انیس جاد
دفتر بیضی شکل کاخ سفید به باد انتقاد گرفته شده. جرج بوش بیشتر اوقات خود را به پاسخگویی به سؤالات کنایه آمیز مطرح شده در کنگره و در ستون های مطبوعات امریکایی می گذراند. آیا دولت او نسبت به اجرای طرح های جدید برای امنیت بخشیدن به بغداد شتابزده عمل می کند؟ حتی اگر همه چیز در پایتخت عراق شعله ور شده باشد [آخرین گزارش ناگوار سازمان سیا تا حدودی حاکی از آن است]، ولی باز دولت بوش خواست خود را مبنی بر اجرای “هرچه سریعتر” طرح های جدید ابراز می دارد.
ولی مطمئناً مخالفین چنین طرح هایی این گونه فکر نمی کنند. اتخاذ یک استراتژی جدید هیچ شباهتی به حرکات دست در زمان ریختن سس بر روی غذا ندارد، به ویژه زمانی که شورشیان عراقی، از هر انشعاب و فرقه ای، در تلاشند تا نیروهای ضدحمله خود را در دوران پس از صدام سازماندهی کنند. آیا پروژه های مالی جرج بوش تا سال 2009، از جمله کاهش هزینه های جنگ در عراق، چنین پیام مبهمی را از نظرها دور نگاه می دارد؟ او به صراحت خواست خود را مبنی بر مردود بودن هرگونه “برنامه خروج از عراق” اعلام می کند و حتی به دفاع از مواضع فعلی خود می پردازد.
جرج بوش برای خروج دستیاران خود از عراق، نه به پیشنهادات حمایت کننده القاعده نیاز دارد و نه به کمک همسایگان عراق، به ویژه سوریه، زیرا رییس جمهور آن پیشنهاد کرد می تواند “نقش اصلی” را در توقف خشونت های بین النهرین سابق ایفا کند. بشار اسد اظهار داشت دمشق روابط بسیار خوبی با تمامی احزاب و گروه های حاضر در عراق دارد، البته به جز امریکایی ها که نمی خواهند حتی یک کلمه از مشارکت فعالانه سوریه در گفتگوهای منطقه ای بشنوند.
ازسوی دیگر، عمو سام درخصوص ایران نیز همین گونه فکر می کند و برای دولت تهران رویکردهای منزوی کننده جدیدی را تهیه و تدارک دیده، مگر اینکه مسکو با تلاش های کشورهای غربی علیه تهران به مخالفت برخیزد و هرگونه اقدامی را در این زمینه وتو کند. ازطرف دیگر، درحال حاضر کرملین معتقد است نشست مقامات گروه شش کشور در رابطه با برنامه هسته ای کره شمالی بسیار زود بوده و حتی ممکن است مسأله استقلال کوزوو را نیز وتو نکند.
اکنون ایهود اولمرت از این واهمه دارد که پاریس فشار خود را از روی حکومت آیت الله ها بردارد. درواقع این نگرانی به دنبال “خبط ژاک شیراک” که در افکار عمومی اسراییل تأثیر بسزایی داشته به وجود آمده است. و این تازه ابتدای کار است: نیکلا سارکوزی، وزیر کشور فرانسه و کاندیدای ریاست جمهوری، در یک بحث تلویزیونی اظهار داشت حمله به ایران درحال حاضر به هیچ وجه عاقلانه نیست. آیا تل آویو به واقع باید از رویکردهای “کاملاً دیپلماتیک” فرانسه واهمه داشته باشد؟ آیا به راستی چنین رویکردی آزادی عمل لازم را در سرهم کردن سانتریفوژها و آسودگی در گسترش برنامه هسته ای به دولت ایران خواهد داد؟
دیدگاه روسیه مانند دیدگاه چین هیچ گاه مورد خوشایند مقامات عالی رتبه اسراییل نبوده و نیست. اکنون تل آویو باید رویکردهای خود را تا حد قابل توجهی تغییر دهد، زیرا درحال حاضر کارشناسان اسراییل آنچه را که مقامات این کشور از شنیدنش بیزار هستند عنوان می کنند؛ اگر ایران روزی به سلاح هسته ای دست یابد، بی شک از آن برای نابودی اسراییل استفاده نخواهد کرد، بلکه دلیل تجهیز به چنین سلاحی صرفاً مسایل تدافعی خواهد بود: داستان برتری منطقه ای و تقویت نظام سیاسی.
در کل، تصورات ژاک شیراک در زمان ارتکاب اشتباهش و بی تفاوتی واشنگتن نسبت به ناسازگاری به وجود آمده، مقوله ای کاملاً قابل تأمل است. با این حال، نگاه ایهود اولمرت اکنون به سوی مکه معطوف شده؛ جایی که رهبران فلسطینی گردهم آمده اند تا به مذاکره بنشینند.
آنها در واقع درخصوص ایجاد صلحی به مذاکره نشسته اند که صرفاً در صورت آزادسازی مناطق اشغالی قابل اجرا خواهد بود، نه در صورت اعمال تحریم علیه ایران یا سوریه و یا مداخله بیشتر در هرج و مرج عراق.
منبع: لاتیریبون، فوریه 2007
مترجم: علی جواهری