محموداحمدی نژاد هفته گذشته در جریان یک کنفرانس خبری گفت که توقیف روزنامه شرق توسط وزیر ارشاد اشتباه بوده و همزمان خبرهایی مبنی براینکه او قصد دارد از زندان اوین بازدید کند منتشر شد و در خبری دیگر علی مطهری گفت که از منبعی موثق شنیده که وی دو بار درخواست رفع حصرخانگی آقایان موسوی و کروبی را کرده است. ولی این احمدی نژاد حامی آزادی بیان و نگران وضعیت زندانیان در این هشت سال کجا بود؟
معلوم نیست که این سه خبر چه ربطی به یکدیگر و خبردستگیری مشاور مطبوعاتی او، آقای جوانفکر، دارد و اینکه آیا آقای احمدی نژاد در این ماه های پایانی دوره دوم اندک اندک به این جمع بندی نزدیک شده که شتری که جلوی خانه بسیاری معترضین یا منتقدان سیاست های نظام خوابیده، جلوی منزلشان در نارمک هم میهمان خواهدشد یا نه، اما هر چه هست آنچه از آقای احمدی نژاد دیده ایم اصرار براین بوده که قوه قضاییه مستقل است و قضات مستقل و آزادی در حد نهایتش درایران وجود دارد.
او تنها رئیس جمهوری در تاریخ پرفرازو نشیب جمهوری اسلامی است که بعد از رفتن به کاخ ریاست جمهوری دو تن از رقبایش به اندازه تقریبا تمام دوره دوم در حصرخانگی و یا نظارت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بوده اند و یا از زندگی عادی آنها جلوگیری شده است. به آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد اضافه کنیم دهها تن از مخالفان و منتقدان سیاسی و حتی اقتصادی آقای احمدی نژاد را که یا هم اکنون در زندان هستند یا دوره ای را در زندان گذراندند و پس از زندان، عملا از اینکه بتوانند بار دیگر زندگی عادی خود را از سر بگیرند محروم هستند. برخی از افرادی که هم اکنون در زندانند یا در دو دوره ریاست جمهوری او مدتی را درزندان گذراندند، افرادی هستند که اتهام یا کسری از اتهاماتشان عنوان “توهین به رئیس جمهور” برخود داشت. همین آقای مطهری که یکی به نعل و یکی به میخ می زند ولی در نهایت به دولت آقای احمدی نژاد نمره خوبی در زمینه آزادی بیان می دهد به هفته نامه “نگاه پنجشنبه” میگوید: “در مورد خود من چهار تا شکایت صورت گرفته، یکی از طرف معاون اول رئیس جمهور، و سه تای دیگر از طرف خود رئیس جمهور که معاونت حقوقی رئیس جمهور این شکایتها را به جریان انداخته است. در حالی که حرف بنده صرفا انتقاد بود ولی آنها این انتقاد را توهین و افترا تلقی کردند. وقتی قرار باشد از انتقاد، چنین برداشت هایی صورت بگیرد، فضا بسته میشود.”
یعنی وقتی علی مطهری، که بیراه نخواهد بود بگوییم هم از رانت سیاسی نام پدر و نسبت خود با خانواده لاریجانیها برخوردار است و هم جزو خودیهای نظام محسوب می شود و تازه انتقادهایش را نیز به عنوان نماینده مجلس مطرح کرده، با چنین پرونده سنگینی مواجه است، وضعیت مثلا روزنامه نگاری که هیچ پشتوانه سیاسی هم ندارد و گردنش از موباریکتر چه خواهد بود، پیشاپیش مشخص است و تازه این مشت نمونه خروار است.
اما بر خلاف آنچه آقای احمدی نژاد میگوید، براساس “قانون تعیین حدود وظایف و اختیارات ومسوولیتهای ریاست جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهوری از طریق نظارت، کسب اطلاع، بازپرسی، پیگیری، بررسی و اقدامات لازم مسوول اجرای قانون اساسی است.” طی دو دوره حضور محموداحمدی نژاد در کاخ ریاست جمهوری که تقریبا چهار سال آن درسرکوب کامل گذشته، او تا کنون چند تذکر قانون اساسی به نهادهای نقض کننده خارج از قوه مجریه داده است؟ مهمتر از آن با توجه به آنکه بخش عمده ای از نقض حقوق شهروندان از دستگیری تا بازجویی و در نهایت فشار برای اعترافات اجباری و یا ارعاب جامعه مدنی از طریق دستگاههایی مانند وزارت اطلاعات آقای احمدی نژاد صورت می گیرد یا حتی همین بسته شدن روزنامه ها، ممنوع الچاپ کردن کتاب و بسیاری از محدودیت های دیگر در مسیر حقوق و آزادی مشروع مدنی واجتماعی مردم توسط زیردستان او در وزارت ارشاد انجام میشود، واقعا او چه اقدامی برای رسیدگی به این موارد کرده است؟
طبق ماده چهارده قانون تعیین حدود وظایف و اختیارات و مسوولیتهای ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد “حق اخطارو تذکر به قوای سه گانه کشور را دارد.” براساس ماده شانزده همین قانون “رئیس جمهوری می تواند سالی یک بار آمار موارد توقف، عدم اجرا و نقض و تخلف از قانون اساسی را با تصمیمات متخذه تنظیم کند و به اطلاع مجلس شورای اسلامی برساند.” حالا در این سالها چه کسی به یاد می آورد تذکری خشک و خالی و یا گزارشی در این خصوص به مجلس را؟ آقای مطهری هم که نمره قبولی به وضعیت آزادی بیان به دولت نهم می دهد آیا هیچگاه چنین گزارشی را رویت کرده است؟ بگذریم که کارنامه نمایندگان مجلس هم که از نقش نظارتی بالایی در این زمینه برخوردارند، درخشان تر از رئیس دولت نیست.
