فریدون خاوند، اقتصاددان و تحلیل گر مسائل اقتصادی در مصاحبه با روز میگوید، بحرانی که این روزها دامنگیر اقتصاد ایران شده میتواند زمینه را برای سودجویی و اختلاسهایی بزرگتر از “اختلاس ۳۰۰ میلیارد تومانی” فراهم کند. این استاد اقتصاد در مورد تاثیرات تحریمها میگوید: “مردم در حال حاضر گرفتار شدهاند. اینکه آنها برای تامین و تضمین داراییهای خود حاضرند به روپیه پاکستان پناه ببرند، خود نشان میدهد که تا چه اندازه در وضعیت دشواری به سر میبریم. بسیاری از کارخانهها در حال تعطیلی هستند، بسیاری دیگر تولیدات خود را به کشورهای دیگر منتقل کرده اند و در چنین شرایطی بیکاری تشدید شده است.”
تشدید تحریمها، نوسان شدید بازار ارز و سکه، هجوم مردم به مراکز مالی برای تبدیل نقدینگی به ارز و بیاعتمادی به اقتصاد ملی، بعد از چند روز نگرانی عمومی، دیروز بالاخره صدای چند نماینده مجلس را در آورد. احمد توکلی و الیاس نادران، دو تن از نمایندگان اصولگرای مجلس روز چهارشنبه، ۱۴ دی ماه، در نامهای خطاب به علی لاریجانی، رئیس مجلس ضمن ابراز نگرانی از وضعیت بازار ارز در روزهای اخیر، خواستار تشکیل جلسه فوق العاده مجلس، به منظور “نجات اقتصاد ملی” شدند.
نامه این دو نماینده اصولگرا، تحریم بانک مرکزی، علل به وجود آمدن بحران اقتصادی در ایران و تاثیرات مستقیم آن بر وضعیت مردم، موضوعاتی است که فریدون خاوند، اقتصاددان در مصاحبه با روز به آن میپردازد.
این مصاحبه در پی میآید.
وضعیت اقتصادی واقعا تا این اندازه نگران کننده شده که نمایندگان مجلس بعد از چند روز سکوت درخواست تشکیل جلسه فوق العاده بدهند؟
ایران کشوری است با وابستگی شدید اقتصادی به ارز. اقتصاد ایران مبتنی بر صدور نفت و استفاده از دلارهای نفتی است. بنابراین ارز در واقع بخش بزرگی از اقتصاد ایران را میچرخاند. آن چیزی که در حال حاضر بیش از همه باعث نگرانی محافل اقتصادی ایران شده، بیش از آنکه بالا رفتن نرخ ارز باشد، نوسانهای شدید قمیت ارز است که در فاصله یک روز ۱۸۰، ۱۷۰ و حتی ۲۰۰ تومان بالا و پایین میرود. طوریکه هیچ کس در شرایط فعلی کشور تکلیف خودش را به درستی نمیداند، نه صادر کنندگان، نه تولید کنندگان و نه پس انداز کنندگان که میخواهند دارایی خود را در مقابل این وضعیت نابسامان حفظ کنند. در این شرایط کسانی سعی میکنند برای تنشهای درون جناحی جمهوری اسلامی از این مساله استفاده کنند. اما نکتهای که شما به آن اشاره کردید، در مورد در خواست احمد توکلی و الیاس نادران برای تشکیل جلسه فوق العاده، بیشتر در ارتباط با همین استفادهای است که اینها میخواهند از اختلافهای درونی ببرند. آنها به نوعی میخواهند دولت آقای احمدینژاد را از آن چیزی که هست ضعیفتر کنند. بنابراین اینها هم راه حلی واقعی برای مقابله با بحران ارزی ایران ندارند.
