نادر ایرانی
اخیرا گروهی از روزنامه نگاران ایرانی دریک سفر روزنامه نگاری راهی اروپا شدند. بدرالسادات مفیدی دبیرانجمن صنفی روزنامه نگاران ایران هم از این جمله بود که در مصاحبه با روز می گوید در حین سفرمتوجه شده برگزار کنندگان این سفر از این طریق می خواستند پیام خود را به مقامات ایران بدهند مبنی بر این که بدون تعلیق غنی سازی و رعایت حقوق بشر، وعدم اصلاح روابط میان ایران وآمریکا، چشم انداز آینده جز تشدید تحریم ها و درنهایت احتمال حمله نظامی نخواهد بود. این گفت وگو درپی می آید.
شما اخیرا با تعدادی از روزنامه نگاران ایرانی به بروکسل سفرکردید. هدف از این سفرچه بود؟
برای من و جمعی از همکاران در سایر رسانههای کشور چندی پیش سفری یک هفتهای به بروکسل پایتخت بلژیک و در تعریفی دیگر پایتخت اتحادیه اروپا پیش آمد که دستاورد آن اگرچه تا حدی قابل پیشبینی نبود، ولی برای من در مقایسه با سایر سفرهای کاری در نوع خود بینظیر بود. چرا که بیش از آنچه که منظور این سفر (که از قبل آشنایی با نحوه فعالیت اتحادیه اروپا اعلام شده بود) محقق شود، تصویری از آینده و سرنوشت ایران در روابط با اتحادیه اروپا و به طور عامتر عرصه بینالملل برای ما به نمایش گذاشته شد که در عین نزدیکی به واقعیت، نگرانکننده و یأسآلود مینمود.
چرا نگران کننده؟
آن ها هرگونه روابط با ایران بهویژه روابط تجاری- اقتصادی را به حل پرونده هستهای آن هم به صورت یک طرفه و با پذیرش تعلیق کامل و اصرار بر شیوههای بازدارنده از تحریم گرفته تا تهدید نظامی وابسته کرده اند. از آن دردناکتراینکه ما برای انعکاس این پیام تلخ به مردم ایران انتخاب شده بودیم؛ به تعبیری دیگر نوعی اتمام حجت با مقامات تهران! این مسئله از آن جهت برای من دردناک بود که تا قبل از این با توجه به پیشینه دیپلماسی نرم اروپاییان و پرهیز آنان از بهکارگیری شیوههای خشن در مواجهه با ایران چنین فضایی برایم قابل فرض نبود. ضمن آنکه این پرسش نیز مطرح بود که اروپاییها در پی تیره بودن روابط ایران و آمریکا طی 30 سال گذشته بیشترین بهره تجاری ـ اقتصادی را بردهاند ولی حال چه شده که میخواهند به تدریج از دست دادن این منافع را بپذیرند؟
شما دیداری هم با سفیر ایران در بروکسل داشتید؛ دراین دیدارچه گذشت؟
ببینید عمق چالش در روابط ایران و اتحادیه اروپا قبل از انجام هرگونه دیدار کاری با اروپاییها در ملاقات با سفیر و تنی چند از کارکنان سفارت ایران در بروکسل ملموس شد. اذعان سفیر به این نکته که اروپاییان هر گونه تغییری در رویکرد در روابط با ایران را منوط به تغییر رویکرد در ایران در ارتباط با پرونده هستهایاش کردهاند، موید این مسئله بود. سفیرابتدا سابقهای از روابط ایران و اتحادیه اروپا فراز و نشیب این روابط را تشریح کرد. او گفت که پس از سالها از فاز گفتوگوهای انتقادی وارد فاز گفتوگوهای فراگیر شامل موضوعاتی چون مبارزه با مواد مخدر، تروریسم و حقوق بشر شدیم. بهبود روابط تا جایی پیش رفت که مدتی بعد شورای اتحادیه اروپا مصوبهای صادر کرد که به موجب آن با ایران وارد مذاکره و امضای موافقتنامههای تجاری– اقتصادی و سیاسی شود. البته سفیر توضیح نداد که منظور از سالهای مورد اشارهاش دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی است که قطعا متاثر از دیپلماسی تنشزدایی و طرح گفتوگوی تمدنهای او پیشرفتی در روابط حاصل شده بود. ولی ادامه سخنان سفیرگواه براین نکته بود. او گفت که در نیمه دوم سال 84 که مسئله هستهای ایران شدت گرفت، رکودی در روابط پیش آمد و دوباره به قالب گفتوگوهای فراگیر برگشتیم. او همچنین معتقد بود که اتحادیه اروپا یک طرفه مذاکرات مربوط به امضای دو سند تجاری- اقتصادی و سیاسی را به حال تعلیق در آورده است. سفیرایران درعین حال رویکرد اتحادیه اروپا به ایران، بعد از صدور قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل در قضیه پرونده هستهای ایران رادوگانه توصیف کرد که از یک طرف مذاکره میکنند و از طرف دیگر به ایران فشار میآورند.
