پای حرف های کتایون فیض مرندی و هوشنگ هیهاوند نشسته ایم. فیض مرندی هم اکنون نمایش “آتن-مسکو” با محوریت رها شدگی و تنهایی زنان معاصر را روی صحنه دارد و هیهاوند که از بزرگان بازیگری تئاتر ایران محسوب می شود، پس از یک دهه دوری از صحنه با نمایش “پسرطلاها”به کارگردانی مهدی مکاری در تالارمولوی تهران ظاهر شده است.
گفت و گو با کتایون فیض مرندی
آتن – مسکو نگاه فمنیستی ندارد
مهم ترین نقطه اشتراک این نمایش با نمایش “سه خواهر چخوف در کجاست؟
فکر می کنم با گفتن خلاصه ای از نمایش خوانندگان شما و آنهایی که سه خواهر چخوف را مطالعه یا دیده اند متوجه شوند. درنمایش “آتن مسکو”دوخواهر با فروپاشی نظام سوسیالیستی شوروی برای کار وارد یونان و مشغول کار می شوند.پس ازدوسال خواهر کوچک برای دیدن خواهران بزرگ خود به یونان می آید. اوکه اطلاعات نادرستی درباره خواهرانش دارد و زن برادرش از آنها شخصیت های گمراهی ارائه داده در لباس یک خواهر روحانی به دیدن خواهران بزرگ خود می آید تا آنها را ارشاد کند، اما با واقعیت دیگری از زندگی آن دو مواجه می شود. خواهران بزرگ تر نیز به خواهر کوچک تر شک می کنند و فکر می کنند او قاچاقچی اسلحه است.
از نظر ساختاری چه تفاوت هایی موجود است؟
این نمایش همچون اثر چخوف با گره افکنی و گره گشایی های داستان نمایش را پیش می برد.این اثر از نظر تماتیک ممکن است به نمایشنامه “سه خواهر”چخوف نزدیک باشد اما شرایط و پرداخت داستان اثر با کار چخوف کاملا متفاوت است.
با توجه به چندپارگی داستان نمایش، محوریت کار شما چه موضوعی است؟
مهاجرت بحث محوری این نمایشنامه است و اینکه زنان در جریان مهاجرت چه آسیب هایی می بینند.
بحث “مردسالاری”هم به شدت در کار شما پرداخت شده و تاکید فراوان حتی در کارگردانی اثر دیده می شود.آیا درمورد این موضوع تاکید خاصی دارید؟
ببینید این نمایش به نوعی داستان رهاشدگی و تنهایی زنان معاصر است که هم از طرف نظام مستنبدانه مردسالاری و هم ازطرف خودشان مورد ظلم قرار گرفته اند.زنان درپروسه تاریخ کمتر حضور دارند وداستان وروابط زنانه این اثر بااکثرروابط زنان جامعه امروز ما همخوان است.درواقع زنان جوان ما به ویژه زنان جوان همه درجهت مقابل هم حرکت می کنند.شرایط ذکر شده ذکر شده در این اثر قابل تعمیم به شرایط وروابط همه زنان جامعه جهان است.
به نظر اغلب مخاطبان شما این نمایش یک کار فمینیستی است.نظر خودتان در این مورد چیست؟
با تمام احترامی که برای تماشاگران قائلم اصلا با معتقد به این جریان نیستم.البته باید بگویم به نظرم معنایی که امروزه در جامعه ما از کلمه “فمنیست”ارائه می شود معانی غلطی به خود گرفته اند.آتن- مسکو نگاه فمینیستی ندارد.نگاه آن نگاهی منتقدانه به روابط زنان است.من خودنیز با نگاهی به معنای تقابل با مردان اصلا موافق نیستم و اتفاقا تعامل با مردان را لازمه زندگی می دانم.زنان باید توانایی های خود را پیدا کنند وبتوانند حقوق خود را از جامعه بگیرند.روابط و وشرایط زنان جامعه امروز ما با روابط و شرایط مادران و مادربزرگانمان فرق کرده است.متاسفانه زنان ما با اینکه حضور اجتماعی دارند امادرروابط خود همچون مادربزرگ ها رفتار می کنند.
