نیم نگاه♦ جشنواره تئاتر‏

نویسنده
پیام رهنما، میترا سلطانی

جشنواره تئاتر فجر به پایان رسید. د رفضای اختناق زده جشنواره، چند نمایش قابل بررسی دیده می شد. نگاهی داریم به ‏آنها.‏

فقط چند نمایش

شکارروباه – نویسنده وکارگردان :علی رفیعی
کشف قدرت‏

آمیزه ای از واقعیت تاریخی وتخیل برای شاخ وبرگ دادن به اثر،تلطیف فضا برای تعریف قدرت در موقعیتی تاریخی ‏و تراژیک است.رفیعی در این نمایش به سراغ آغازین سالهای شکل گیری قاجاریه رفته است.اوبه روشنی درپی ارائه ‏یک تراژدی موثروتکان دهنده است.ایجاد یک فضا شبیه اتاق تشریح،خود یک فکر خلاقه برای باور این همه ددمنشی ‏است.جایی که مدام از مردان مخالف وخائن ومورد سوء ظن قرار گرفته لبریز می شود.رفیعی دراین نمایش وابسته به ‏تاریخ و سندهای جورواجورش نیست،بلکه به دنبال بیان مفهوم قدرت است که درهرجا وهرزمانی معنای خود را القاء ‏کند.دراین تراژدی رد پای شکسپیر به خوبی عیان است.رفیعی درفضاسازی نمایش خود لحظه ای از تصویر سازی ‏غفلت نمی کند.در قیاس دو عنصر کلام وحرکت،حرکت است که ارجحیت پیدا می کند و معنای نیمه تمام کلام را تبدیل ‏به معنای زیبایی مبدل می سازد.کارگردان با استفاده از شناخت قبلی خود ازبازیگرانش بهترین نوع بازی را ازآنها ‏طلب می کند واز اغلب ویژگی های بازیگران سود می برد.‏

shekarrobah1.jpg

باغ آلبالو- ساشا دونجروویچ‏
اجرایی دوزبانه

نمایش باغ آلبالو را شاید بتوان بهترین اثر خارجی در جشنواره امسال دانست.نمایشی که براساس یکی از مهم ترین ‏نمایشنامه های آنتوان چخوف شکل گرفته و تجربه است میان دوفرهنگ و دوتفکر ایرانی وانگلیسی.شرکت تماشاگران ‏و استفاده کاربردی کارگردان از مخاطب در جهت رسیدن به واکنش های جدید از طرف مخاطب از ویژگی های این ‏نمایش است.دراین نمایش،میزانسن‌ها و شاکله‌ حرکات روی صحنه براساس فرم ناتورالیستی خود مکان‌ها و وضعیت‌‏‎ ‎آدم‌ها شکل‌دهی شده‌اند، در نتیجه وجوه حقیقی و غیر مجازی رخدادها، آدم‌ها و کل‎ ‎اجرا ارتقاء یافته است. کارگردان ‏نمایش سعی کرده به متن و اجرا و حتی به مکان نمایش‎ ‎رویکردی تطبیقی داشته باشد و این برای نمایش نوعی امتیاز به ‏حساب می‌آید و تا حد‎ ‎زیادی هم به اجرای اثر تازگی و بداعت بخشیده است‎. ‎

باید اذعان داشت که غیر از دو‎ ‎زبانه بودن اجرا، تمام صحنه‌ها، جابه‌جایی‌ها و مخصوصاً استفاده از اتاق‌های‎ ‎ساختمان ‏دو طبقه برای اجرای نمایش، در جهت تعمیق بن‌مایه‌های ناتورالیستی‎ ‎نمایشنامه”باغ آلبالو” است و گرچه وجوه کمیک ‏متن کاملاً نادیده گرفته نشده و این‎ ‎شاخصه به طور نسبی هنوز وجود دارد، اما در کل و به سبب ترفند‌ها و تمهیدات ‏خود‎ ‎کارگردان که آدابتور متن هم بوده، پس زمینه‌های کمرنگ درام پررنگ‌ و برجسته شده‌اند‎ ‎و نمایش”باغ آلبالو” از ‏ژانر اصلی‌اش که کمدی فارسی‎(Farce) ‎گونه‌ای به شمار‎ ‎می‌رود، درآمده است‎.‎