از نظرسفیرایران دربروکسل نحوه واردآوردن فشارها چگونه است؟
او نحوه عمل اروپاییان به قطعنامههای شورای امنیت را دو شکل عنوان کرد: یکی در سطح ملی به این معنا که 27 کشور بهطور جداگانه خود را ملزم به رعایت وظایفشان در قبال تعهدات بینالمللی میدانند و دیگر آنکه به صورت اتخاذ مواضع مشترک در قالب اتحادیه اروپا انجام میگیرد. سفیر ایران معتقد بود در مواردی چون تحریم بانکها و موسسات و شرکتها، مصوبات شورای وزیران اتحادیه اروپا حتی از مصوبات شورای امنیت سازمان ملل گستردهتر است. سفیرایران در ادامه اهرم فشار دیگر اتحادیه اروپا بر روی ایران را مربوط به بحث حقوقبشر دانست.
آیا دراین باره سفیر فهرستی از موارد نقض حقوق بشر درایران را مطرح کرد؟
بله. سفیرفهرستی از قطعنامه های صادر شده علیه ایران را برشمردو تعداد قطعنامههای صادر شده علیه ایران در این زمینه را به این شرح دستهبندی کرد: در زمان ریاست آلمانیها در اتحادیه اروپا هشت قطعنامه حقوقبشری، پرتغالیها 10 تا، اسلاونیها 13 تا و فرانسویها 17 تا علیه ایران قطعنامه صادرشده است.آقای سفیر تجدیدنظر در مورد وضعیت منافقین و خارج کردن نام آنها از لیست تروریستی بهمنظور دادن فرصت بیشتر به آنها که در صحنه باشندرا به عنوان مورد دیگری از اعمال فشار اروپاییها نسبت به ایران مطرح کرد. او در عین حال در میان سخنان خود به برنامه اتحادیه اروپا برای پیگیری منافعش در ایران از طریق ارتباط با جامعه مدنی ایران و گفتوگوی مستقیم با نهادهای مردمی و از سوی دیگر ارتباط با نهادهای حکومتی در قالب همکاریهایی چون مبارزه با مواد مخدر و تروریسم اشاره کرد. سفیر فقدان دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در ایران را یک خلأ جدی در روابط دانست و بر همین اساس نیز شاید تمایل داشت که در میان پرسشهای ما در جلسات پیشرو، چرایی عدم گشایش این دفتر گنجانده شود.
