طی ۳۵ سال گذشته هیچ سخنرانی در ایران بدون اشاره به قضیه فلسطین و بدون تهیج افکار عمومی علیه اسراییل صورت نگرفته است و تقریبا هیچ طرح یا اقدام امنیتی در وزارت خارجه یا اطلاعات بدون در نظر گرفتن نگاههای ایدئولوژیک ضد اسراییلی امکان مطرح شدن نداشته است. با این حال، اگر قرار است برای توفق اخیر حماس و دولت محمود عباس برای تشکبل دولت مشترک و ادامه مذاکره با اسراییل عنوانی انتخاب کرد به احتمال زیاد تیتر آن “سیلاب در وزارت خارجه ایران” است. زیرا به رغم ۳۵ سال تمرکز پیگیر سیاست خارجی بر موضوع فلسطین، امروز نه تنها تاثیر و نقوذ ایران در قضیه فلسطین نزدیک به صفر رسیده است بلکه با جرات می توان گفت که تحولات فلسطین در ایران بی شنونده ترین اخباری است که در ایران تولید می شود.
بر اساس توافق حماس و فتح که پس از هفت سال کشمکش در قاهره به امضا رسیده دو طرف برای تشکیل یک دولت وحدت ملی طی ۵ هفته توافق کرده اند و قرار شده است که پس از تشکیل دولت فراگیر، انتخابات سراسری طی مدت شش ماه برگزار شود. هفت سال پیش سازمان آزادیبخش فلسطین و حماس در پی انتخابات سال ۲۰۰۷ و پیروزی حماس دچار شکاف سیاسی شدند. اختلاف نظر بین این دو گروه عمده فلسطینی سرانجام به درگیری مسلحانه آنها در نوار غزه منجر شد و در پی نبردی خونین ماموران تشکیلات خودگردان فلسطینی از غزه اخراج شدند. از آن زمان سرزمینهای فلسطینی در کرانه باختری و نیز در نوار غزه عملا تحت اداره دو دولت با دو نگاه سیاسی متفاوت قرار گرفت. سازمان آزادیبخش فلسطین کرانه باختری رود اردن و دولت حماس نیز کنترل غزه را در دست گرفت.
اهمیت توافق اخیر حماس و فتح در این است که اسماعیل هنیه متحد استراتژیک سابق ایران یک گام از افراط گرایی سنتی و نگاه های منطقه ای ایران فاصله گرفته و چند گام مهم به تایید توافق با اسراییل نزدیک شده است. از میان همه جناح های فلسطینی حماسی ها آخرین جناح پر نفوذی هستند که واقعیت پتک سرکوب اسراییل را بتدریج می پذیرند و از شعارهای غیر قابل دسترس احساسی فاصله می گیرند.
توافق حماس و فتح بر پایه برنامه نهایی محمود عباس در استقرار دو دولت صورت گرفته که شناسایی کشور اسرائیل اساس آن است .راه حل دو دولت شامل به رسمیت شناختن کشور فلسطین بر طبق مرزهای سال ۱۹۶۷ و کشور اسرائیل به پایتختی بیتالمقدس است که حماس نیز در نهایت موظف به پیروی از آن خواهد بود.
لازم به یادآوری است که آخرین دور مذاکرات دولت عباس و اسراییل در سپتامبر سال گذشته و در پی ادامه شهرک سازی های اسراییل متوقف شد. اصرار دولت اسراییل به ادامه شهرک سازی و گسترش طرح های خانه سازی در اراضی فلسطینی ها، فضایی از یاس و ناامیدی را در همه جناح های فلسطینی و نیز در افکار عمومی جهانی نسبت به امکان پذیر بودن اساس توافق با اسراییل ایجاد کرده است. ناامیدی از مذاکرات بی ثمر و توافق با اسراییل و نیز وتوی قطعنامه شورای امنیت علیه شهرک سازی های اسراییل از سوی آمریکا، مجموع فلسطینی ها و بخصوص دولت محمود عباس را به برداشتن یک گام بسیار حساس و اتحاد با حماسی های ناخوش نام متمایل کرد. گامی که در آینده فشار زیادی را بر دولت فلسطین تحمیل خواهد کرد و حتی ممکن است که کمک های آمریکا به دولت فلسطین را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در پی بهار عربی و همچنین بلاتکلیفی آینده دولت مرکزی در سوریه و بشار اسد عامل فشاری بود که دولت محمود عباس و حماس را به توافق و تمرکز بر اساس اشتراکات فلسطینی و نه اختلافات ایدئولوژیک هدایت کرد. از سویی کاهش نفوذ ایران در بین همه جریان های فلسطینی بخصوص حماس و نیز اینکه بسیاری از کارشناسان تصوری از تاثیر نهایی تحریم های بین المللی بر سرنوشت و سیاست خارجی ایران ندارند بازیگران منطقه ای را بر آن داشته است که حساب خود را بیش از پیش از ایران جدا کرده و حتی مشورت های سیاسی خود را نیز با تهران به حال تعلیق درآورند. از سویی ادامه تماس های ایران و آمریکا در چهارچوب مذاکرات ۱+۵ بازیگرانی مانند حماس را که از ایران تاثیر می گرفتند به این تحلیل نزدیک می کند که هر چه بیشتر پا را از هوا به زمین گذاشته و شعارهای پر احساس و بی محتوا را ترک کنند. به همین دلیل حماس که برای سالیان متمادی حمایت های مالی و امنیتی از ایران دریافت کرده اند نه تنها حساب خود را بیش از پیش از معادلات جنجالی ایران جدا کرده ، بلکه بعید به نظر می رسد که برای توافق با دولت محمود عباس که در نهایت به شناسایی نهایی اسراییل منجر می شود حتی مشورتی با تهران انجام داده باشند.
هر چه می گذرد انزوای سیاسی که ایران در معادلات منطقه به آن دچار شده است عمق بیشتری می گیرد و آشکار می کند میلیاردها دلار پولی که طی این سال ها از حساب مردم ایران برای تاثیر گذاری بر معادلات منطقه ای و قضیه فلسطین خرج شده به حساب های اشتباه واریز شده است.