shekarrobah4.jpg

رویاهای خلیج فارس- کارگردان:امیردژاکام
پریشانی در اجرا و متن

امیردژاکام از کارگردانانی است که هرساله با نمایش های مختلف به جشنواره تئاتر فجر می آید.این کارگردان که ‏دغدغه مینی مالیست را همواره همراه خود دارد درتولید نمایش جدید خود دست به انتخاب متنی می زند که به لحاظ ‏موضوعی و محتوایی کاملا شکننده و گمراه کننده است.داستان نمایشنامه رویاهای خلیج فارس به طور مشخصی در ‏جزیره خارک اتفاق می افتد اما اینکه چهارچوب و ساختمان کلی اثر از چه سخن می گوید،مساله ای است که تا پایان ‏نمایش تماشاگر را آزارمی دهد.شروع نمایش با یک مونولوگ بلند و تراژیک اتفاق می افتد.تک گویی که اجرای آن بر ‏عهده رضا ایرانمنش است.کلامی که اندوه وغم وتنهایی درآن موج می زند ومخاطب را به آهستگی آماده دیدن یک ‏نمایش تراژیک می کند.ارتباط تماشاگر ازنقطه ای با نمایش قطع و وصل می شود که این بستر تراژیک بی هیچ ‏مقدمه،هدف و پی رنگی تبدیل به کمدی می شود که بازهم برای تماشاگرغیرقابل هضم است.دژاکام در مقام کارگردان ‏درانتقال مفهوم ومحتوابه تماشاگران بسیار عجولانه قدم برداشته و متاسفانه با تعدادبازیگران بسیار مقهور عظمت تالار ‏اصلی تئاتر شهر می شود.میزانسن های تکراری و ناهماهنگ با موسیقی،برگزاری مراسم وآئین جنوبی به صورت ‏ناقص،استفاده نادرست از ابزار تکنولوژی در نمایش و…مواردی هستند که مشکلات عدیده ای را برای این کارگردان ‏صاحب نام تئاتربه وجود آورده است.‏

رستم وسهراب –سمیرا سینایی
خلق تصویر

سمیرا سینایی به همراه ریتا سبستنی دوکارگردان ایرانی وتاجیکستانی با نگاهی متفاوت وخلاق به داستان شاهنامه ‏فردوسی اثری کمدی را به جشنواره بیست وهفتم ارائه دادند.نگاه کارگردانان به این داستان حماسی کاملا تصویرگونه و ‏براساس ویژگی های کمدیا دل آرته بود.همخوانی بازیگران به صورت موزیکال و التبه با زبان فارسی جذابیت های ‏ویژه ای را به نمایش داده بود که پراعتنا جلوه می کرد.دوکارگردان به همراه گروه بازیگران دست به تجربه گرایی ‏وآفرینش تصاویری زدند که برای هر بیننده با هرزبان وفرهنگی قابل لمس بود.تلفیق موسیقی ایرانی و تاجیک از وجوه ‏مثبت نمایش بود.حذف پیچیدگی ها وثبت سادگی ارتباط را برای مخاطب سهل وجذاب می نمود.‏

shekarrobah5.jpg

‏ ابریشم بانو- عزت الله مهرآوران
ظاهر شیرسنگی

ابریشم بانو نمایشنامه ای باساختارپیچیده به است و تنها اجرایی زیبا می تواند زیبای های آن را درصحنه آشکار ‏سازد، امری که به انجام نمی رسد.‏

مهرآوران در آغاز با اجرای موسیقی لری درتاریکی وادامه یافتن آن در فضای سایه روشن جاذبه اولیه را برای جذب ‏مخاطب ایجاد می کند، اما بعد از آن کم تحرکی بازیگر وناتوانی در تمیز دادن نقش ها، یکنواخت شدن بازیها و صداها ‏مانع از تداوم حسی در صحنه وایجاد گسست بین نمایش و مخاطب می شود.‏

