۱-در میان رسانههای نزدیک به جنبش سبز،سایت کلمه به لحاظ تاریخی-هویتی در جایگاهی ممتاز نشسته است. تولد کلمه همزمان بود با اوجگیری دوباره ی میرحسین موسوی در میدان سیاست ایران. این سایت خصوصا پس از انتخابات متقلبانه ی سال ۸۸ تبدیل به تریبونی رسمی برای بیان مواضع و انتشار اخبار مربوط به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد شد. کلمه به خاطر پیوستگیاش با نام میرحسین موسوی (رییس جمهور منتخب مردم و یکی از دو رهبر جنبش سبز) بیاغراق مهمترین رسانه ی سبز بوده و هست. به همین جهت عملکرد این سایت به شدت به وسیله ی افکار عمومی، جریانهای سیاسی و دیگر اجزای جامعه ی مدنی ایران دیدبانی میشود. کلمه حتی بعد از حبس و حصر غیرقانونی پرزیدنت موسوی هم این موقعیت ویژه و ممتاز را از دست نداد و حتی از پارهای جهات بر حساسیت کار آن افزوده شد. طبیعتا هر چه اهمیت و نفوذ یک رسانه و حساسیت افکار عمومی نسبت عملکرد آن بیشتر باشد وظیفه ی اخلاقی گردانندگان رسانه ی مزبور سنگینتر و کارشان به لحاظ حرفه ای دشوارتر خواهد بود.
۲-به عقیده ی من عملکرد سایت کلمه طی دو سال اخیر در مجموع قابل دفاع بوده است. این مسلما بدین معنا نیست که «کلمه» بیعیب بوده، بعید است حتی گردانندگان کلمه چنین ادعای بزرگی داشته باشند. البته بعد از حصر میرحسین موسوی و پس از اعلام موجودیت “شورای هماهنگی راه سبز امید” اندکی انتقادات نسبت به عملکرد این رسانه شدت گرفته که این هم به نظر من تا حدود زیادی طبیعی است، و معتقدم بسیاری از انتقاداتی که نسبت به سایت کلمه مطرح میشود بیش از حد سختگیرانه و گاهی هم آلوده به اغراض سیاسی است. اما اگر چه شخصا خط مشی کلی این سایت را رضایت بخش و در جهت اهداف جنبش سبز میدانم، با این حال معتقدم گاهی گردانندگان این سایت در نحوه ی انعکاس یا عدم انعکاس برخی مطالب نوعی “کج سلیقگی” از خود بروز میدهند، که تکرار این کج سلیقگیها حتی برای کسانی که در مجموع مدافع عملکرد این رسانه هستند موجب ایجاد “پرسش” و “ابهام” میگردد.
۳-شاید بهتر باشد برای روشنتر کردن منظورم از “کج سلیقگی” وارد بحثی مصداقی شوم و یک مثال عینی را مطرح کنم؛ اواخر هفتهی گذشته رسانههای مختلف جنبش سبز نامه ی سرگشادهی دکتر محمد ملکی (یکی از فعالین سیاسی با سابقه، سرشناس و خوشنام) را خطاب به احمد شهید گزارشگر ویژه ی سازمان ملل منتشر کردند. دکتر ملکی به رغم تن رنجورش و به رغم اینکه داخل ایران زندگی میکند و منتظر حکم جدید دادگاه خود است، طی این نامه و در اقدامی ستایش برانگیز و مسئولانه، برای منتقل کردن اطلاعات و تجربیات خویش (در مورد وضعیت زندانیان سیاسی پس از انقلاب) به گزارشگر ویژه ی سازمان ملل اعلام آمادگی کرد. دکتر ملکی از جمله کسانی است که در دورههای مختلف و از دهه ی شصت به این سو تجربه ی تلخ “زندانی سیاسی” بودن را با گوشت و پوست و خون خود احساس کرده است. به همین جهت این نامه بازتاب گستردهای در رسانههای مختلف از جمله رسانههای نزدیک به جنبش سبز داشت. با کمال تعجب اما “سایت کلمه” از انتشار این نامه خودداری کرد. به عنوان یکی از هواداران سایت کلمه اولین چیزی که به ذهنم رسید “سهوی” بودن این بیتوجهی بود. بنابراین انتظار این بود که گردانندگان کلمه پس از بلند شدن صدای اعتراض نزدیکان و دوستداران دکتر ملکی در شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک به تصحیح این اشتباه مبادرت کنند اما چنین نشد و از این رو اکنون احتمال “سهوی”بودن این اشتباه تا حدود زیادی منتفی است. این بدان معناست که به احتمال زیاد سردبیر یا شورای سردبیری سایت کلمه “آگاهانه” و “عامدانه” تصمیم به عدم انتشار نامه ی دکتر ملکی به احمد شهید گرفته است.
