جنبش سبز؛ حق‌بنیاد و شهروندمدار

اردشیر امیرارجمند
اردشیر امیرارجمند

پنج سال از سر برآوردن جنبش سبز گذشت و بخشی از وعده الهی به مومنین و صدیقینی که برای خدا و در راه حمایت از حقوق بندگان خدا از ایثار جان و مال و فرزندان و آزادی خود دریغ نکردند محقق شده است. نقاب از چهره غالیان و غالی گرایان حکومتی افتاده است و چهره بزک کرده ولی گزنده آنان حتی برای بخش وسیعی از حامیان و مریدان بدون قید و شرط آنان نیز آشکار شده است. در مقابل، صحت و مشروعیت ادعاهای معترضین و حقانیت مقاومت آنها بیش از پیش عیان شده است.

 

سرکوب ها حریف شجره طیبه جنبش سبز نشد

پنج سال از آغاز سرکوب تمام عیار و بی رحمانه اولین جنبش وسیع مردمی حق بنیاد و شهروند مدار ایران گذشت. این سرکوب خشن قطعا صدمات و لطمات فراوان به مردم و جنبش، حامیان و رهبران آن وارد کرد اما نتوانست مانع بقای این شجره طیبه شود. شجره طیبه ای که با از سر گذراندن موج های مهیب سرکوب نشان داد که از چنان ذخایر انرژی برخوردار است که می تواند موجد رویش های رنگارنگ پاک و مستمر متعدد باشد و مشعل امید را در دل مردم آزادی خواه و عدالت طلب روشن نگه دارد.

پنج سال پیش در ۲۲ خرداد حدود ساعت ده مهندس موسوی با مصاحبه ای مطبوعاتی نسبت به تخلفات انتخاباتی و روند شمارش آرا هشدار می دهد و اعلام می کند که انتخابات حق مردم است، امانت مردم است و او نمی تواند و حق ندارد از حق مردم بگذرد و تا آخرین لحظه بر عهد خود با مردم مقاومت و پایداری خواهد کرد. بدین ترتیب این بار جنبش حق بنیاد و شهروند مدار آغاز می شود، و شاید بتوان گفت راه نویی در مبارزات آزادی خواهانه ملت ایران ار صدر مشروطیت نمودار می شود: جنبش مردمی و اجتماعی وسیع، حق بنیاد، شهروند مدار، اصلاح طلب، مسالمت آمیز و خشونت پرهیز.

 

تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی

چند روز بعد با توجه به آنچه در روزهای گذشته اتفاق افتاده، مهندس موسوی می گوید الان مطمئن شدم که تصمیم صحیحی را برای ورود به انتخابات گرفته ام و مسئله آقایان فقط من نیستم و ماجرا فراتر از این چیزها است. بعدتر ایشان بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی را مطرح می فرمایند؛ راهبردی که در ان هنگام و حتی هم اکنون با توجه به کاستی ها و پارادوکس هایی که در قانون اساسی برای دستیابی به دموکراسی وجود دارد، مورد نقد برخی قرار گرفت.

کوتاه عرض کنم که مهندس و آقای کروبی دیگر افرادی که سالیان دراز در حکومت مشارکت داشته اند، از نزدیک با نقاط ضعف و قوت و مشکلات و پاردوکس های داخلی این قانون اساسی آشنا هستند و مهندس با علم و دانش به این موضوع همچنان خواستار اجرای بدون تازل قانون اساسی می شود تا راه بر روی تحولات استبدادمنشانه در ایران سد شود. به نظر او، اجرای درست قانون اساسی تنها راه و شاید کوتاه ترین راه و کم هزینه ترین راه برای اصلاحات اساسی تلقی می شود.

 

 

سخنان سعیدی یعنی دگردیسی نظام سیاسی و تعلیق تتمه نهادهای دموکراتیک

اکنون بعد از پنج سال با انتشار فیلم سخنرانی آقای جعفری فرمانده سپاه پاسداران و آقای سعیدی نماینده رهبر در سپاه که متعلق به چند روز بعد از خطبه نماز جمعه رهبری است، صحت و حکمت سخنان مهندس موسوی بیش از پیش آشکار می شود. مشخص می شود که خط قرمز سپاه نه فقط مهندس بلکه جریان اصلاح طلب است. یعنی اگر مثلا آقای خاتمی یا فردی به مانند او هم بود، همین خط قرمز وجود داشت. توجه داشته باشیم در اینجا اصل نسبت بین آرای مهندس موسوی و آقای احمدی نژاد و تقلب انتخابات در ۲۲ خرداد ۸۸ شاید مسئله ای فرعی و مصداقی باشد که البته اظهارت آقای جعفری به صراحت وقوع تقلب را تایید می کند و دیگر نمی تواند جای تردیدی برای دوستان اصولگرای منصف و یا برخی از دوستان اصلاح طلب که هنوز برای آنها این امر مسجل نبود، باقی بماند و اگر همچنان باقی باشد خود این تردید محل سوال خواهد شد.