آیا دراین میان سفیریا کارشناسان سفارت درباره مواضع اتحادیه اروپا نقدی هم ارائه کردند؟
یکی از کارشناسان سفارت مواضع دوگانه اتحادیه اروپا در مورد ایران را مورد نقد قرار داد و مطرح کرد که پارلمان اروپا از سویی طی قطعنامهای خواستار بازگشت پرونده ایران از شورای امنیت به آژانس بینالمللی انرژی اتمی میشود، و از سوی دیگر مریم رجوی را طی یکسال گذشته سه مرتبه به مقر خود دعوت میکند یا در مورد امضای قرارداد همکاری هند و آمریکا در رابطه با NPT واکنش نشان نمیدهد. این کارشناس همچنین مدعی شد درست در هنگامی که سولانا در حال گفتوگو با ایران بود، اتحادیه اروپا قبل از معلوم شدن نتیجه مذاکرات، بانک ملی را مورد تحریم قرارداد. البته باهمه رفتار دوگانه اتحادیه اروپا بازهم سفیر ابراز تمایل ایران به داشتن روابط با این اتحادیه را مطرح کردو گفت که با تمام این مشکلات و مسائل، اتحادیه اروپا اولین شریک تجاری ایران است و بر این اساس در مورد حفظ روابط آنها نیازمند کمک هستیم که یک بخش آن به ما مربوط میشود، بخشی به حکومت و بخش دیگر آن به رسانهها ارتباط پیدا میکند.
این علائق بیشتر از چه ابعادی میان ایران واتحادیه اروپا از نظرشما قابل بررسی است و آیا انرژی دراین بررسی جایی دارد؟
زمانی که سفیر ایران اتحادیه اروپا را به عنوان شریک اول تجاری ایران معرفی کرد، بلافاصله ذهن من روی روابط تجاری ایران و اماراتمتحده عربی متمرکز شد که چند سال است به مدد تحریمهای اقتصادی به تدریج رتبه اول شراکت تجاری را از آلمان کشوری اروپایی که بیش از 20 سال شریک اول تجاری ایران محسوب میشد، ربوده است. البته منظور سفیر مراودات اقتصادی مجموع 27 کشور عضو اتحادیه اروپا با ایران بود. (والا همان که اشاره کردم رتبه اول از آن امارات است.) مراوداتی یک طرفه در قالب صدور انواع و اقسام کالاهای مصرفی و واسطهای، صنعتی و تکنولوژیک و غیره به ایران! این در حالی است که در مقابل تامین انرژی، بهویژه گاز از جمله مهمترین کالاهایی محسوب میشود که میتواند اروپا را به بازار مصرف خوبی برای ایران تبدیل کند. آرزویی بزرگ در عین حال قابل دسترس و البته مشروط به دیپلماسی موفق ایران. به این خاطر نشست مربوط به سیاست و امنیت انرژی که اروپاییها در اولین روز کاری برای گروه در نظر گرفته بودند، یکی از مهمترین جلسات بود. خاصه آنکه سه کارشناس مجرب انرژی اتحادیه اروپا ساعاتی از وقت خود را به ما اختصاص دادند. هر چند که در پایان حاصلی جز تاسف و حسرت برای من بهعنوان یک ایرانی نداشت.
چرا؟ آیا به دلیل این که با شرایط جدید، ایران نمی تواند از این فضا وامکانات استفاده کند؟
تاسف بر اینکه ایران به عنوان دومین کشور دارای ذخایر گازی دنیا نه تنها هیچ بهرهبرداری از بازار مصرف اروپا نمیکند، بلکه با اعمال سیاستهای نادرست فرصتها را برای روسیه و قطر بهعنوان اولین و سومین کشورهای برخوردار از گاز فراهم آورده است. درحال حاضر قطر به مدد گاز پارسجنوبی از یک جزیره کماهمیت به دارنده بالاترین درآمد سرانه عالم تبدیل شده است. روسیه، بنا به گفته کارشناسان 60 درصد گاز اروپا را تامین میکند. البته همین کارشناسان معتقد بودند از آنجا که رفتارهای روسیه قابل پیشبینی نیست، تضمینی هم برای امنیت انرژی اروپا وجود ندارد چون روسیه در زمستان گاز اروپا را به منظور افزایش قیمت دو سه برابری آن به یکباره قطع کرد. بنابراین بحث امنیت انرژی برای اروپاییها کاملا قابل درک است. به همین خاطر هم آنها در حال حاضر به راهحلهای دیگری فکر می کنند، حتی خرید گاز مایع که به دلیل حمل و نقل آن از طریق کشتیهای مخصوص گران است.
