شیرزاد آزاد
حدود دو هفته پیش در 20 اردیبهشت، همایش تجارت ایران و چین در هتل استقلال تهران برگزار شد. بیش از سیصد نفر از تجار و مقامات که نیمی از آنها چینی بودند، در این نشست یکروزه حاضر شدند تا بر سر توسعه مبادلات تجاری دوجانبه، فرصت های سرمایه گذاری و دورنمای موجود در تمامی ابعاد روابط میان دو کشور، آن هم در بحبوحۀ بحران اقتصاد جهانی، به بحث و گفتگو بپردازند. سرپرستی هیأت تجاری چین برعهدۀ چن جیان، معاون وزیر تجارت چین، زی زیایون سفیر پکن در تهران بود. به نظر من، این یک رویداد بزرگ بود که بی سر و صدا برگزار شد.
فرصت حضور در این سمینار و گفتگو با تعدادی از چینی هائی را پیدا کردم که برای تجارت یا بررسی امکان سرمایه گذاری در ایران، اخیراً وارد کشور شده بودند. اولین بار در تهران بود با این تعداد از افراد خارجی متعلق به یک کشور که برای بحث و گفتگوی اقتصادی گرد هم آمده بودند، روبرو می شدم. وضعیت مشابه این را در کشورهای دیگری هم که قبلاً بازدید کرده ام، مشاهده نکرده بودم. درحضور چینی های مرتب و منظم که با ده ها خبرنگار و روزنامه نگار همراهی می شدند، برای لحظه ای احساس کردم این سمینار در شانگهای و یا پکن برگزار می شود.
به این فکر می کردم که چه چیز آنها را به سفری با این حجم به ایران وا داشته است و رفتاری نظیر تجار ژاپنی را که سالها پیش در توکیو دیده بودم، در آنها برانگیخته است. به این فکر می کردم که این روزها خیلی کشورهای دیگر هم (برای خرید قطعات) راهی چین می شوند، پس چه اشکالی دارد تجار ایرانی در این فرصت جدید، چیزهای مورد نظرشان را از آنجا تهیه کنند؟ ما همین حالا هم از قلم گرفته تا کامپیوتر چینی استفاده می کنیم، ولی آیا واقعاً باید به آنها اجازه بدهیم عنان اقتصاد ما از معادن گرفته تا مترو را در اختیار بگیرند؟
مراودات تجاری میان ایران و چین ظرف چند دهه گذشته از رشد چشمگیری برخوردار بوده و از 800 میلیون دلار در سال 1994، به 6⁄28 میلیارد دلار در سال 2008 رسیده است. حجم روابط تجاری دو کشور ظرف 15 سال گذشته از رشد سالانه 30 تا 50 درصدی برخوردار بوده است و این گمان وجود دارد که ظرف چند سال آینده، حجم مراودات دو کشور به 50 میلیارد دلار در سال برسد.
با این حال، ماهیت روابط تجاری ایران و چین با توجه به ابعاد مختلف توسعه اقتصادی، خصوصاً در دهه گذشته بر مشارکت برابر استوار نبوده است. برای مثال، حجم صادرات چین به ایران در سال گذشته به 47 درصد افزایش یافت درحالیکه صادرات غیرنفتی ایران تنها شاهد 10 درصد افزایش بود. این مایه نگرانی ایرانی های واقع نگری شده که معتقدند اقلام ارزانقیمت و با کیفیت پائین چین به بهای نابودی صنایع داخلی تمام شده و دولت باید برای برقراری توازن اقتصادی مداخله کند.
سهم ایران از نظر اقتصادی نیز در مقایسه با بهره مندی چین از مبادلات تجاری، کمتر بوده است. درخواست ایرانی ها برای افتتاح خط اعتباری در بانک های چین به راحتی نادیده انگاشته می شود، درحالیکه تجار چینی در تهران با فرش قرمز روبرو می شوند. ثروتمندان چینی اخیراً بیشتر به گردش می روند در حالیکه درصد ناچیزی آنها تمایل به دیدار از ایران دارند. این درحالی است که ایرانیها مقادیر عظیمی از اندوخته های خود را صرف قدم زدن روی دیوار بزرگ چین و خرید اسباب بازی های پلاستیکی چینی می کنند.
سیاست شرق محوری ایران در سال های اخیر، راه را برای تبدیل شدن چین به بزرگترین شریک تجاری آسیائی و سومین شریک تجاری کشور در دنیا باز کرده است. ایران در سایه روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی با چین، تا شناختن آن کشور به عنوان مهمترین شریک خود در خاور دور پیش رفته است، درحالیکه چین هرگز تهران را به عنوان کشور موردعلاقه خود در آسیای غربی نگاه نکرده است. در مقابل، چین به توسعه روابط همه جانبه خود با سایر کشورهای غرب آسیا دست زده و حتی در برخی موارد، از ایران به عنوان ابزاری برای رشد منافع منطقه ای خود استفاده کرده است. این وضع تا کی می تواند ادامه پیدا کند؟
منبع: میدل ایست آنلاین- 25 مه 2009
www.middle-east-online.com/english/Default.pl