اما آنچه مهمتر است، خود خط قرمز برای ورود اصلاح طلبان به قدرت است و اینکه تصمیم به مهندسی انتخابات قبل از انتخابات اتخاذ شده است تا در صورت ضرورت عملیاتی شود. آقای سعیدی نماینده رهبر در سپاه در حضور فرماندهان سپاه و دیگر مقامات کشوری تاکید موکد دارد که سپاه نهادی است که با رهبر زاویه ندارد. نتیجه این ادعا این است که خط قرمز سپاه، خط قرمز اقای خامنه ای است؛ پس ایشان نیز نمی توانسته اند با مهندسی انتخابات مخالفتی داشته باشند؛ و این یعنی دگردیسی نظام سیاسی کشور و تعلیق تتمه نهادهای دموکراتیک آن که نشانه های آن در بخش های دیگری از سخنان آقای سعیدی نیز به خوبی مشاهده می شود.

 

آقایان رضایی، توکلی و حائری شیرازی! چرا سکوت کرده اید؟

با قرائت غالی گرایانه ای که آقای سعیدی از ولایت مطلقه فقیه می دهد و آن را حداکثر به مثابه یک حکومت سلطنتی استبدادی دینی عرضه می کند، کسی نمی تواند بیش از آقای سعیدی دل منتقدین این نهاد و نهاد رهبری در جمهوری اسلامی را شاد کند. پس به حق رهبران جنبش سبز اعلام می کنند که منشا مشروعیت حکومت مردم هستند، و آن را در منشور جنبش سبز هم مورد تاکید قرار می دهند. در اینجا است که اهمیت تاریخی جبش سبز و ارزش مقاومت رهبران آن و هچنین راهبرد اجرای بدون تنازل قانون اساسی بهتر درک و مشخص می شود، و افرادی مثل آقای رضایی باید پاسخگو باشند.

آقای رضایی! شما به حضرت زهرا قسم خوردید و قسم خود را شکستید. ان شاء لله حضرت زهرا شما را می بخشد. اما این بار در مقابل مردم مسئول هستید، باید پاسخ گو باشید. پاسخ شما چیست؟ چرا آنها را تنها گذاشتید و از رای آنها یعنی از حق آنها و از امانت آنها دفاع نکردید؟ آقای توکلی که خود را حق جو می دانید، فکر نمی کنید وقتی ادعا می کنید که حصر رهبران جنبش سبز جنبه سیاسی و امنیتی دارد و لذا نمی تواند تابع فرایند قضایی باشد و به این ترتیب این بی قانونی آشکار را توجیه می کنید، هم زمان تمام موارد این چنینی از قبیل زندان و اعدام و شنکنجه در زمان شاه را هم به عنوان امر سیاسی و امنیتی توجیه پذیر می سازید؟

آقای حائری! شما که در نامه خود از موسوی و کروبی می خواهید که توبه کنند و می گویید که در انتخابات مرّ قانون رعایت شده است؛ حالا که خط قرمز آقایان و مداخله آنان مشخص شده است چه می گویید؟ آیا وظیفه شرعی و اخلاقی و انسانی ندارید که از آنها دفاع کنید؟ شما که آن وقت توجیه کردید، اگر الان سخن نگویید و ساکت باشید، یادتان نرود در جرم آنهایی که مرکتب این تخلفات شده اند، اخلاقا شریک هستید.

 

جنبش سبز، اولین جنبش حق بنیاد در ایران

بر خلاف رویه استبدادمنشانه ای که آقای سعیدی و سپاه از آن دفاع می کنند، آقای موسوی و کروبی از همان ابتدای حرکت از حقوق مردم و حقوق انسانی آنها دفاع می کنند. می توانم بگویم که مهمترین ویژگی جنبش سبز این است که حق بنیاد است. یعنی اولین جنبش حق بنیاد ایران است. حرکتهای قبلی عدالت جو بودند، ضد استعماری و ضد استبدادی بودند.

آزادی یکی از شعارهای انقلاب ۵۷ بود، اما وجه غالب آن نبود یا نشد. آزادی برای رهبران جنبش جنبه ی اساسی دارد. حتی وقتی بحث امنیت هم می شود، آقای موسوی با ظرافت از امنیت انسانی صحبت می کند، یعنی اول رهایی از ترس و بعد آزادی از نیاز؛ به عبارت دیگر یک ترکیب مترقی از حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.

 

اصلاحات جامعه محور، به جای تأکید صرف بر مشارکت در قدرت

جنبش سبز دارای نقاط ضعف و قوتی بوده است. نقطه ضعف مهم این است که بر اثر سرکوب شدید نتوانستیم در تشکل سازی و تشکل یابی توفیق لازم را داشته باشیم. اما شاید مهمترین نقطه مثبت آن این باشد که روش جدیدی در اصلاح طلبی را عرضه و تقویت می کند و آن اصلاحات حق بنیاد و جامعه محور است؛ اینکه اصلاحات واقعی در دل جامعه صورت می گیرد و نه ضرورتا و صرفا از طریق مشارکت در قدرت.