به نظرشما راه حل اروپایی هادر حوزه انرژی چیست؟
اولویت اروپا همچنان انتقال گاز طبیعی (CNG) از طریق کشیدن خط لوله است، از این رو آنان دو راهحل را دنبال میکنند که هر دو به طریقی به ایران ارتباط پیدا میکند؛ یکی انتقال گاز ترکمنستان که در این صورت باید از ایران و ترکیه عبور کند چون انتقال آن از شمال دریای خزر مسیر خیلی طولانی را در بر میگیرد و در عین حال پرهزینه و در حوزه استحفاظی روسیه است. دوم مستقیما گاز ایران خریداری شود. چنانکه چند سال قبل در این رابطه خط لولهای به اسم ناباکو از ایران پیشبینی شد تا جایگزین گاز روسیه به اروپا باشد اما هنوز در مرحله حرف باقیمانده است. چرا که از زمان روی کار آمدن احمدینژاد ایران تحت تحریمهای اعلام شده و نشده شرکتهای بزرگ گازی دنیا قرار گرفته است. هر چند که در این دوره نیز فرصتهایی برای ایران فراهم شد که متاسفانه از آن تنوری برای ملت ایران داغ نشد.
به نظرمی رسد سفرسال گذشته وزیرخارجه سوئد درهمین راستا صورت گرفت.
بله و این مهمترین سفر سال گذشته وزیر خارجه سوئد به ایران و ملاقات با احمدینژاد بود تا چارهاندیشی اساسی برای آینده انرژی اروپا در پی قطع گاز روسیه و مشکل پیش آمده برای مردمشان انجام دهند. این دیدارحتی واکنش هایی را هم در سوئد به دنبال داشت بهطوری که حتی خانم وزیر به دلیل گذاشتن حجاب اسلامی در هنگام حضور در ایران مورد موأخذه لایههای لائیک جامعهاش قرار گرفت.
به طور کلی اروپایی ها چه موانعی را برسرراه خرید گازایران می بینند؟
کارشناسان انرژی اتحادیه اروپا در نشست مورد اشاره ضمن تاکید بر اینکه ایران بالقوه میتواند صادرکننده خوبی برای اروپا در زمینه گاز باشد، به صراحت موانع بر سر راه خرید گاز ایران را بهرغم نیاز شدید اروپا شامل 1 – ادامه فعالیت هستهای ایران که منجر به وضع تحریمهای متعدد شده 2–تیره بودن روابط ایران با آمریکا 3 – دخالت ایران در مسائل فلسطین، لبنان، عراق و… و تقویت گروههای شبهنظامی در این کشورها 4 – عدم رعایت حقوقبشر می دانند. جالب این جا بود که چارلز اسر تحلیلگر انرژی بهعنوان اولین کارشناس وقتی با گفته یکی از اعضای گروه (عضو تحریریه یکی از روزنامههای اصولگرا) مبنی بر اینکه انرژی هستهای حق مسلم ایران است، مواجه شد، به جدیت گفت: مسلما همینطور است ولی ما معتقدیم این کار باید در آینده آن هم برای مقاصد غیرنظامی صورت گیرد. اکنون غنیسازی را متوقف کنید! در قطع روابط خودتان با آمریکا نیز تجدیدنظر نمایید!