وسایل صحنه شکل کاربردی به خودرا از دست د اده اند کارگرد ان بی حوصله می نماید. شود؟ او هم تبدیل شده به آن ‏دسته از هنرمندانی که دیگر اقتدار خود را درصحنه از دست داده وکلنجار بابازیگر و عوامل وبروکراسی اداری حس ‏هنری خلاقه آنها را کشته است ؟او بهتر ازهر کس دیگری شیر سنگی را می شناسد ومی تواند از آن بهره نمایشی ببرد ‏اما چرا ازآن چشم پوشیده است؟اوفرهنگ لری را می شناسد اما به ظاهر این فرهنگ در ارائه اثرش بسنده کرده است ‏وآنچه می توانست در پویایی کارش به کار گرفته شود به فراموشی سپرده شده است.‏

shekarrobah3.jpg

خشکسالی ودروغ – محمد یعقوبی
دروغ های ما

بستر دروغ به زعم محمد یعقوبی “خانواده “است.روابطی که باید برپایه عشق و راستی استوار باشد به دروغ می ‏آویزدوذره ذره آدم ها ی همراه هم را می رنجاند تا این روابط به جدایی وسقوط می انجامد.آنچه مدنظر یعقوبی است نه ‏درقالب ملودرام که درخط سیر تراژدی آمیخته با طنز و کمدی مفهوم می یابد.او ما را برای دروغهایمان و روابط ‏دروغینمان می خنداند وسقوط آدمی را با پرهیز از احساساتی گرایی به نمایش می گذارد.یعقوبی با تکیه برزبان ‏امروزین واشاره به طبقه متوسط ایرانی به برهم ریزی روابط آدم ها می پردازد.علتهای آن نیز آشکار و شفاف ‏است.نقاط انحرافی این دروغ پردازی ها به اشتباهات حاکم برروابط برمی گردد که رنجش آدم ها را به دروغ وانحراف ‏از مسیر طبیعی سوق می دهد و حالا این وضعیت با هرآدم دیگری درروابط زناشویی تکرار ناپذیر است مگرآنکه آدم ‏برسقوط خود اشراف پیدا کند وبه روابط صادقانه خود تاکید داشته باشد.یعقوبی بسیار واقع نمایانه درصدد است تا ‏مخاطب عمده تئاتری خود را که از همین طبقه متوسط هستند به بودن خود و گرانیگاه فردی و اجتماعی اش آگاه ‏کند.حتی از روی عمد به قشری اشاره دارد که درمقام حقوقی و لباس وکیل قضایی درصدد بر می آیند تا مسائل و ‏مشکلات خانواده های بسیاری را حل و فصل کنند بی آنکه از پس اداره کردن و وهدایت زندگی خود برآیند.امید،وکیل ‏است وخود دردام روابط غلط خانوادگی با یک ازدواج شکست خورده و ازدواج دوم متزلزل روبرو است.بقیه هم به ‏نوعی دیگر تن به شرایط متزلزل داده اند وبا پتانسیل ویران کننده غوطه ور می خورند.شرایطی که برای هرکسی ‏ممکن خواهد شد مگر با آگاهی برآن غلبه داشته باشد وبرای نجات خود و زندگی اش از صداقت و طبیعت شفاف انسانی ‏خود پیروی کند.‏

shekarrobah2.jpg

گودودرانتظارگودو- آرش میرطالبی
فروغ فرخزاد در‎ ‎انتظار گودو

گودو درانتظار گودو ازجمله نمایش های بخش تجربه های نوبود که نگاهی جدید به داستان و نمایشنامه درانتظار گودو ‏داشت.ازمیان همه ساختارمنسجم نمایشنامه بکت،درنمایشنامه میرطالبی تنها شخصیت های اصلی مهم ترین درام دنیای ‏ادبیات نمایشی به صحنه آمده بود.داستان نمایشنامه این کارگردان جوان در یکی از قهوه خانه های ایران با حضور ‏شخصیت های برجسته تاریخی همچون انیشتن،صدام حسین،بروس لی،شهرزاد،فروغ فرخزاد و…می گذشت.شروع این ‏اجرا شکلی جذاب و به یادماندنی دارد اما با ورود دیگر شخصیت های داستان است که در صحنه شاهد نوعی درهم ‏ریختگی و از هم گسستگی هستیم.همه کاراکترهای موجود درصحنه به دنبال فردی هستند که گودو نامیده می ‏شود.درمیان این اتفاقات است که کارگردان با توسل به کنایه ها و نیشخند های نه چندان زیرکانه اجرای خود را تا سطح ‏بسیارزیادی نزول می دهد.تکرار میزانسن های نمایش،ناپختگی بازی بازیگران،از دست رفتن داستان نمایشنامه در دل ‏اتفاقات و رویدادها باعث افت کیفی محسوسی در نمایش می شود که موجب ناخرسندی مخاطب ازتئاتری می شود که ‏می توانست با کمی هوشمندی ودقت تبدیل به اثری مخاطب پذیر شود.