مطالبه گری مردم از موضع حق های فردی و جمعی؛ روشن کردن اینکه منشأ مشروعیت حکومت و حاکمان مردم هستند؛ رها کردن و پایان دادن به بحث خودی و غیر خودی که در زمانی حتی بعضی از دوستان خود ما هم در تئوریزه کردن آن نقش داشتند و قبول اینکه در حوزه حقوق شهروندی گرایش سیاسی، دینی و مذهبی و جنسیت و غیره ملاک نیست؛ جا افتادن جایگاه انتخابات آزاد، نه انتخابات آن هنگام و به میزانی که آقایان می خواهند یا اجازه می دهند، بلکه زمانی که از حداقل استاندار لازم برخوردار باشد؛ و اینکه انتخابات آزاد، سالم و منصفانه محور همگرایی همه نیروهای ملی و آزادیخواه قرار بگیرد.

آنچه لازم است به آن توجه ویژه کنیم، این است که در شرایط کنونی که به جهت سرکوب شدید در برگزاری اکسیون و عمل با مشکل مواجه هستیم، سعی کنیم گفتمان سالم و شکیل و غیر مضطربی را ایجاد کنیم که هدفش اصلاحات صرف، تأکید می کنم صرفا و تنها، از طریق مشارکت در قدرت نیست (زیرا عدم توفیق این رویکرد در عمل ثابت شده است و دوم اینکه اصرار بیش از حد بر آن یعنی اصلاحات صرفا حکومت محور، باعث فاصله گرفتن از اخلاق در سیاست می شود) بلکه همچنین و اولا مبتنی بر حرکت جامعه محور و مردم است. اگر هم حرکت جامعه محور را بلد نیستیم، خوب است آن را بگوییم و قبول کنیم و سعی کنیم یاد بگیریم.

 

ایجاد تقدم و تأخر بین مسائل داخلی و بین المللی درست نیست

آقای روحانی نه رقیب ماست و نه طرف مقابل ما. هیچ انرژی از ما نباید صرف مقابله با روحانی بشود. هیچ دلیلی برای این کار وجود ندارد و باید سعی کنیم ایشان را در کنار خود داشته باشیم. باید از دستاوردهای مثبت دولت به ویژه در مقابل تمامیت خواهان دفاع کنیم. اما این به معنای سکوت و دست کشیدن از مطالبات نیست. مدیریت مطالبات لازم است، اما نباید آن را کنار گذاشت به بهانه اینکه دولت را تضعیف می کند. بر عکس، رها کردن این مطالبات دولت را تضعیف می کند و در مقابل رقبا تنها می گذارد.

مطالبه آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد یک وظیفه اخلاقی است که مردم نیز هر وقت کوچک ترین امکانی پیدا کردند، آن را فریاد زدند. امیدواریم که مذاکرات هسته ای به نتیجه برسد. از این پل عبور بکنیم و تنش زدایی بین المللی به مرحله تعیین کننده برسد. ما هم وظیفه داریم از آن حمایت کنیم. امیدواریم که وسط راه رها نشود و فریز نشود. اما به نظر من ایجاد تقدم و تأخر بین مسائل داخلی و بین المللی درست نیست؛ امکان پذیرنیست و موثر و نیتجه بخش هم نیست. در شرایطی به مانند امروز ما، سیاست تنش زدایی بین المللی وقتی به صورت قطعی و پایدار موفق می شود که از حمایت اجتماعی داخلی جدی برخوردار باشد و صحنه سیاسی داخلی هم تغییر پیدا کند.

هشت سال آقای خامنه ای گفتند که دولت احمدی نژاد پاک ترین و مدبرترین دولت تاریخ ایران است. ۷۰۰ میلیارد دلار پول کشور در بهترین شرایط جهانی برای کشورهایی مثل ما از بین رفت و به فلاکت اقتصادی افتادیم اما کسی پاسخ گو نیست. حداقل یک عذرخواهی به مردم بدهکار هستند. البته مردم محتاج عذرخواهی نیستند، همین که این سیاست ها را تغییر دهند و اجازه دهند مردم آرامش و آزادی و پیشرفت داشته باشند، کافی است. در زمینه مسائل منطقه ای هم مرتب می گویند پیروز شدیم، اما می بینیم که متاسفانه جنگ مذهبی پشت دروازه های ما است. نقش عربستان و گروهای خشونت طلب و تکفیری و غیره همه درست، اما سیاست های نادرست مقامات کشور خودمان را هم نمی توان نایده گرفت. اصرار به راه نادرست چیزی را حل نمی کند. آنها باید نگرش خود را تغییر دهند، وگرنه راهی را که آقایان به آن اصرار دارند، با تاکتیک هایی که انتخاب می کنند، حداکثر می تواند زمین بن بستی را که در آن قرار دارند سفت کند، اما آنها را از این بن بست خارج نمی کند.

منبع: کلمه