کارشناسان اروپایی ایران را درچه شرایطی می بینند؟ شما در مسایل پیش آمده وضعیت ایران واروپا را به ویژه درحوزه انرژی چگونه دیدید؟
این سوال مهمی است، ولی من سعی می کنم تنها به توصیف آنچه گذشته است بپردازم وکمتر دیدگاه های خودم را دراین بحث دخالت دهم. فائوزی بنسارسا مشاور انرژی کمیسیون اتحادیه اروپا با تاکید بر وابستگی متقابل ایران و اتحادیه اروپا گفت: ما متمول، شفاف و در عین حال مصرفکننده هستیم و در مقابل، شما به عنوان عرضهکننده انرژی نیازمند ما. ایران میتواند یک نقش مساوی در این رابطه داشته باشد، البته به شرطی که از اصول ما پیروی کند! او ادامه دادکه پیرو موافقتنامه 2002 با دولت قبلی شما (دولت خاتمی) در زمینه انرژی یک نوع همکاری تا 2005 در حال انجام بود که متاسفانه بعضی مسائل و رویدادهای سیاسی از جمله موضوع هستهای ایران این همکاری را متوقف کرد. بنسارسا هنگامی که با تکرار گفته همان همگروهیمان مبنی بر اینکه شما اعتراف کردید به گاز ایران نیاز دارید، پس چرا حقوق هستهای آن را به رسمیت نمیشناسید و شرایطی را به مادیکته میکنید؟ گفت: شما میتوانید گاز خودتان را نگه دارید. گازی که در استخراج آن نیازمند همکاری غرب هستید. ما هم عجلهای برای خرید گاز استخراج شده شما نداریم! اروپا مسئله انرژی خود را از روسیه و برخی کشورهای حوزه خزر حل میکند. در حال حاضر قطر نیز هفتمین تولیدکننده برای ماست، تا پایان سال میلادی یک پیمان با عراق در زمینه گاز منعقد خواهیم کرد و… بنابراین لزومی ندارد ما خریدار گاز ایران باشیم. سامیاندروا دیگر کارشناس انرژی شرکتکننده در نشست درخصوص این بحث استناد به یک ضربالمثل اروپایی کرد که برای رقص تانگو دو نفر لازم است. او گفت: هر دو طرف شرایط خودشان را دارند. کشور عرضهکننده انرژی نمیتواند شرایطی را بر طرف مقابلش تحمیل کند که در تولید آن نیز ناتوان و وابسته است. درست است که ایران دومین منابع گازی جهان را دارد ولی ابزار و تکنولوژی لازم را برای استخراج آن ندارد و ضمن آنکه استخراجش مستلزم صرف وقت زیادی است. بنابراین دور میز مذاکرات نباید شعار دهیم که ما دومین منابع گازی را داریم ولی هنوز نوزاد است! این کارشناس انرژی تاکید کردکه موضوع هستهای ایران بازی میان اروپا و آمریکا نیست تا بهعنوان ابزاری به نفع یکدیگر از آن استفاده کنند. این یک موضوع جدی بینالمللی است که هماکنون دیگر شورای امنیت سازمان ملل درگیر آن است و اگر ایران در این رابطه رویهاش را تغییر ندهد، معلوم نیست آینده چه شود!
