‌ها در ایران

خبرش پخش شد که تعداد زیادی از مردم افغان که در ایران کار می‌کنند و با زنان ایرانی ازدواج کردند، به دلیل نبودن قانون و عدم حمایت قانون از این ازدواج‌ها، فرزندان‌شان حتی شناسنامه هم ندارند و طبعا حق تحصیل و هزار کار دیگر را ندارند. این بیرحمانه است که ما از مردم کشور همسایه که در کشور ما کار می‌کنند، حمایت نمی‌کنیم و از کارشان استفاده می‌کنیم ولی حتی به بچه‌های‌شان هم اجازه تحصیل نمی‌دهیم، اجازه تحصیل که توی سرمان بخورد، حتی شناسنامه هم به آنان نمی‌دهیم و اصلا نمی‌فهمیم وقتی یک افغان به ایران آمده و بیست سال است که در ایران زندگی می‌کند و کار می‌کند، می‌تواند ایرانی باشد. در همین حال خودمان سه و نیم میلیون ایرانی را به جهان صادر کردیم که انتظار داریم آنها حق زندگی قانونی و ازدواج و حقوق قانونی داشته باشند وتحصیل کنند.

هم دولت بی رحمانه و بی ملاحظه برخورد می‌کند و هم مردم ما که وقتی به کشوری مهاجرت می‌کنند انتظار دارند همه حقوق را داشته باشند و اگر حقی از آنان ضایع شود فورا به کشور مهاجر پذیر مارک ضدخارجی می‌زنند، هم خودمان در کشور خودمان ضدخارجی هستیم و برادران افغان را نمی‌پذیریم و اگر حکومت از آنها حمایت کند، از رفتار غیرقانونی حکومت حمایت می‌کنیم.