ساخت مجموعه هایی با محوریت جنگ و تبعات آن مدت هاست که در دستور کار مدیران تولید سیما قرار گرفته است. این روند به کلیشه شدن پیرنگ ها و نخ نما قصه ها نزد تماشاگر انجامیده و تنها کسی که کوشیده نگاهی تازه و کمی متفاوت به این مقوله بیندازد، ابراهیم حاتمی کیاست. کسی که در سال های اخیر برای ساخت هر اثر تازه با مشکلات عدیده ای نیز مواجه شده، اما با این وجود خاک سبز وی هنوز تازه ترین و متفاوت سریال در این گونه به شمار می رود. چیزی که ودادی هم کوشیده با هویت به آن دست پیدا کرده و دریچه تازه ای به این موضوع باز کند. تلاشی که متاسفانه به شعارزدگی منتهی شده و بیان واقعیت تلخ جنگ وتبعات آن را نادیده انگاشته است….
هویت
نویسنده و کارگردان: مهدی ودادی. موسیقی: رضا عطار. مدیر فیلمبرداری: فرشاد گل سفیدی. تدوین: علی همراز. طراح صحنه: عباس حاجی درویش. بازیگران: حسن جوهرچی[رضا]، مهدی امینی خواه[اکبر]، علی طالب لو[علی]، فلورنظری[شیدا]، محسن اصلانی، گلاره عباسی[لیلا]، امیرگلدسته، مهدی میرکاظمی، مهدی شاه محمدی، طلا محمودی، شهنازخزائی، محسن خرمدره، مهری امیرحسینی، مرجان سپهری، مجید سعیدی. 16 قسمت 45 دقیقه ای. محصول گروه فیلم وسریال شبکه سوم سیما.
داستان زندگی سه دوست صمیمی و هم سنگر در دوران دفاع مقدس که پس از گذشت سال ها بعد از جنگ هر یک به شغلی مشغولند و طی اتفاقی بر سر راه یکدیگر قرار می گیرند.
درام اجتماعی با پس زمینه جنگ
نویسنده محوریت قصه خود را برمثلثی بنا نهاده است که درهریک ازضلع های آن یک دوست قراردارد. رضا مسئول گردانی ست که اینک پس ازگذشت سال ها ازجنگ، حجره ای دربازاربرای خود دست وپا کرده است. علی دوست صمیمی او پس ازگذشت سال های متمادی از جنگ بر اثراستشمام مواد شیمیایی به بیماری سختی دچارشده است. اما اکبر نفر سوم این جمع به دلیل جدا شدن از همسرش و مشکلات خانوادگی به یک خلافکار حرفه ای تبدیل شده است. رضا پس از اینکه از وضعیت جسمی علی باخبر می شود، تمام هزینه های درمانی علی را برای رفتن وی به خارج از کشور متقبل می شود. رضا، به دلیل مشغله کاری، مسئولیت بردن علی به خارج را به اکبر می سپارد، غافل از اینکه اکبر پس از مطلع شدن از مبلغ چک ناپدید می شود و حال علی رو به وخامت می رود اما…
نویسنده به خوبی از چنین تمهیدی استفاده کرده است و اتفاقات را در کنار یکدیگر طراحی کرده است. اطلاعات درباره شخصیت ها به صورت جزء به جزء برای مخاطب بازگو می شود و نوع نگارش دیالوگ ها به گونه ای است که در انتهای هر جمله پاسخ روشنی در ارتباط با اتفاق مورد نظر و نتیجه نهایی رویداد نمایان نمی شود. بنابراین مخاطب ناچاراست که برای باخبرشدن از ادامه سرنوشت شخصیت ها اتفاقات را پیگیری کند. درواقع نویسنده استفاده درست و مناسبی ازکشمکش تصاعدی می کند، هرچه از زمان داستان می گذرد طرح اصلی داستان گسترش می یابد و مخاطب با کنارهم قراردادن افراد و اتفاقات به سوی تکمیل شدن پازل قصه نزدیک ترمی شود.
شاید تنها ایرادی که می توان به نویسنده اثرگرفت، پرداخت شخصیت های فرعی داستان است. به عنوان مثال درمعرفی شخصیت فریده که دختردانشجوی رضاست، هیچ اطلاعات جزئی ازشخصیت او به مخاطب داده نمی شود و تماشاگر تنها پرخاشگربودن او را می بیند، بدون اینکه دلیل چنین رفتاری را بداند. کارگردان اثر نسبت به نویسنده یک گام عقب تر است، زیرا دکوپاژی او از قصه، دکوپاژی خطی، ساده و بدون خلاقیت است. قاب بندی ها ودادی دوتایی و درنهایت سه تایی است. درصورتی که یک کارگردان خلاق و جسورازسکانس- پلان ها و ترکیب بندی های پیچیده برای بهترشدن جلوه های بصری کارش استفاده می کند.
ایراد دیگری که درکارگردانی نمود مشهودی دارد، نحوه میزانسن اثراست. نحوه قرار گرفتن بازیگران نسبت به اشیاء در صحنه، طراحی حرکت برای بازیگران و نحوه تبادل دیالوگ ها میان بازیگران از نکات بسیارمهمی است که کارگردان کمترین توجه را به آنها کرده است. به عنوان مثال وقتی رضا برای دیدن علی به خانه او می رود، با توجه به رابطه ای که میان این دو دوست است باید ارتباط نزدیک تر و فاصله نزدیک تری نسبت به یکدیگرداشته باشند. اما این نکته از سوی کارگردان رعایت نمی شود و همین امرباعث برداشت نماهای اضافی می شود که برای مخاطب کسالت بار است.
انتخاب بازیگران اثر با تضادی فاحش رودرروست. حسن جوهرچی در نقش رضا بازی باورپذیر ومتفاوتی از خود ارائه می دهد. اما مهدی امینی خواه با تمام تلاشی که از خود نشان می دهد، نمی تواند از پس شخصیت اکبر بربیاید. در واقع او بیشتر تحلیل اثر را بازی می کند تا شخصیت را، علی طالب لو هم درنقش علی بازی کند و یکنواختی از خود ارائه می دهد. شخصیت علی از آن دسته کاراکترهایی است که اگر بازیگرخلاقی آن را بازی می کرد تاثیرمثبتی بر روند حرکتی سریال و داستان می گذاشت. “هویت” درامی اجتماعی با پس زمینه جنگ است که اگردر روند انتخاب عوامل با تأمل بیشتری پیش می رفت، می توانست به مجموعه ای قابل اعتنا تبدیل شود.