درارتباط پرونده هستهای موضع اروپایی ها را چگونه ارزیابی می کنید؟ احتمال عقب نشینی درچه حوزه هایی ازناحیه آنان وجود دارد؟
پس از نشست انرژی، هنگام ناهار مباحثی نیز از سوی دستیار ارشد سولانا رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا درخصوص پرونده هستهای ایران مطرح شد که موید این نکته بود که ظاهرا اتحادیه اروپا حاضر نیست در این موضوع از خواستههای خودش عقبنشینی کند. این مباحث به نحوی به گروه انعکاس داده شد. بهرغم تاکیدات آقای کوپر بر تمایل اروپا بر برقراری روابط نزدیکتر با ایران، ولی من ذرهای نرمش در آینده رفتار اروپاییها مشاهده نمی کردم. کوپربا توجه به نقش مهم ایران در خاورمیانه تاکید می کرد که ایران واروپا هر دو می توانند یکدیگر را ثروتمندتر کنندو انرژی موضوعی است که اتحادیه اروپا و ایران منافع مشترک چشمگیری دارند. کوپر می گفت به نفع تهران است که بهعنوان صادرکننده مستقل، اروپا را به بازار بازی برای ایران تبدیل کند و در عین حال به نفع این اتحادیه است که کاملا به روسیه در مورد گاز وابسته نباشد. ولی کوپر بلافاصله به 630 کیلوگرم اورانیوم غنیشده درایران اشاره و سوال کردایران با این مقدار اورانیوم غنیشده چکار میخواهد بکند؟ و اساسا شما چه اطلاعاتی در مورد غنیسازی که در نطنز انجام میشود، دارید؟ طبیعتا پاسخ به چنین پرسشی نه در توان اعضای گروه بود نه اساسا ما در موقعیتی قرار داشتیم که به آن پاسخ دهیم. ضمن آنکه بهزعم من کوپر دنبال دریافت جوابی هم از طرف ما نبود و بیشتر از این طریق مقامات تهران را خطاب گرفته بود. البته پرسش او با واکنش چند نفر از اعضای گروه مواجه شد که برخورد دوگانه با اسرائیل و ایران در موضوع هستهای را مطرح میکردند. کوپر به آنها جواب داد: ما دوست داریم خاورمیانهای عاری از سلاح هستهای داشته باشیم و حتی در تمام دنیا وقتی میگوییم خاورمیانه، منظورمان اسرائیل هم است. اکنون اما مسئله هستهای ایران مطرح است. البته ما فکر نمیکنیم که ایران در حال ساخت بمب باشد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم تایید کرده که انحرافی در مورد فعالیتهای هستهای ایران دیده نمیشود ولی تاکنون یکسری سوالات آژانس از سوی ایران بیپاسخ مانده و یا جوابهایی گرفته که پذیرفتن آنها قابل قبول نیست.
آیا کوپربرای ابهام های اتحادیه اروپا ادله ای را مطرح کرد یا تنها به ادعاهایی دراین خصوص بسنده کرد؟
او دو دلیل برای ابهام در این خصوص مطرح کرد: 1 – قرار بود بازرسان آژانس برای بازدید از سایتی در لویزان بروند. یک تاخیر زمانی کوتاه داشتند ولی وقتی به آنجا رفتند، دیدند همه ماشینآلات و تجهیزات از آنجا برده شده و به طور کلی دو کیلومتر از خاک لویزان برداشته شده بود. وقتی علت را جویا شدیم، مقامهای ایرانی گفتند که میخواهند پارک بسازند. البته هیچ شاهد و مدرکی از اینکه قرار بود پارکی در آنجا ساخته شود در دست نیست. 2 – دولت ایران نرمافزارهایی را خریداری کرده که بهوسیله آن تاثیر فشار بر آهن سنجیده شود. وقتی آژانس علت خریداری این نرمافزارها را پرسید، گفتند میخواهیم تاثیر تصادفات ماشینها را بر روی یکدیگر بسنجیم. این در حالی است که هیچکس در جهان از چنین نرمافزار گرانی برای سنجش تاثیر تصادفات استفاده نمیکند و معمولا در مواقعی به کار گرفته میشود که کشوری در حال طراحی سلاح هستهای است. کوپر با بیان اینکه دولتها تمام اطلاعات را در اختیار رسانهها نمیگذارند، نتیجه گرفت که مثالهایی از این قبیل ما را نگران این مسئله کرده که اگر ایران به قدرت هستهای دست یابد، رقابت هستهای ایجاد میشود و عربستان، سوریه و… وارد کار خواهند شد و به یکباره تمام خاورمیانه تبدیل به یک کابوس میشود و در این صورت امنیت ایران هم کمتر خواهد شد و نه بیشتر!