اقای احمدی نژاد و دولت او آنچنان با نقض حقوق بشر عجین شده است که حتی نان قرض دادن علی مطهری که به “آزادی بیان” هم در دولت آقای خاتمی و هم در دولت اول آقای احمدی نژاد “نمره قبولی” میدهد، تنها اعتبار و صداقت این نماینده محافظه کارو بعضا منتقد را زیر سئوال می برد تا اینکه حقیقتی را آشکار کند. آقای خاتمی هیچگاه از منتقدان خود در روزنامه ها به شکلی که دولت نهم و دهم بوده، شکایت نکرد و حتی در یک مورد وقتی هفته نامه “توانا” با انتشار کاریکاتوری از او تعطیل شد گفت شکایتی ندارد. در بسیاری از پرونده های مرتبط با دستگیری فعالان سیاسی آقای خاتمی نه تنها شخصا پیگیری، بلکه دستگاههای خود را موظف به پاسخگویی می کرد. اگر چه در شهر هزارجزیره سازمان های اطلاعاتی وامنیتی و کانون های مقاومتی که در برابر او بود، در خیلی از مواقع هم پیگیری اش نتیجه نمی داد اما در پایبندی شخصی خود به آزادی بیان به هیچ عنوان با فردی مانند احمدی نژاد که حضورش در ریاست جمهوری محصول نقض حقوق بشر و آزادی بیان و اجتماعات است قابل مقایسه نیست. شاید نزدیکترین مثالی که بتواند برای آقای مطهری هم معنی دار باشد، مقایسه وضعیت آزادی بیان در دوره آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد، مقایسه آیت الله حسنی با آیت الله مطهری در زمینه دانش و سخنوری باشد که اگر او معتقد است که اولی برتر بود، پس نمره قبولی به احمدی نژاد دادن هم درست است.
حقیقتش آنکه، دوران حکومت آقای احمدی نژاد آنچنان با نقض گسترده حقوق بشر و تحدید آزادی های مدنی و سیاسی جامعه مدنی ایران درهم آمیخته است که احتمال این تصور که او لباس دلقلک ها را بپوشد بیشتر از آن است که بتواند جامه دفاع از آزادیهای مشروع و یا حقوق بشر را بر اندام او تصور کرد. حتی اگر از ریاضیات هم کمک بگیریم، احتمال خورده شدن توسط کوسه در وسط چهار راه ولی عصر یا حمله توسط خرس قطبی در هنگام خرید از فروشگاه شهروند هم از چنین تصوری بیشتر است.
آقای احمدی نژاد در حالی خود را برای پاسخ به نمایندگان مجلس آماده میکند که کارنامه سیاهی از نقض حقوق بشر تا تخریب پایه های جامعه مدنی و ایجاد فضایی از ارعاب و تهدید و ناامنی هم در سطح داخلی و هم درسطح بین المللی را به دوش می کشد و تلاش برخی از نیروهای سیاسی برای اینکه احمدی نژاد را اصلاح طلب جدید جا بزنند عملا با کارنامه ای که هنوز داغ داغ است همخوانی ندارد. بنابراین در بهترین حالت، خاطره ای که از او باقی خواهد ماتند تصویر مردی است که اقتصاد کشور را به تباهی کشاند، خشن ترین دولتهای دو دهه گذشته را مدیریت کرد و در عین حال برای منافع خود و حواریونش گاه به گاه با رهبر ایران و یا نزدیکانش مخالفت کرد. اما حتی اگر صبح تاشب بر سر آیت الله خامنه ای هم فریاد بزند، ذره ای از مسوولیت آقای احمدی نژاد در وضعیتی که گریبان گیر کشور کرده که خانواده های بیشماری با گریه سربالین بگذارند و افراد زیادی ماه ها و سالها به اختیار رنگ آسمان را نبینند، کم نخواهد کرد.