دولت اشباح

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

دیروز کاترین اشتون به تهران رفت. تقریبا بعد از سفر سولانا به ایران که شش سال قبل اتفاق افتاد سالها بود که مقام سیاسی در این اندازه به ایران سفر نکرده بود. اصلا از اشتون یک جورهایی خوشم می آید، بعید می دانم بعد از خانم تاچر زنی با این حد از قدرت و توان سیاسی در همان جایی که بهش میگویند انگلیس وجود داشته باشد. البته عراقچی به استقبالش رفت و جواد آقا ظریف نرفت. یک جورهایی مثل اینکه جواد ظریف شده وزیر خارجه خارج و عراقچی شده وزیر خارجه داخل. همین هم خوب است. البته به این دلیل نیست که از روحانی مچکریم، به این دلیل مچکرم که در سخنرانی اش در دانشگاه تهران برخورد خیلی خوبی در مورد آزادی بیان و آزادی قلم داشت. قسمت طنزآمیز حرف هایش هم این بود که “مخالفان دولت همه نوع آزادی برای مخالفت با دولت دارند، به طرفداران دولت هم اجازه بدهید که دولت را نقد سازنده بکنند.” من که نفهمیدم این حرف ها را به کی زد، مثل اینکه به جای کابینه سایه یک کابینه اشباح داریم که دارد برای کشور تصمیم می گیرد ول کن معامله هم نیست. البته جناب هاشمی هم این روزها توپخانه اش فعال است و هر روز گفتگو می کند. هاشمی گفت: “تندروها را از بچگی شان می شناسم و می دانم چقدر معلق زده اند.” غلط نکنم هاشمی در مورد بچگی های حسین شریعتمداری یک چیزهایی می داند، حالا باید ببینیم خود شریعتمداری هم یادش می آید یا نه.

 

برسر یک راهی

معمولا آدمهای باهوش بر سر چهارراه ممکن است گیر کنند، آدم های متوسط الحال بر سر دوراهی گیر می کنند و می مانند کاری که به سودشان است انجام دهند، یا کاری که به ضررشان است، بپذیرند، می ماند نوابغی مثل خودمان یا رهبران جمهوری اسلامی که راه غرب را قبلا خودشان بسته اند، راه شمال هم که نمی توانند بروند، به جنوب هم که اصلا از قبل راهی وجود نداشته، یک راه دارند بطرف شرق، و مدتی است دارند فکر می کنند به کدام یک از این یک راهی که دارند بروند. همین است که همه دنیا انگشت به دماغ مانده اند که بالاخره این جمهوری اسلامی می خواهد به کجا برود؟ اصلا می رود؟ نمی رود؟ و برای چی و چرا؟

 

سپاه: پاسداری از همه چیز

طرف سنش شده اندازه جنتی که هفت بار کیلومتر صفر کرده و ۲۵۷ تا نوه دارد، بعد تصمیم دارد که کودکی خوبی را پشت سر بگذراند، آن یکی هشت سال دولت دستش بوده، تازه دارد تبلیغات انتخاباتی می کند که اگر من روی کار آمدم در سیاست خارجی و داخلی و وسطی و بالایی و پائینی فلان می کنم و بهمان می کنم. مسئولان قضایی مملکت هم بعد از اینکه دو هزار نفر را زندانی کردند و ۳۰۰ تا روزنامه تعطیل کردند، تهدید می کنند که اگر راست بروید چپه تان می کنیم، اگر چپ بروید راست راست می زنیم پک و پوزتان را می آوریم پائین. رهبر مملکت هم که اختیاردار بیست شبکه تلویزیونی و صد روزنامه و دویست انتشاراتی است و یک شب در میان شب شعر برگزار می کند، تازه نگران فرهنگ کشور است که نکند فرهنگ کشور غربی بشود، خوب آقای عزیز! شما که همه را در دستت داری، هر کاری هم که دوست داری می کنی، به ما چه ربطی دارد که دائم تهدید می کنی. از همه جالب تر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که بقول فرمانده اش سردار جعفری “وظیفه سپاه دفاع از انقلاب در همه عرصه هاست” و منظورش این است که سپاه فقط کارش نظامی و امنیتی نیست و قرار است در اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی هم دخالت کند. اگر خبر نداشته باشی که این سپاه قبلا چکاره بیده و چگونه رفتار کرده بیده، فکر می کنی که می خواهند بیایند و کار جدیدی بکنند. انگار نه انگار که در دولت احمدی نژاد شصت درصد وزرا، در مجلس هفتاد درصد نماینده ها، تقریبا صد درصد استاندار ها، در وزارت خارجه تقریبا هفتاد درصد سفارتخانه ها و در اقتصاد تقریبا هشتاد درصد کل صنعت و واردات و صادرات کشور دست شرکتهای سپاه بوده. خوب برادر من! یعنی قرار است چه کار بکنی که در این هشت سال نکردی؟ حالا بگذاریم که دست راست شان برای دست چپ شان نسخه می پیچد که شکر اضافی توی چای شان نریزند، ولی مگر تا به حال مملکت دست کی بوده که حالا قرار است سپاه بیاید؟ در کل دولت احمدی نژاد بالاتر از مدیرکل بیست درصد مسئولان را نشان بدهید که فرمانده سپاه نباشند؟ اصلا به این فکر نمی کنند که علیرغم هیبت و هیمنه و هیکل و چند تا هی دیگر سردار فیروزآبادی فرمانده پهناور سپاه، که اینقدر جذب حداکثری و دفع حداقلی داشته که کل اقتصاد و سیاست کشور را سالها بلعیده و نتوانسته هضم کند و حالا صد تا موجود ظریف با دویست تا کلید باید این سنگ اقتصاد کشور را از کلیه موجودیت سپاه بیاورند بیرون که نمی شود و حالا حالاها کار دارد. نگو برادر! شما اگر این کاره بودی تا حالا یک کاری کرده بودی. ده نیستی برادر من!