بحران اقتصادی و نوسان ارز از چند ماه پیش شروع شده، ولی در چند روز گذشته علاوه بر تشدید این بحران ارزش ریال جمهوری اسلامی نیز در برابر ارزهای معتبر به شدت دچار تنزل شده است. چه اتفاقی افتاده؟
مساله ارز در ایران یک مساله قدیمی است. در واقع از سالها پیش همه اطلاع داشتند که بحران ارزی در ایران غیر قابل اجتناب است. نرخ تورم در ایران به صورت رسمی بین ۱۵ تا ۲۰ درصد و به صورت غیر رسمی در حد بالای ۲۵ درصد نوسان پیدا میکند. به طور متوسط از حدود ۱۰ سال پیش به این طرف پول ملی ایران در داخل، تورم سطح بالا را تجربه می کند در حالی که در خارج، مقیاس متوسط تورم کمتر از اینهاست و اگر در رابطه با دلار در نظر بگیرم، میانگین نرخ تورم در منطقه دلار، چیزی است معادل یک تا یک و نیم در صد. بنابراین این اختلاف شدید تورم در منطقه ریال و در منطقه دلار، نمیتوانست موجب افزایش نرخ دلار و در نتیجه کاهش نرخ ریال نشود؛ به همین علت هم در برنامه سوم و هم در برنامه چهارم پنج ساله، پیش بینی شده بود به طور تدریجی نرخ ارز در ایران بر اساس تفاضل بین نرخ تورم داخلی و نرخ تورم در سطح بین المللی تعیین شود. دولت جمهوری اسلامی که با در دست داشتن دلارهای نفتی بخصوص بر مساله واردات تاکید و از این طریق قصد داشت نرخ تورم را در سطح پایینی نگه دارد، بر خلاف تمام کشورهای پویای دنیا تلاش کرد نرخ پول ملی ایران را به طور مصنوعی بالا نگه دارد. به عبارت دیگر دولت از طریق تزریق دلارهای نفتی به بازار و در واقع با عرضه این دلارها در بازار، به صورت مصنوعی سعی کرد نرخ دلار را پایین نگه دارد. اما در شرایط کنونی با توجه به مساله تحریمها، بانک مرکزی ایران دستش تنگتر شده و قدرت تزریق ارز به بازار برای این بانک کمتر شده. به همین دلیل بازار، افکار عمومی، پس انداز کنندگان و فعالان اقتصادی این موضوع را به خوبی درک کردند که با اقتصاد نمیشود بازی کرد و مسائل اقتصادی را نمیشود با دروغ مخفی کرد. آنها میدانند بانک مرکزی مانند گذشته نمی تواند آنگونه که باید و شاید ارز به بازار تزریق کند، به دلیل اینکه تحریمهای اقتصادی شرایط دشواری را برای ایران به وجود آورده است. البته قیمت نفت در دنیا هنوز در سطح بالایی است. منتها کسانی که هنوز از ایران نفت میخرند در انتقال مابه ازای خودشان با بانک مرکزی ایران دچار مشکل میشوند. از جمله هند، کره جنوبی و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا. مساله بعدی هم اتفاقاتی است که در رابطه با امارات متحده عربی افتاد. تجارت ایران و امارات به صورت رسمی یک تجارت ۱۵ میلیارد دلاری در طول سال است. به صورت غیر رسمی حدود ۲۵ میلیادر دلار رابطه بازرگانی بین این دو کشور وجود دارد. کسانی که از طریق بانکی نمیتوانستند پول به امارات منتقل کنند در واقع به بازار آزاد ارز ایران هجوم آوردند و به این صورت تقاضای ارز را بالا بردند. از طرف دیگر پس انداز کنندههای ایرانی هم برای حفظ پولشان از خطر تورم، به بازار آزاد هجوم آوردهاند تا از طریق تبدیل آن به ارزهای خارجی سرمایهشان در امان بماند. مردم به طرف دلار، یورو و حتی روپیه پاکستان روی آوردهاند. در ادارات، در کارگاهها و کارخانهها بحث ارز به بحث اصلی مردم تبدیل شده است. در این شرایط با توجه به تمام عواملی که به آن اشاره شد نرخ ارز با چنین نوسانهایی روبرو است و بعید به نظر میرسد این نوسانات تمام شوند.