۴- طبیعتا گردانندگان کلمه نمیتوانند ادعا کنند که این نامه “ارزش خبری” نداشته است. چرا که اولا اگر چنین بود این چنین در دیگر رسانههای معتبر سبز بازتاب نمییافت و ثانیا محتوای این نامه خیلی مهمتر از بسیاری (یا حداقل برخی) از اخبار مندرج در کلمه است. واقع امر این است که محمد ملکی با توجه به سوابق و شهرتش “محتاج” انتشار نامهاش در سایت کلمه نیست، اما عدم انتشار این نامه اگر عامدانه بوده است چه پیامی دارد؟ نامه ی دکتر ملکی تنها حاوی یک گزاره ی کلی بود: اعلام آمادگی برای انتقال تجربیات و اطلاعات در مورد رنجهای زندانیان سیاسی در سی سال اخیر. بعید است گردانندگان کلمه با این گزاره مخالف باشند. اتفاقا عملکرد سایت کلمه در مورد زندانیان سیاسی بعد از انتخابات سال ۸۸ عملکردی نسبتا مناسب و فارغ از مرزبندیهای خودی-غیرخودی بوده است. با این اوصاف آیا سانسور نامه ی دکتر ملکی منطقا و اخلاقا برای سایتی مانند کلمه مجاز است؟ اگر قرار است گزارشی در مورد وضعیت برخورد با زندانیان سیاسی در ایران ارائه شود( دوست داشته باشیم یا نه) این گزارش نمیتواند فارغ از تاریخچه و سرگذشت زندانیان سیاسی پیش از خرداد ۸۸ باشد. بنابراین و به رغم وجود برخی دغدغههای قابل درک (و شاید بعضا موجه) سانسور نامه ی مزبور و اخباری از این دست نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه میتواند موجب بروز برخی بدبینیها شود. فراموش نکنیم که دکتر ملکی خود از اسرای جنبش سبز و یکی از باسابقهترین فعالین دموکراسی خواه داخل ایران است؛ بنابراین دیگران حق دارند بگویند که اگر قرار است حتی شخصیت شفاف و شاسنامه داری مانند دکتر ملکی هم در سایت کلمه سانسور شود که دیگر واویلا…
۵-این مورد تنها یک مثال بود. اما با توجه به جایگاه سایت کلمه تکرار این قبیل اشتباهات یا کج سلیقگیها میتواند به اعتبار این رسانه ضربه بزند و این به هیچ وجه به نفع جنبش سبز نیست. ما به یک رسانه ی مرجع که محل “اعتماد عمومی” باشد احتیاج داریم. کلمه تا کنون به لطف پیوستگیاش با شخص میرحسین موسوی توانسته این جایگاه منحصر به فرد را داشته باشد. اما حالا که دیگر این پیوستگی به طور”مستقیم” وجود ندارد اعتبار سایت کلمه خواه ناخواه نسبت به قبل آسیب پذیرتر شده است و از این رو حفظ این اعتبار و این سرمایه ی اعتماد دقت و تلاشی مضاعف میطلبد. کلمه باید بتواند با تکیه به اعتماد عمومی تا آزادی موسوی و کروبی به فعالیت خود ادامه دهد. راز حفظ این اعتماد، بیش از هر چیز در توجه به تکثر نیروهای سیاسی درگیر در جنبش سبز (خصوصا طیف های متنوع داخل کشور) نهفته است. میرحسین موسوی پیش از حصر، کلید “کلمه” را در حالی تحویل دوستان و یارانش داد که کلمه در اوج اعتبار و محبوبیت بود. گردانندگان کلمه مراقب باشند شرمنده ی “میر” نشوند. چنین مباد.