کارتونیست ها در انتظار انتخابات

نویسنده
شهلا گروسی

‏ پیش از انتخابات دوم خرداد سال هفتاد و شش، کارتون مطبوعاتی ایران نسل جدیدی از کارتونیست های خوش ذوق و ‏تازه نفس را در دهه هفتاد پرورده بود که عمدتاً به واسطه دو سه نشریه کاریکاتور و طنز آن زمان پا به عرصه کارتون ‏گذاشته بودند. کیهان کاریکاتور در عرصه کارتون روشنفکرانه و بدون شرح یکه تاز میدان بود و هفته نامه گل آقا، ‏سنت توفیق را در جذب مخاطب عام ادامه می داد. تعدادی از کارتونیست های مطرح نیز، آثار خود را در قالب ‏تصویرسازی برای مقالات در نشریات ادبی، فرهنگی و حتی اقتصادی عرضه می کردند اما هنوز فضایی برای ارتباط ‏بیشتر با مخاطبان خود نیافته بودند، مثلث کارتونیست، رسانه و مخاطب تکمیل نشده بود، رأس رسانه کاملاً در اختیار ‏حکومت بود و اکثریت خاموش بازتاب زندگی روزمره خود را در آینه مطبوعات وقت نمی دیدند. بعد از دوی خرداد ‏انگار اراده تغییر، روح تازه ای در کالبد جامعه دمید و به دنبال آن، روزنامه های تازه ای یکی پس از دیگری سر بر ‏آوردند، هر چند که از همان ابتدا، نیروهای محافظه کار جنگ فرسایشی را آغاز کرده روزنامه های تازه تأسیس را یک ‏به یک به محاق توقیف می فرستادند، با این حال عطش دانستن وجود ملت را تسخیر کرده بود و تا جنگ فرسایشی به ‏نفع محافظه کاران مغلوبه شود ده ها عنوان روزنامه به فهرست نشریات کشور افزوده شد؛ جامعه (و دنباله هایش ‏طوس، عصر آزادگان، نشاط)، خرداد، مشارکت، مناطق آزاد، زن، صبح امروز، آفتاب امروز و… از جمله روزنامه ‏هایی بودند که نسل جدید روزنامه نگاران در دل آن ها بالیدند. یکی از شاخه های مطبوعاتی مورد توجه در این دوران، ‏‏”کارتون مطبوعاتی” بود.‏

manah3.jpg

‏ ناگهان اکثر کارتونیست های معتبر ایرانی صاحب ستون هایی در روزنامه های تازه شدند و پلی میان هنرمندان و ‏مخاطبان کشیده شد. این اتفاق فرخنده، سالهای هفتاد و شش تا بهار هفتاد و نه را به بهترین دوران کاری بیشتر ‏کارتونیست های مطبوعات ایران تبدیل کرد، زمانی که می شد مکان کار را انتخاب و از ستون کارتون روزنامه ای به ‏ستون روزنامه ای دیگر کوچ کرد. می شد بازتاب آخرین کار را در تلفن ها و نامه های مخاطبان دید و از انتزاع در ‏آمد. این دوران اما، به خواب خوش کوتاهی می مانست که با توقیف ده ها روزنامه در بهار 79 پایان گرفت و با شدت ‏سختگیری ها و محدودیت ها به کابوسی دهشتناک تبدیل شد، کارتون مطبوعاتی سوار بر کشتی روزنامه نگاری ایران ‏در گردابه افول غلتید. محمد خاتمی در برابر موج حملات همه جانبه محافظه کاران، مطبوعات را به حال خود وانهاد تا ‏در دوره دوم، به هدف آسان ترکش های تمامیت خواهان تبدیل شوند و با قرار گرفتن در زمره سلاح های سرد چون ‏چاقو و پنجه بکس، بر زندگی کوتاه مدت شان مهر پایان زده شود. کارتون، یکی از بهانه های تازه و مناسب برای تنبیه، ‏توقیف و تعطیل نشریات بود. ایران فردا و طوس به بهانه کاریکاتور محاکمه شدند، روزنامه زن به خاطر کارتونی ‏درباره دیه زنان تعطیل شد و کارتون تمساح نیک آهنگ کوثر به حیات “مناطق آزاد” پایان داد. بعد از این جنجال ها، ‏ارباب جراید باقی مانده ترجیح دادند تا سری را که درد نمی کند دستمال نبندند و ستون های کارتون یک به یک از ‏صفحات روزنامه ها رخت بر بستند.‏

manah4.jpg

افول کارتون مطبوعاتی بعد از پیروزی محافظه کاران در انتخابات ریاست جمهوری سال 84، سرعت و شدت بیشتری ‏گرفت. به نظر می آمد با آمدن رئیس جمهوری غیر معمم، دست کارتونیست ها برای انتقاد از مقام دوم مملکت بازتر ‏شود اما در عمل، هزینه انتقاد بالاتر رفت و کاریکاتور از جانب وزیر ارشاد وقت، ابزار توهین و تمسخر مقامات نامیده ‏شد. جنجال کارتون سوسک در روزنامه ایران که اسباب بروز خشم و نارضایتی اجتماعی- سیاسی بخشی از مردم ‏شهرهای آذری را فراهم آورد، ضربه ای دیگر بر پیکر نحیف کارتون ایران در این دوران بود تا دیگر کمتر کسی ‏جرأت کشیدن یا چاپ آن را به خود بدهد. مراکز دولتی که در این سالها هدایتگر مستقیم و غیر مستقیم جریان کارتون ‏در ایران بودند به طرز مشهودی با بی اعتنایی کامل به کارتون مطبوعاتی و در مقابل، پوشش کامل مسابقات درجه ‏چندم داخلی و خارجی، جریان کارتون جایزه بگیر و بی هویت را تشویق و حمایت کردند. کارتونیست ها یک به یک از ‏بدنه مطبوعات ریزش کردند، به مسابقات و نمایشگاه های کم اثر رو آوردند، از شدت و تأثیرگذاری آثار خود کاستند و ‏ایده های داغ سیاسی و اجتماعی داغ روز به محدوده خطوط قرمز سیال و متغیر و فزاینده سپرده شدند. بسیاری از ‏هنرمندان کارتونیست نسل نو به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. در وجه بین الملل، کارتون ایران در این دوران همراه ‏با جنجال مسابقه روزنامه همشهری درباره “فاجعه هولوکاست” همراه بود که به ممنوع الورود شدن دبیر این مسابقه به ‏هفده کشور دنیا و افزایش بدبینی ها نسبت به سیاست های خارجی ایران، انجامید.‏

manah5.jpg

مجموع این شرایط، کار را به جایی رسانده است که علاقمندان کارتون مطبوعاتی تنها راه گریز از نا امیدی را انتظار ‏برای تحولات سیاسی پس از انتخابات سال 88 بدانند و بی صبرانه آمدن دولتی معتدل تر را انتظار بکشند. آیا چنین ‏تحولی حقیقتاً ایجاد خواهد شد و بهاری دیگر به سراغ مطبوعات و کارتون مطبوعاتی خزان زده خواهد آمد؟ آیا این بهار ‏هم، دولتی مستعجل خواهد بود، تا باز به انتظار بهار موقت دیگری بنشینیم؟ باید به انتظار آینده نشست. ‏

manah6.jpg