جو لوریا
حمایت یکجانبه روسیه از سوریه در 16 ماهی که این کشور دستخوش بحران بود، منجر به محکومیت این کشور از سوی آمریکا و کشورهای غربی شده اما روسیه هرگز درباره دلیل این موضعگیری توضیحی نداده است.
آخرین تنش میان روسیه و آمریکا بر سر سوریه هفته گذشته در دیدار رودر روی اوباما و پوتین درگرفت. یک هفته قبل از آن هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، اظهارات روسیه مبنی بر عدم فروش سلاح به سوریه را “غیر واقعی” خوانده بود. گزارشگر نیویورک تایمز در آن زمان گزارش داد که روسیه فقط هلی کوپتر هایی را که سال ها پیش خریداری شده بود تعمیر کرده و به سوریه پس داده بود.
در ماه فوریه، سوزان رایس، نماینده ارشد آمریکا در سازمان ملل، با زبان دیپلماتیک گفت که آمریکا از رفتار روسیه و استفاده از وتو در شورای امنیت در مورد قطعنامه علیه سرکوب مردم سوریه توسط دولت این کشور، منزجر است. این اظهارات برای بی آبرو کردن روسیه بخصوص بعد از سرکوب های اخیر مردم توسط مشتری سلاح های روسی که منجر به قتل عام وسیع مردم سوریه شد، عنوان شد.
اما تا کنون دلایل روسیه برای دفاع از دمشق موضوع صحبت در رسانه های آمریکایی است که تلاش می کنند به نتیجه برسند.
مقامات روس می گویند موضعگیری آنان در مورد تغییر رژیم، آن هم با دخالت کشورهای غربی مانند لیبی کاملا مشخص است، آنها مخالف این تغییر هستند. حمایت مسکو از سوریه تغییر نکرده اگرچه کمی نسبت به بشار اسد سختگیرتر شده اند.
تحلیلگران سه دلیل برای سیاست های روسیه در قبال سوریه ارائه می کنند: فروش میلیون دلاری اسلحه به سوریه، دسترسی دریایی روسیه به مدیترانه از طریق بندر تارتوس در سوریه و میل به نگه داشتن آخرین متحدش در خاورمیانه .
اما تصویر روشنی از روسیه زمانی بدست می آیند که سیاست های مسکو را در 30 سال گذشته و تلاش هایش برای تاثیر گذاری بر نظامیان اسلامگرا در نظر بگیریم. این گروه ها سه دهه مورد حمایت آمریکا بودند از زمانی که شکاف بین آنان از جنگ افغانستان شروع و به قزاقستان و به بالکان و سوریه کشیده شد.
روسیه مخالف تغییر رژیم در سوریه است و دلیل آن اصولی نیست که به آن پایبند است، دلیل اش این است که حکومت جدید ممکن است یک دولت اسلامی باشد که اهمیتی به منافع روسیه ندهد.
یک تحلیلگر غربی که نخواست نامش فاش شود، گفت:« شما می توانید از فروش اسلحه و بنادر حرف بزنید اما نگرانی اصلی روسیه روی کار آمدن یک دولت اسلامی است.»
مارک گالئوتی، که رئیس مرکز روابط بین الملل در دانشگاه نیویورک است، می گوید:« روس ها بطور مشخص نگران به قدرت رسیدن یک حکومت اسلامی در سوریه هستند و این برای آنها یک فاجعه بزرگ است. هرج و مرج در خاورمیانه منجر به ظهور گروه های تندرو اسلامی می شود».
گالئوتی معتقد است:« روسیه احساس می کند غرب نمی داند چه رفتاری در مقابل تغییر رژیم که معمولا نتیجه آن شبیه به هرج و مرجی است که از جنبش های اسلامگرا حاصل می شود، داشته باشد.»
تعداد زیادی از اعضای اخوان المسلمین در میان مخالفان سوری که 40 سال توسط بشار اسد و پدرش سرکوب شده اند، دیده می شود. عدم توافق بین مخالفان سوری از تفاوت بین اخوان المسلمین و گروه های سکولار لیبرال نشات می گیرد. نفوذ برخی از گروه های طرفدار القاعده که مسئول بمب گذاری های متعدد هستند نیز به این نگرانی می افزاید.
گالئوتی می گوید:« یک احساس عمومی در مسکو وجود دارد که اگر سوریه به دامان تندرو های اسلامی بیافتد، خاورمیانه منفجر می شود و امنیت روسیه نیز بخطر خواهد افتاد.»
تلاش روسیه علیه اسلامگرایان بین 1979 تا 1989 ریشه دواند. از زمان مناقشه افغانستان که درنهایت شوروی در آنجا با شکست مواجه شد. آنها با هلی کوپتر و نیروی زمینی شان در مقابل مجاهدین افغان که آمریکا، عربستان و پاکستان به آنها اسلحه، پول و فن آوری داده بود، شکست خوردند. آرپی جی های آمریکایی بدل به سمبل این جنگ شد که توسط آن هلی کوپتر های روسی منهدم می شدند.
روسیه نیروهایش را در سال 1989 از افغانستان بیرون برد. شوروی در دسامبر 1991 دچار فروپاشی شد و تحلیلگران شکست در افغانستان را یکی از دلایل آن برشمردند. از دل این جنگ شبکه اسامه بن لادن بوجود آمد که بعد ها به حامی سابق خود حمله ور شد.
سیاستمداران آمریکایی که معمولا سیاست خارجی کوتاه مدت دارند، بعد ها به شکار اعضای القاعده آمدند. از دید اسلامگرایانه رد کردن سلاح و کمک های مالی آمریکا که منجر به پیروزی می شود، کار دشواری است.