ماندم در این تئوریسین دیوانه که از قضا من از نوک انگشت پا تا تک تک موهای فرق سرش را می شناسم و البته نه اینکه چون سنگ محک نقد دارم، زر را از ضرر تشخیص می دهم، نه بابا، من مدتی رفیق این برادر زرشناس بودم. اصلا نمی فهمم این برادر این نظریات شنیع را از کجای وجودش استخراج کرده؟ شهریار ماکیاولی که نه، همین شهریار زرشناس در گفتگو با “برهان” گفته که “باید یک قطب اقتصادی نیرومند و امین درست کنیم، سپاه هم بهترین گزینه برای این کار است.” البته توضیح نداده که این “گزینه زیرمیزی” است نه گزینه روی میز. اینقدر هم گزینه زیرمیزی است که بابک شان رفته اوین گل بچیند و بقول محسنی اژه ای “بابک زنجانی با سپاه همکاری می کرده.” این هم از امین بودن سپاه. بعد هم گفته برای تقویت فرهنگی باید در مقابل پنجاه انتشاراتی ضدانقلابی ما سی انتشاراتی راه بیاندازیم، انگار سیصد انتشاراتی ندارند. و بعد هم گفته “باید چند روزنامه و چند نشریه تئوریک داشته باشیم.” یعنی سه هزار نویسنده مخالف داریم که ده تا نشریه دارند، ده تا هم نویسنده طرفدار حکومت داریم که سه هزار تا نشریه دارند، باز هم کم شان است. پسرم! شما هل نزن! همین ها را که داری بخور، اگر کم آمد، چشم، دوستان در خدمت اند. البته شهریار زرشناس توضیح داده که “مدیری که این موضوع را بفهمد وجود ندارد.” بگو تو که مدیری که بفهمد باید نشریه داشته باشد نداری، قدرت را هم هشت سال در دستت بطور مطلق داشتی، مملکت را هم بردی وسط فاک فنا، اصلا می خواهی چه شکری بریزی توی چایی ات؟ طرف می خواهد علیه دولت خودش کودتا کند، بعد چهار تا تفنگچی ندارد. خوب، اصلا کودتا می خواهی برای چی؟

 

اندیشه های فمینیستی و لیبرالیستی

بخدا اگر بفهمند که اندیشه های فمینیستی و لیبرالیستی چی هست. احمد سالک گفته که “باید جلوی اندیشه های فمینیستی و لیبرالیستی را گرفت.” دیگر چه؟ دیگر اینکه جلوی اندیشه های سوسیالیستی و ناسیونالیستی را باید گرفت؟ فردا هم می خواهد جلوی ادبیات رئالیست و سوررئالیست را بگیرد. با نقاشی اکسپرسیونیستی و امپرسیونیستی هم که مخالف است. اصولا با هر پیست و لیست و هست و نیست مخالف است. مشکل همین است که با هر ایسمی مخالف است. با تنها چیزی که در این حوزه موافق است “ایست” است. همه بایستند که آقا می خواهد دویست سال برود عقب تا برسد به نیستی کامل.   

 

اهل فقر و غنی سازان

تعدادی از دراویش در زندان دست به اعتصاب غذا زدند، مسئولان امنیتی هم شروع کردند به دستگیری کل دراویش کشور. واقعا خدا رحم کرد به مولوی و ابوسعید ابوالخیر و عطار و رابعه عدویه و بهلول و جامی و غزالی، وگرنه الآن همه شان در زندان اوین بودند. من نمی دانم اصلا یک حکومت، حالا هر حکومتی در هر جغرافیا و تاریخی چطور می تواند با دراویش جنگ داشته باشد. اگر جمهوری اسلامی مخالف اهل ثروت است که این جماعت “اهل فقر”اند. اگر جمهوری اسلامی بقول خودش با باطل می خواهد بجنگد که اینها “اهل حق” اند، اگر می خواهد با اهل غوغا و دعوا بجنگد که این دراویش “اهل گوشه نشینی” و اهل “رضایت” اند. یعنی تمام تاریخ عرفان و تصوف را که بخوانی این بندگان خدا همیشه از شهر هم فرار کردند و در بیابان بیتوته کردند، بابا! این همه آدم شلوغ کن، چی کار به درویش داری؟

 

از فیس بوک تا کندی کراش

فعلا فیسبوک شده مسئله اصلی جمهوری اسلامی، جنتی وزیر ارشاد گفته که “چهار میلیون ایرانی در فیسبوک هستند و نمی توان به آن بی تفاوت بود” معاون دادستان هم گفته که “فیلترینگ فیسبوک به قوت خودش باقی است.” دادستانی همزمان به فیلترینگ وی چت که من نمی دانم چیست، پرداخت، پنجاه درصد مردم هم دو ساعت بعد فیلترشکن نصب کردند. فقط مانده که سپاه یک سازمان برای مبارزه با کندی کراش تشکیل دهد. یک دفعه دیدی اطلاعیه داد که عبور از مرحله پنجاه کندی کراش به بالا در حکم محاربه با جمهوری اسلامی است. بقول ابطحی والله به مولا.