به نظر شما زنانی که نماینده های آنها در نمایش شما وجود دارند درشرایط امروزی ما درایران چه باید بکنند؟
زنان باید توانمند شدن نقاط قوت خود راکشف کنند وضعف های رفتاریشان را کنار بگذارند ودراین صورت است که می توانند گام به گام با مردان جلو روند.دراین نمایش نقاط ضعف روابط برخی از زنان نشان داده می شود.نقاط ضعف رفتاری مانند روراست نبودن، غیبت کردن و شایعه پراکنی، نقاط منفی رفتاری برخی از زنان که جامعه مردسالار ازآن به نفع خود استفاده می کند و به شکل بد در سریال های تلویزیونی مورد تمسخرقرارمی گیرد.
با توجه به کارنامه های قبلی شما درحوزه تولید آثار نمایشی، به نظر می رسد علاقه خاصی به سوژه های زنانه دارید.آیا این دغدغه شما است و قرار گذاشتید که همواره بر محوریت این نوع موضوعات تمرکز داشته باشید؟
دیگر دوستان هنرمند من به نمایشنامه هایی با موضوعات زنان چه درشرح خصایل مثبت و چه خصایل منفی آنها کمتر توجه دارند اما واقعا دغدغه من اجرای این گونه نمایش هاست.به نظر من نمونه این آثار باید بیشتراز پیش درجامعه تولید وارائه شود.
درمورد انتخاب بازیگران دست به تغییرات گسترده ای زده اید.ممکن است درمورد این اتفاقات برایمان بگویید؟
بله.الهام پاوه نژاد، الهام کردا ورویامیرعلمی سه خواهر داستان نمایش من هستند که پیش از این قرار بود هنگامه قاضیانی ونگارعابدی این نقش را بازی کنند.اما نگار عابدی هنگام تمرینات آسیب دید وهنگامه قاضیانی با تداخل برنامه کاری درسینما وفوت یکی ازبستگانش مواجه شدوجای خود را به الهام پاوه نژاد داد.
درمورد نویسنده نمایش چه اطلاعاتی دارید؟
سولاکیدس نویسنده این اثر هم اکنون از هنرمندان تئاتر یونان است ودراین کشور مدرسه تئاتر دارد.قرار بود برای اجرای اثرش درتهران حاضر شود اما به دلیل سفرهای کاری خود نتوانست به این سفر بیاید اما دربخش ترجمه های یونانی نمایش گروه را همراهی کرد.
گفت و گو با هوشنگ هیهاوند
تئاتر تمام عشق من است
آقای هیهاوند، پس از سال ها دوری از صحنه تئاتر امسال با نمایش “پسر طلاها”درمقابل تماشاگران قرار گرفتید. دراولین اجرا ها ودر برخورد دوباره با مخاطبان چه احساسی داشتید؟
باور نمی کنید که برایم همه چیز مثل و مانند روز اولی که پا به تئاتر گذاشتم سخت و وحشت آور بود.فقط این را می گویم که تمام بدنم سرد شده بود و دست و پایم می لرزید.بسیار خوشحالم که این اتفاق در این سن و سال من دوباره برایم رقم خورد.
آیا مایل هستید تا برایمان از دلایل دوری تان از تئاتر در این چند سال بگویید؟
من عاشق تئاتر هستم وباوربفرمائید در طول سال با آن زندگی م یکردم و مثل هرعاشق دیگری اگر پیش می آمد که پیشنهادی نداشته بودم بیمار می شدم.از آخرین اجرای نمایشی که درنمایش فرهاد مهندس پور داشتم قریب به یک دهه گذرد که پس از آن بی مهری هایی گریبان مرا گرفت دل چرکین شدم.مدیریت تئاتر و کم لطفی های آنان چنان بلایی برسر جماعت تئاتری این سرزمین آورد که الان شاهد آثارآن هستیم.دوست ندارم بیش ازاین بگویم وبحث را باز کنم.اما فقط می گویم که بغضم پس از سال ها با این نمایش ترکید.بغضی که مرابه حالت خفقان کشانیده بود.
اما در این سال ها چه می کردید؟
هیچ. تلاش می کردم که درتئوری ها خود را غوطه ور کنم و چیزی به روی خودم نیاورم.