علی ال احمد، مدیر موسسه امور خلیج فارس در آمریکا، می گوید:« افغانستان در زمان حکومت طرفدار شوروی، یک دولت سکولار بود که زن ها مجبور به داشتن حجاب اجباری نبودند، به آنها فشار وارد می شد که البته خاص حکومت های دیکتاتور بود اما آمریکا کمک کرد تا این حکومت سقوط کند و یک حکومت متعصب مذهبی برسر کار بیاید که افغانستان را ویران کند.»
او می گوید:« آنها همین کار را در سوریه هم می کنند. خواهید دید که یک افغانستان دیگر در سوریه و در همسایگی اسرائیل بوجود خواهد آمد که مشکل بسیار بسیار بزرگی برای آمریکا می شود و لبنان نقش پاکستان را ایفا خواهد کرد.»
احمد می گوید که انتخاب تاسف برانگیز در سوریه بین دیکتاتور سکولار مورد حمایت روسیه است که آزادی ادیان و حمایت از تجار مسیحی، علوی و سنی ها را در پی دارد و یا حمایت آمریکا و کشورهای عربی که از دیکتاتوری دینی حمایت می کنند و آزادی کمتری را در پی خواهد داشت. او می گوید:« تاریخ تکرار می شود و روسیه در هر دو بار در سوی دیگر قرار گرفته است.»
فروپاشی شوروی بعد از شکست روسیه در افغانستان منجر به بدل شدن قزاقستان، یکی از جمهوری های سابق شوروی، به یک کشور اسلامی شد که مورد حمایت آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس بود و این اتفاق هنوز مشکلاتی برای روسیه ایجاد می کند.
گالئوتی می گوید:« چچن، مثال کلاسیک از یک اشتباه است. غربی ها گمان می کردند که از ملی گرا ها که چهره هایی منطقی محسوب می شدند، حمایت سیاسی می کنند اما وضعیتی را بوجود آوردند که بنیادگرایان اسلامی، تروریست ها و استشهادیون بهشت خود را در این سرزمین پیدا کردند.»
در بالکان، روسیه از اسلاو های سنتی و صرب های ارتدوکس در مقابل کرووات های جدایی طلب و بوسنیایی های مسلمان حمایت کرد که در دادگاه جنایی متهم به میزبانی القاعده که در آن زمان با عنوان “المجاهدین” فعال بودند، شد.
دیمیتری سیمس، مشاور سابق پرزیدنت ریچارد نیکسون، که رئیس مرکز منافع ملی در آمریکاست گفت که روسیه هنوز از نقش دولت کلینتون در بالکان بسیار خشمگین است.
او می گوید همین وضعیت در مورد سوریه هم وجود دارد، جایی که مقامات روس نگران وضعیت مسیحیان در مقابل اسلامگرایان هستند. سیمس می گوید:« آنها نگران بنیادگران اسلامی هستند و نه فقط اخوان المسلمین اما ممکن است افراد تندرو تری به قدرت برسند و این ثبات منطقه را بر هم می زند. اما سوریه همسایه روسیه نیست و قتل عام مسیحیان می تواند مشکل بزرگتری باشد.»
ممکن است روسیه تمایل داشته باشد درصورتی که آمریکا پیشنهاد بهتری مثل توافق هسته ای داشته باشد، به سقوط بشار اسد راضی شود. سیمس می گوید:« اگر این مسئله برای مقامات روس روشن شود، شاید پوتین آماده چنین معامله ای بشود. اما پوتین به سادگی گفته است که موضعگیری اش از لحاظ اخلاقی حتی از این هم پست تر است.»
در نبود چنین معامله ای، مسکو بشدت بیم آن دارد که مداخله غرب باعث شود این کشور یکی از متحدانش را از دست بدهد و این منجر به یک هرج و مرج بزرگ بشود.
گالئوتی می گوید:« مسکو تمایل به چنین معامله ای دارد و به هیچ عنوان برای اسد ابراز همدردی نخواهد کرد. حکومت هایی مثل حکومت اسد، برای مدت طولانی قابل حمایت نیستند.»
او می گوید:« اگر مشخص شود که تغییر حکومت سوریه تنها گزینه غرب نیست، خیال روسیه راحت می شود. آنها به این دلیل به هر دری می زنند زیرا احساس می کنند که تنها سیاست غرب در قبال سوریه، تغییر حکومت در این کشور است.»
گالئوتی می گوید:« مسکو اصلاح طلبان کنترل شده را که می توانند جلوی بنیادگران اسلامی را بگیرند، ترجیح می دهد.»
سیمس می گوید که از دید روسیه دلایل آمریکا برای برکنار کردن اسد، تضعیف ایران به هر قیمتی است.
آمریکا علنا در مورد دلایل روسیه برای حمایت از سوریه حرفی به میان نمی آورد و این تصور را ایجاد می کند که این حمایت تنها دلیلش ضعف اخلاقی است که باعث می شود روسیه همدست حکومت سوریه شود.
نزدیک ترین گمانه زنی در مورد ترس روسیه از حکومت اسلامی در سوریه توسط کلینتون در نشست ماه مارس گذشته شورای امنیت و در حضور وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف که روبروی وی نشسته بود، مطرح شد.
وی گفت:« من می دانم که برخی از افراد به این موضوع فکر می کنند که آیا سیاست های اسلامی می تواند با اصول حقوق دموکراتیک و جهانی همساز شود یا نه. سیاست ما متمرکز بر آن چیزی است که احزاب می توانند انجام بدهند نه نامی که برای خود انتخاب می کنند.»
لاوروف هیچ پاسخی نداد.
آنتی وار، 26 ژوئن