نمایندگان مجلس دیروز در نامه خود به علت سرازیر کردن نقدیندگی از طریق یارانهها در چند ماه گذشته، دولت را متهم کردهاند که از این طرق باعث ایجاد بحران اقتصادی شده است. مساله یارانهها تا چه اندازه در بحران فعلی نقش داشته؟
این نظر کاملا درست است. این هم یک مساله عمده و تاثیر گذار است. در شرایطی که نرخ نقدینگی در ایران طی سالهای گذشته به سرعت رو به افزایش گذاشته، در شرایطی که احمدینژاد به هر نفر ۴۸ هزار و ۵۰۰ تومان میپردازد، طبیعتا حجم نقدینگی افزایش پیدا میکند. نقدینگی اصولا باید به سمت یک محرک برود. این در حالیست که در ایران تولید خوابیده است و از طرف دیگر بازار مسکن چندان جاذبه ندارد. سایر بازارهای موازی هم بخصوص بازار بورس در وضعتی نیست که بتواند نقدینگی بازار ایران را جذب کند. در نتیجه نقدینگی اضافی به سمت طلا و بخصوص بازار ارز هجوم میآورد. بنابراین پس انداز کنندههای ایرانی برای حفظ نقدینگی خود از خطر تورم به سرعت به سمت خرید ارز حرکت میکنند.
معاون نظارتی بانک مرکزی اما افزایش نرخ ارزهای خارجی را به فعالیت “دلالان و سودجویان” نسبت داده نه مسائلی که شما اشاره کردید. با توجه به بحران کنونی این گفته به معنی رواج یک نوع داد و ستد غیر قانونی نیست؟
وقتی وضعیتی به وجود میآید که کالا کمیاب میشود این مساله کسانی را وادار میکند که به اصطلاح دست به سفته بازی بزنند و با گمانه زنی به ثروتهای بادآورده دست پیدا کنند. در شرایط فعلی و با توجه به اینکه ما با چند نرخ ارز در بازار ایران مواجه هستیم، طبعیتا افراد زیادی از این وضعیت استفاده میکنند و ثروتهای عظیمی به جیب میزنند. حجمی از اختلاس که در حال حاضر به دلیل وجود ارزهای چند گانه یا نرخهای چند گانه ارز، در کشور وجود دارد، زمینه اختلاسی دیگر را فراهم کرده که در مقابل مورد قبلی، قطره کوچکی به شمار میآید. بنابراین افرادی هستند که در این وضعیت سوءاستفاده میکنند اما اگر بخواهیم گناه وضعیت موجود را به گردن دلالها و سفته بازها بیاندازیم، نوعی ساده اندیشی است. آنها از نابسامانیها استفاده میکنند برای اندوختن ثروت بیشتر نه اینکه باعث شده باشند این نابسامانی به وجود آید. عامل اصلی آنها نیستند، اما آنها هم به نوسانات شدید ارز دامن میزنند و نباید این نکته را نادیده بگیریم. منتها متهم کردن اینها به عنوان عامل نابسامانیها کار بسیار نادرستی است. عامل اصلی نابسامانی دولت آقای احمدینژاد و بانک مرکزی جمهوری اسلامی است.
شما گفتید که تحریم بانک مرکزی از سوی آمریکا هم در بحران کنونی نقش داشته است. حالا کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم در ۳۰ ژانویه در نظر دارند تحریم بانک مرکزی را در دستور کار بگذارند. چه تصوری از نتایج این نشست دارید؟
در اوایل ماه دسامبر نشست کشورهای عضو اتحادیه اروپا برگزار شد و قرار بود که این کشورها تصمیم بگیرند نفت ایران را مشمول تحریمهای جدید کنند. این جلسه به نتیجه نرسید به دلیل اینکه بخصوص یونانیها میگفتند ما میتوانیم از ایران نفت نسیه و نفت ارزان بخریم. چون سایر کشورها به دلیل موقعیت مالی و وضعیت بدهیهای خارجی یونان از فروش نفت به این کشور خودداری میکردند، فقط جمهوری اسلامی بود که به دلیل وضعیت اش به یونان نفت میفروخت. به دلیل مخالفت یونان و عدم پشتیبانی کشورهایی نظیر ایتالیا و اسپانیا این طرح به نتیجه نرسید و به جلسهای دیگر در سیام ژانویه ۲۰۱۲ موکول شد. بر اساس گزارش برخی از رسانههای اروپایی در این جلسه طرحی به ابتکار وزارت خارجه فرانسه تهیه شده که بر اساس آن قرار است ائتلافی از ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا و چند کشور آسیایی از جمله ژاپن و کره جنوبی خرید نفت ایران-ـ نه صدور نفت-ـ را مشمول تحریمهای جدید کنند. بر این اساس گفته شده بقیه کشورها هم در صورت تمایل میتوانند به این ائتلاف ملحق شوند. علت تشکیل این ائتلاف گذار از شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تحریم خرید نفت ایران است که با توجه به تحریمهای دوگانه روسیه و چین امکان پذیر نیست. به همین علت قرار است خارج از شورای امنیت این تصمیم اتخاذ شود. حالا باید دید وضعیت به کجا خواهد رسید. البته مساله بر سر این است که اجرای این طرح با چند اشکال روبروست. اشکال اول این است که ممکن است چین خرید نفت خود از ایران را افزایش دهد و عدم فروش نفت ایران به کشورهای غربی و متحدان آسیاییاش را جبران کند. ولی برخی صاحب نظران بر این باورند که چینیها نمیخواهند خیلی خودشان را به ایران وابسته کنند و ترجیح میدهند مثل زمان حاضر عربستان سعودی کشور اول و آنگولا کشور دوم در تامین نیازهای آنهاباشد. مانع دوم این است که باید ببینند آیا کشورها نفت خیز دیگری هستند که بتوانند عدم خرید نفت از ایران را جبران کنند؟ عربستان سعودی و بعضی از کشورهای خلیج فارس پیامهایی به غرب دادهاند که بر اساس آن گویا خلاء عدم خرید نفت از ایران را جبران میکنند. این هم یکی از عواملی است که موجب نگرانی و حتی خشم جمهوری اسلامی شده است.
تصور خود شما چیست؟ پیش بینی میکنید عربستان و دیگر کشورهای عضو اوپک بتوانند این خلاء را جبران کنند؟
به نظر میرسد از لحاظ فنی این کار امکان پذیر است. چون در حال حاضر مقدار صادرات ایران به خارج، تنها دو میلیون و صد هزار بشکه در روز است؛قرار هم نیست این صادرات متوقف شود. فقط قرار است خرید نفت برخی کشورها از ایران متوقف شود. بنابراین تامین این مقدار نفت از طریق کشوری مثل عربستان سعودی که ظرفیتاش برای تولید اضافی زیاد است کار دشواری نیست. از طرفی اما شاهد افزایش تولید نفت در عراق و بازگشت لیبی به صحنه جهانی نفت هستیم. رویهمرفته جبران نفت ایران از سوی این کشورها کار دشواری نخواهد بود.
با این حال اروپاییها تا این لحظه به صورت رسمی مبادرت به تحریم نفت ایران نکردهاند. اگر چنین اتفاقی بیافتد، چقدر میتواند روی اقتصاد این قاره تاثیر بگذارد؟
من فکر نمیکنم تاثیر چندانی بر جای بگذارد؛ البته اگر وضعیتی به وجود بیاید که باعث بالا نرفتن قیمت نفت نشود. به همین علت است که غربیها حرفی از تحریم صادرات نفت نمیزنند، آنها نمیخواهند جلو صدور نفت و چیزی معادل تولید دو میلیون بشکه نفت ایران به بازار جهانی را بگیرند. بحث بر سر قطع یک مقداری از نفت است که از طرف اروپاییها و بعضی از کشورهای آسیایی خریداری میشود. بنابراین در شرایط فعلی اقتصاد جهانی و با توجه به بحران جهانی، فعالیت های اقتصادی در بسیاری از کشورها به کندی میچرخد و حتی احتمال اینکه به چین و هند برسد و چرخ فعالیت را در آن کشورها نیز کند کند،وجود دارد.ضمن اینکه نیاز شدیدی برای افزایش تولید نفت احساس نمیشود و قاعدتا قطع خرید نفت از ایران نباید باعث افزایش شدید نیاز به نفت در سطح دنیا شود. اگر البته قیمت نفت به سرعت بالا برود به سود کشورهای صنعتی نیست.