اماایران وروسیه برسردریافت سوخت هسته ای توافق کرده اند و سازمان انرژی هسته ای هیچگونه انحرافی دربرنامه ایران مشاهده نکرده است؟
جالب این است که مشاور ارشد سولانا به توافق ایران و روسیه برای تامین سوخت نیروگاه بوشهر برای 10 سال آینده اشاره کرد وهمچنین اینکه اگر ایران همین الان بخواهد برای ساخت نیروگاههایی جدید قرار دادببندد تا این مواد غنی شده را در آن بهکار گیرد، 20 سال طول میکشد و اگر قصد داشته باشد بدون وابستگی خارجی آن را انجام دهد، دستکم 50 سال بهطول میانجامد و تازه معلوم نیست موفق می شود یا خیر.البته کوپر توانایی هستهای ایران را مورد تجلیل قرار داد و تاکید کردکه شما نشان دادید از توانایی هستهای زیادی برخوردارید و در آینده اگر کشوری ارسال سوخت به شما را قطع کند، میتوانید سوخت مورد نیاز خودتان را تامین کنید. بنابراین زمان معقولی است که دولت ایران به برنامه هستهای خود نگاهی دوباره انداخته و بگوید که ما توانایی خودمان را نشان دادیم و حالا چرا به گفتوگوها بر نگردیم و با طرف مقابل توافقی انجام ندهیم! خاصه آنکه ایران میتواند تحت پوشش قانون NPT از انرژی هستهای برخوردار شود.
ولی این اروپایی ها بودند که ناگهان درآستانه انتخابات نهم ریاست جمهوری رابطه را قطع کردند؟
من همین موضوع را از زاویه ای دیگر با کوپر مطرح کردم.از او پرسیدم: اگر اصرار دارید که ایران فعالیت غنیسازی خود را به حالت تعلیق در آورد پس چرا در سال 2005 یکی، دو ماه مانده به دور نهم انتخابات ریاستجمهوری ایران مذاکرات را یکباره متوقف کردید و حال آنکه با دولت آقای خاتمی روی چهار محور توافق صورت گرفته بود؟ اما دستیار ارشد سولانا مدعی شد این ایران بود که پایبند به توافقات نماند و بار دیگر تاسیسات اصفهان را به کار انداخت و بعد هم اقدام به راهاندازی تاسیسات غنیسازی در نطنز کرد. حال آنکه براساس اطلاعات دریافتی و موثق من اطمینان داشتم این ادعا منطبق با واقعیت نبود. البته کوپر در ادامه نظر خود را کمی اصلاح کرد و گفت: هر دو طرف اشکالاتی داشتند و شاید اروپاییها هم باید کار بیشتری انجام میدادند تا یک راهحل طولانیمدت و با ثباتتری برای برنامه هستهای ایران پیدا میکردند.
پس دراین جا می توان گفت که یک کارشناس اروپایی به ضعف اروپا دراین باره اشاره کرده است ولی این نمی تواند به صورت دوجانبه میان ایران وآمریکا ختم شود. آمریکا در مواضع کوپر چه جایگاهی داشت؟
کوپرتاکید می کرد که مجبوریم آمریکا را هم در این مسئله وارد کنیم. ضروری است که آمریکا در روابط خودش با ایران تجدیدنظر کند و شما هم در مقابل از رابطه بهتر با آمریکا سود ببرید. او متقاعد شدن آمریکاییها برای پیوستن به اتحادیه اروپا در مورد حل مسئله هستهای ایران از راه گفتوگو را فرصت خوبی برای دو طرف توصیف کرد ولی در عین حال یادآور شد که اگر توافقی میان ایران و آمریکا انجام نشود، تحریمها علیه ایران بیشتر خواهد شد و حتی ممکن است به تهدید نظامی علیه ایران منجر شود. کوپر در پایان گفت: من نمیخواهم تهدید کنم ولی اینها واقعیتهایی است که ما را نگران میکند. ما تمایل داریم روابط سازندهای میان ایران و اتحادیه اروپا و آمریکا برقرار شود و البته تحقق این امر نیازمند آن است که هر دو طرف از خود انعطافپذیری بیشتری نشان دهند.