چرا باید کی روش بماند؟

تقی رحمانی
تقی رحمانی

در ایران تمام بازی های مهم فوتبال از جمله جام جهانی را سیما پخش می کند، در حالیکه در اروپا این بازی ها را باید در ازای مبلغی پول تماشا کنی.به عبارت دیگر در ایران فوتبال هزینه زاست در کشورهای صاحب فوتبال سود زا و در آمد زا.

زمانی می گفتند لیگ فوتبال ایران حرفه ای شود، که شد اما باز مدیران باشگاه ها دولتی هستند.اگر دولت و حکومت هر گرایشی داشته باشد به ناگزیر جهت گیری تیم ها و مدیران آن به همان سمت است. مدیران باشگاه ها در ایران ترکیبی از بوروکرات های دولتی، امنیتی ها، نظامیان و برخی از بازیکنانی است که با سیاست های حکومت همراه یا در برابر آن بی طرف باشند. در غیر این صورت بازیکنانی همانند ناصرحجازی باید زیر ضرب قرار بگیرند.

مدیران فوتبال ایران رانتی و حکومتی هستند.این مشکل مهم و اساسی است.باشگاه در عرف خود، نهادی مدنی است که با حمایت هواداران زنده است و مدیران و مربیان و هوا داران و بازیکنان در تعامل با یکدیگرند. حتی باشگاه ها در نقش هویت منطقه ای ظاهر می شوند، مانند تیم بارسلون در اسپانیا.

اما زمانی که ورزش ایران در سیطره حکومت است، درازای امکاناتی که به باشگاه می دهد استقلال باشگاه را از آن می گیرد، در نتیجه دیگر کارکرد مدنی فوتبال با نهاد اصلی خود که هواداران است منتفی می شود. در نتیجه سازمان هوا داران در عمل به وسیله لیدرها انتخاب می شوند و این لیدرها هم منتخب هوا داران نیستند. به این ترتیب هواداران به دلیل فقدان سازمان مدنی ورزشی مناسب، توان تاثیر گذاری بر تصمیم گیری مدیران را ندارند.

در مواقعی در باشگاه های بزرگ هم میان هواداران و مدیران و گاه بازیکنان تعارض دیده می شود اما در این موارد نهاد مدنی هر یک وارد کشمکش می شود؛اختلافی که در مورد فروش تیم لیورپول انگلیس در سالهای قبل خود را نشان داد و در نهایت به تعامل میان مدیران و هواداران منتهی شد.

در ایران نهاد هواداران تحت تاثیر مدیران یا برخی بازیکنان است و سامان مطلوبی ندارد، در نتیجه گاهی به شدت بر علیه خود عمل می کند. پدیده لیدرها در عمل تبدیل به وسیله جنگ میان جناح بندی های نادرست باشگاه ها می شود؛نمونه آن باشگاه پرسپولیس که در کشمکش پروین و دائی خود را نشان داد. در حالیکه لیدرها باید منافع باشگاه را در نظر بگیرند.اما این لیدرها منتخب هواداران نیستند، اگر چه به باشگاه خود علاقه دارند.

 

کی روش و ماندن وی

کی روش از مدیریت فوتبال ایران ناراحت است. جامعه فوتبالی ایران ازعملکرد وی راضی است اما قرارداد وی تمدید نشده است. حضور وی در تیم ملی ایران حداقل برای ۴ سال لازم است تا تیمی که قوام آورده را پخت و معیاری برای تیم ملی ایجاد کند که عقب رفت از آن به نشانه پس رفت باشد. در نتیجه سنجشی برای شناخت پیشرفت یا پسرفت تیم ملی شود، که نمونه آن می تواند نحوه حضور در جام ملت های آسیایی آینده باشد.

افکار عمومی در جامعه موافق ادامه کار کی روش پرتقالی است، اما ملاحظه می شود که لابی ای قوی برای تمدید قرار داد با وی در بافت سازمان ورزش وجود ندارد تا مدیران را وادار به تمدید قرار داد کند. در حالیکه وجود کی روش و امثال وی می تواند به بالا رفتن کلاس فوتبال ایران کمک کند. این نقش را رایکوف در دهه ۱۳۵۰ در فوتبال ایران بازی کرد. وجود کی روش و موفقعیت وی باعث می شود که مدیران و مربیان، زیر نگاه مقایسه قرار بگیرند ودر نتیجه تا حدی کار هیاتی در ورزش ایران زیر سئوال برود. به همین خاطر مدیران و حتی مربیان که بر لیدرها هم تاثیر دارند با کی روش بر سر مهر نیستند، چرا که با وجود کی روش ایشان هم به زحمت می افتند. جای سئوال است که مربی ای که سالها تیمی را در فوتبال باشگاهی قهرمان می کند، در مصاف آسیایی ناکام است اما سعی نمی کند این نقیصه را جبران کند.چرا که در فضای غیر علمی حاکم بر ورزش ایران احساس راحتی می کند پس در رشد خود نمی کوشد.مربیان ایرانی در باشگاه به مصداق معقول و معمول دوره دیده نیستند. زیدان حاضر است در کنار انجلوتی بنشیند، دستیار وی گردد تا به مقام مربی گری نزدیک شود، اما کدام مربی باشگاه های ما یا تیم ملی حاضر است در کنار مربی مطرح و بزرگی دستیار باشد؟ اسباب بزرگی در ورزش فوتبال به سیر و آموزش علمی نیاز دارد در حالیکه فضای ورزش در ایران به سیر و آموزش مقید نیست.کی روش هم چوب این فضا را می خورد.

پس هم برای لیدر ها و هم هواداران ارزنده است که کی روش بماند تا معیار بازی در ایران بالاتر رود و در نتیجه رقابت علمی ورزشی جای مسابقه های پر حاشیه در لیگ فوتبال ایران را بگیرد. مگر لیدر ها و هواداران عناوین آسیایی و قهرمانی را نمی خواهند؟ با ماندن کی روش می توان به این عناوین نزدیک شد. پس هوا داران تلاش کنند تا کی روش بماند.