آمریکا و کشورهای غربی هدف خود را از این تحریمها جلوگیری از نظامی شدن فعالیت هستهای در ایران عنوان کردهاند، تحریمها تا چه اندازه ممکن است موجب تغییر رفتار جمهوری اسلامی شود؟
پاسخ دادن به این سئوال کار دشواری است. در مورد اینکه تحریمها در مورد اقتصاد ایران بسیار موثر افتاده و بخش بزرگی از دشواریهای اقتصادی در کشور ناشی از این تحریم هاست هیچ حرفی نیست. البته خود جمهوری اسلامی و نحوه سیاست ورزی این دولت باعث اقتصاد بسیار نابسامان کشور شده است. در مورد اینکه این تحریمها روش جمهوری اسلامی را بخصوص در عرصه هستهای عوض بکند، میتوان دو سناریو پیش بینی کرد. سناریوی اول این است که دولت جمهوری اسلامی در برابر مواضع هستهای خود نرمش نشان دهد؛ موضوعی که شخصا بعید میدانم. سناریوی دوم هم با توجه به بحرانی که به وجود آمده ترس جمهوری اسلامی است از فروریزی و بدتر شدن اوضاع و اینکه تشخیص دهد تنها عاملی که نظام را در برابر مخاطراتش تهدید میکند این است که به سلاح هستهای دست پیدا کند و به این ترتیب موضع سخت تری در برابر پرونده هسته ای درپیش بگیرد. شخصا به سناریوی دوم اعتقاد دارم.
مردم این روزها با دقت بیشتری تحولات اقتصادی را دنبال میکنند، به نظر شما بحران کنونی با این سطح از تحریمهای اقتصادی، به صورت مستقیم چه نقشی در سرنوشت آنها خواهد داشت؟
هیچ تردیدی وجود ندارد که تحریم اقتصادی بین المللی تاثیر مستقیمی بر زندگی عادی مردم ایران دارد. مردم در حال حاضر گرفتار شدهاند. اینکه آنها برای تامین و تضمین داراییهای خود حاضرند به روپیه پاکستان پناه ببرند، خود نشان میدهد که تا چه اندازه در وضعیت دشواری به سر میبریم. بسیاری از کارخانهها در حال تعطیلی هستند، بسیاری دیگر تولیدات خود را به کشورهای دیگر منتقل کرده اند و در چنین شرایطی بیکاری تشدید شده است. این وضعیت در شرایطی است که هنوز تحریمها به اوج خودش نرسیده است. بنابراین وضعیتی است که در آن متاسفانه نمیتوان گفت تحریمها فقط دولت جمهوری اسلامی را هدف قرار می دهد و بر زندگی مردم تاثیر نمی گذارد. در محافل اقتصادی اروپایی میگویند در رابطه با فعالیت هستهای ایران دو راه بیشتر وجود ندارد: جنگ یا تحریم اقتصادی. در وزارت امور خارجه فرانسه، تا جایی که من اطلاع دارم، و در بعضی از دستگاههای تصمیم گیرنده در اروپا این مساله مطرح شده،این بحث مطرح است که اگر قرار باشد تصمیمهایی در رابطه با تحریم اقتصادی علیه ایران اتخاذ نشود، باید گزینه دوم که جنگ یا مقابله نظامی است مطرح شود. چون از نظر این کشورها در خاورمیانه بعد از ایران هستهای باید شاهد آن باشیم که برخی دیگر از کشورها از جمله عربستان سعودی و ترکیه هم خواستار دستیابی به سلاح هستهای شوند. مسالهای که باید بیش از هر چیزی بر آن تاکید کرد این است که باید هر چه زودتر سلاح هستهای از خاورمیانه دور شود از جمله سلاح هستهای که در حال حاضر در دست اسرائیل است. بنابراین به جای اینکه کشوری مانند ایران صاحب انرژی هستهای شود و بقیه هم همان راه را بروند، بهتر است که از طریق اعمال فشارهای اقتصادی راه بر این سناریو بسته شود تا بعدا راهی پیدا کرد که حتی اسرائیلیها از سلاح هستهای محروم شوند و به صورت کلی خاورمیانهای بدون سلاح هستهای داشته باشیم.