واکنش ایرانی

نویسنده

» گزارشی از ایل سوله ۲۴ اوره

تاتیانا بوتورلین

انقلاب هایی هسستند که در کافه ها متولد می شوند و در خیابان تمام می شوند. در ایران، انقلابیون سابق می دانند که هر فضایی می تواند وعده آزادی باشد. تهران در سال های اخیر۱۲ کیلومتر فضای سبز بدست آورده است اما پارک هایش فقط برای بچه ها و تخته نرد بازان فضای آرامی است. اعضای بسیج، نیروی انتظامی، پاسداران دسترسی به هر فضایی را کنترل می کنند. مردم به هر دلیلی ممکن است دستگیر، جریمه و یا از دانشگاه محروم شوند.

یک هفته خوشگذرانی به عواقب اش نمی ارزد. ایرانی هایی که دائم تحت کنترل و نظارت هستند، هیچ کاری نمی توانند بکنند به جز اینکه تفریحات عمومی را در فضاهای داخلی خانه شان انجام بدهند.

خانه های ایرانی به شکل سنتی دارای اندرونی و بیرونی بودند. اندرونی بخش مخفی خانه و جایی بود که همه کس به آن دسترسی نداشت و بیرونی بخشی بود که از مهمان ها در آن پذیرایی می شد. امروز خانه ها دیگر شبیه به قدیم نیستند اما اندرونی و بیرونی ایرانی ها مانند خانه های قدیمی است. با این وجود درهای زیادی گشوده شده است. این تنها شامل میهمانی ها و مشروب خواری نمی شود بلکه شامل بحث سیاسی، نمایشگاه و تئاتر و تشکیل ان جی او ها هم می شود. مادرهایی که یک روز از رد و بدل شدن شماره تلفن بین دخترهایشان با پسرها پشت چراغ قرمز، داد شان در می آمد، امروز درهای خانه هایشان را به روی افرادی که زیاد هم آشنا نیستند باز می کنند و درباره آخرین قسمت برنامه پارازیت ( برنامه طنز صدای آمریکا) حرف می زنند و یا قدرت های معجزه آسایی که به آیت الله خامنه ای نسبت داده می شود را به مسخره می گیرند.

اختلافات سیاسی داخلی، یک بحث قدیمی است و موضوع مورد بحث امروز، این است که ایران تا کی می تواند در برابر تحریم ها مقاومت کند. قیمت ها دو برابر شده است و کارخانه ها ورشکست شده اند یا روند کارشان را کند کرده اند. قیمت مرغ سه برابر شده است و بانک ها تمام تابستان با بحران روبرو بودند. یکی از گفتگو های رایج در تهران این است: “ایران به دو طبقه اجتماعی تقسیم شده است، یکی زیر خط مرغ و بالای خط مرغ.” در خیابان های بالای شهر تهران ساکنان جنوب شهر که از فقر به جان آمده اند، به افراد مرفه حمله می کنند و دورنمای ایران اتمی تهدیدی است که شدت آن بیشتر شده است.

یکی از آثاری که امسال در جشنواره تئاتر فجر با استقبال مواجه شد “دولیتر در دولیتر صلح” نام داشت. در یک صحنه سفید یک زوج که معرف دو کشور هستند درحالی که صدایی از بیرون آنها را به جنگ فرا می خواند، مانند روبات راه می روند. هیچ یک نمی داند چطور حرکت کند یا آغازگر جنگ باشد. بعد همان صدا اعلام می کند که جنگ تمام شده است اما بازیگران با این تصمیم مخالف هستند و تصمیم می گیرند که به کتاب راهنمای جنگ مراجعه کنند اما نمی دانند از کدام صفحه باید شروع کنند. در این میان مردم پیروزی یکی از آنان را جشن گرفته اند. اما چه کسی پیروز شده است؟ کسی نمی داند.

 ایل سوله سوله ۲۴ اوره، 21 سپتامبر