چه شد که این نمایش را برای بازی پذیرفتید؟
من سال ها به سراغ بازیگری نمی رفتم و خود را مدتها ازاعتیاد به آن رهانیدم.اولیم چیزی که درنمایش ”پسرطلاها”توجه من را به خود جلب کرد موضوع داستانی بود که محتوای بسیار جذابی رابه وجودآورد.داستان دو بازیگر که به دلیل بی مهری های اطرافیانم از تئاتر و بازیگری خداحافظی کردند وحالا پس از چند سال دوری از تئاتر و یکدیگر دوباره با هم روبرو می شوند.به نظر من این رویارویی با یکدیگر رویارویی با بی مهری ها و آدم هایی بود که آن ها از هم جدا کرده بودند.همان طور که در پایان نمایش هم دیده می شود بازهم همان آدم های کم لطف باعث و بانی جدایی دودوست از یکدیگر وتئاتر می شوند و…اینها به اضافه گروه بسیار پرانرژی و فعالی که سال ها آنهارا می شناختم از جمله دلایل پذیرفتن این متن شد.
در موردچگونگی شخصیت پردازی درنمایش “پسرطلاها”برایمان بگویید.
بایدبگویم نویسنده این نمایش یعنی نیل سایمون درپرورش موضوعی به این سادگی با قدرت هرچه تمام تر ظرافت هایی را به کاراکترها تزریق کرده که شخصیت پردازی را برای بازیگر تعریف و اصول آن را تقریبا ترسیم نموده است.دربرخورد های اولیه با نقش سوالات متعددی در مورد آن به وجودآمد که رسیدن به پاسخ آنها بسیاری ازگره های موجود در نمایشنامه را حل و فصل کرد.سپس این اتودهای مختف ما به عنوان بازیگر بود تا به همراه هدایت مناسب کارگردان وجوه متنوعی از کاراکتر رابرای تماشاگران بازگو کنیم.
شخصیتی که شما نقش آن را بازی می کنید در بسیار از لحظات نمایش از نظررفتاری دچار تناقضات بیانی وفکری است.چه مقداری ازطراحی این وجوه خارج از متن و باواسطه شما وکارگردان شکل گرفت؟
زمینه های مناسبی در مورد آن وجودداشت و به نگارش درآمد.البته ناگفته نماند که شهرام زرگر به عنوان مترجم هم کمک شایان توجهی به من کردند و با شناختی که از دیگرآثار این نویسنده وآدم های موجود درمتون دیگرداشتند راهنمایی های لازم را ارائه دادند.این شخصیت یک هنرپیشه قهار با ویژگی های درونی و بیرونی بسیار است که درچند سال اخیر زندگی متحمل فشارهای فیزیکی وروحی زیادی شده است.به خصوص اینکه از لحاظ مالی وضعیت مناسبی نداشت و با روحیه طنز طلب دردنیای بازیگری خودوکاملا جدی درزندگی واقعی خود دچار تناقضاتی بود که برای من درترسیم رفتارها بسیار مفید واقع شد.
این نمایش چند ماه پیش توسط یک گروه به صورت تله تئاتردرآمد و از تلویزیون ایران پخش شد.نقشی که شمابازی می کنید را درآن اجرا آقای مهدی هاشمی بازی می کردند.آیا بازی ایشان هم درکار شما تاثیر گذاشت؟
من آن نمایش را دیدم.اول اینکه وقتی آن تله تئاتر پخش شد اصلا قرار نبود که من این نمایش رابازی کنم و هیچ صحبتی نشده بود.ضمن اینکه من به چشم یک تماشاگرآن را دیدم وظریف کاری های آقای هاشمی برای مدیوم تلویزیون مناسب بود نه تئاتر.البته گر ایشان قرار باشد همین فردا در تالار مولوی و با همین گروه این نقش را بازی کنند مسلما نگاه جدیدتری برای تماشاگر تئاتر ارائه می دهند.
از این پس هوشنگ هیهاوند را در صحنه تئاتر بیش از این می بینیم یا نه؟
امیدوارم که اتفاقی که افتاده در حد اتفاق نباشد و استمرار داشته باشد.تمام عشق و علاقه من تئاتر است و نمی توانم آن را ترک کنم.ضمن اینکه اصلا امیدوارم بی مهری های مسئولین ومدیران در مورد تئاتری ها و علی الخصوص تئاتری ها تمام شدنی باشد.
کار بعدی شما چیست؟
یک نمایش را به عنوان کارگردان دربخش چشم انداز تئاتر فجرآماده می کنم که تمرینات آن را به تازگی شروع کرده ام.امیدوارم نتیجه بخش باشد.